طرفداری | سامی خدیرا باور دارد که کارلو آنچلوتی توانایی گرفتن بهترین بازی از بازیکنان رئال مادرید را دارد.
تنها بازی کردن به عنوان بازیکن ثابت در تیمهایی مانند رئال مادرید و یوونتوس، کاری میکند که یک بازیکن بتواند دوران حرفهای خودش را موفق بخواند. زمانی که مهمترین جامهای ملی و باشگاهی یعنی جام جهانی و لیگ قهرمانان اروپا هم به کارنامه چنین بازیکنی اضافه میشود، او دوران «بسیار» موفقی را به عنوان یک فوتبالیست تجربه کرده است. سامی خدیرا از این دسته بازیکنان است.
هافبک سابق تیم ملی آلمان که در حال حاضر به عنوان کارشناس فوتبال مشغول بهکار است و قصد دارد به عنوان مدیر ورزشی به ماجراجوییاش ادامه دهد، یک مصاحبه مفصل با مارکا انجام داده است. مهمترین بخشهای این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
- سامی خدیرا اکنون چه میکند؟
آمادهسازی برای یک حرفه جدید. مشغول تجارت، سفر و درس خواندن هستم تا مدرک مدیریت ورزشی خودم را بگیرم. فکر نمیکنم مربی شوم. عاشق این شغل هستم و حضور در زمین را دوست دارم، اما خودم را بیشتر در نقش مدیر ورزشی میبینم.
- دلت برای فوتبال بازی کردن تنگ شده؟
صادقانه بگویم، نه. توضیحش خیلی ساده است: من عاشق فوتبال هستم، اما دلم برای بازی کردن تنگ نمیشود. من عاشق بازی کردن در بالاترین سطح بودم، اما وقتی نمیتوانید تمام توان خود را ارائه بدهید، احساس بدی پیدا میکنید. این همان چیزی بود که برایم اتفاق افتاد. جراحیهای زیادی داشتم، زانوهایم شرایط بدی داشتند و به همین دلیل غمگین بودم.
- از مصدومیتهای زیادی رنج بردی. آیا در آن زمان هم همه از برنامه سنگین بازیها گلایه میکردند؟
من دوست ندارم بین دو دوران مختلف مقایسه انجام دهم، اما در زمان من هم شکایتهایی درباره برنامه بازیها وجود داشت. به نظر من مشکل تعداد بازیها نیست، بلکه زمان استراحت و تعطیلات است. میگویند بازیها زیاد است، اما مشکل استراحت و تعطیلات و پیشفصل است. الآن بعد از یک جام جهانی به شما سه هفته زمان برای استراحت میدهند و تمام. این اشتباه است. به NBA یا NFL نگاه کنید، بازیهای زیادی دارند، اما حداقل سه ماه تعطیلات و یک پیشفصل خوب دارند. در فوتبال از این خبرها نیست. مشکل فقط جسمانی نیست، بلکه ذهنی هم هست. ذهن هم نیاز به استراحت دارد.
- به نظر خودت در بهترین بازیهای تاریخ فوتبال به میدان رفتی؟
بله. ال کلاسیکوهای دوران ما بهترین بازیهای تاریخ فوتبال بودند. این را میگویم چون خودم در آن جنگها حضور داشتم. اما این نظر خیلی از هواداران هم هست، نه فقط من. آنها بازیهایی بین مورینیو و گواردیولا، کریستیانو و مسی، پایتخت و کاتالونیا بودند. بازیهایی با تنش بالا که فوتبال فوقالعادهای هم به همراه داشت. کاری که ما کردیم بسیار چشمگیر بود، زیرا وقتی در سال 2010 شروع کردیم، بارسلونا برتری مطلق داشت و طی یکی دو سال، آن اختلاف را از بین بردیم. بارسا تکنیکیتر بود، بله. اما ما ذهنیتی قوی داشتیم و از نظر تاکتیکی منظم بودیم. ما داخل زمین میجنگیدیم و در هر بازی مثل گلادیاتورها در رم مبارزه میکردیم. و چه تیم باکیفیتی هم بودیم؛ بازیکنانی مانند ژابی آلونسو، اوزیل، کریستیانو رونالدو و خیلیها. آن سه سال خیلی خاص بود و بسیاری از هواداران آرزو دارند آن دوران بازگردد. حتی در آلمان هم این حرفها را میشنوم.
- رهبر تیم چهکسی بود؟
کاسیاس بازوبند کاپیتانی را میبست اما رهبر اصلی تیم، سرخیو راموس بود. او خون اسپانیایی و DNA رئال مادرید را در وجودش داشت. اما کریستیانو رونالدو هم بود که همیشه برای این بازیها آماده بود و همه را تحریک میکرد. او ما را به گوشهای میبرد و شروع به گفتن چیزهایی میکرد که شما را در بهترین نسخه خودتان قرار دهد. «یالا، سامی، جنگنده باش! مسوت، جادوت رو نشون بده. دی ماریا، توپ رو بردار و برو» او همه ما را از نظر ذهنی برای این بازیها آماده میکرد، یک مشوق تمامعیار. و بعد مورینیو را داشتیم، یک متخصص برای این گونه مسابقات. و البته، وسواس بزرگ ما متوقف کردن مسی بود. اما این فقط وسواس مورینیو نبود، بلکه همه ما مثل او بودیم.
خاصترین بازیکن آن رختکن چه کسی بود؟
کریستیانو مرد میدان بود، زیرا هرگز شکست نمیخورد و همیشه آماده بود. وقتی به گل نیاز داشتیم، توپ را به کریستیانو میدادیم. اما خاصترین بازیکن برای من مسوت اوزیل بود. با مثال از روزهای پس از رفتنش شروع کنم. روزی که مسوت از تیم رفت، همه ما به فلورنتینو میگفتیم «اما چرا او را میفروشید؟» از بنزما و کریستیانو تا راموس. اوزیل یک نابغه واقعی بود، یک جاودگر واقعی. من پشت سر او بازی میکردم، شما یک پاس بد به او میدادید و او به راحتی توپ را کنترل میکرد. هرگز بازیکنی با این کلاس و کیفیت ندیدم.
اگر اوزیل مادرید را ترک نکرده بود، میتوانست توپ طلا بگیرد؟
نمیدانم، چون کریستیانو و مسی آن زمان بودند و همچنین ژاوی و اینیستا که به نظر من باید یک توپ طلا میبردند. اما بله، اوزیل آن پتانسیل را داشت. و اگرچه او دوران حرفهای خوبی داشت، اما اگر در مادرید میماند از این هم بهتر میشد. خودش به من گفت که ترک مادرید یک اشتباه بزرگ بود، زیرا او داخل باشگاه هیچچیزی کم نداشت. برنابئو عاشق او بود و خودش هم مثل یک فرشته بازی میکرد؛ مثل زیدان. زیدان خودش الگوی من بود و اگر ویدیوهای آنها را ببینید، متوجه شباهتشان میشوید.
- امسال به چه کسی برای توپ طلا رأی میدادی؟
سوال سختی است! من هافبک بودم و فوتبال رودری را دوست دارم. به وضعیت سیتی بدون او نگاه کنید تا متوجه اهمیت او شوید. در یورو چهار بازی او را داخل ورزشگاه دیدم و متوجه شدم که چگونه همه چیز را مدیریت میکند. او همه بازیکنان را در زمین مرتب میکند سپس از آنها بازی میگیرد. شاهکار است. وینیسیوس هم شایسته بود. وینی بازیها را تغییر میدهد. وقتی مادرید نمیداند چه کند، توپ را به وینیسیوس میدهند و تمام، او مشکل را حل میکند. اما باید یک چیز اضافه کنم: گاهی اوقات نگرش او خیلی عصبی به نظر میرسد. کریستیانو هم وقتی جوان بود کمی اینطور بود، اما سریع تغییر کرد. اگر وینیسیوس میخواهد مثل مسی، زیدان، کریستیانو، ژاوی باشد، باید کمی محترمانهتر با حریف و داوران رفتار کند. این باید تغییر کند. اما از نظر فوتبالی او درجه یک است، البته. من جوایز فردی را ملاک قرار نمیدهم، اما به نظر من هر دوی آنها، رودری و وینی، امسال بهترین بودند. اگر وینی کمی تغییر کند و بیشتر یک جنتلمن و رهبر شود، سه یا چهار توپ طلا میبرد.
- سبک بازی بارسلونا شما را غافلگیر کرد؟
بله، از سبک بازی آنها شگفتزده شدم. روز الکلاسیکو در برنابئو بودم و از خودم میپرسیدم آیا آنها با چنین سبک بازی ریسکی بازی خواهند کرد. و همین کار را کردند. آنها به زمین آمدند تا گلهای پرشمار بزنند. اما ذهنیت آنها شگفتزدهام نکرد زیرا هانسی فلیک را میشناسم و میدانم چگونه با بازیکنانش ارتباط برقرار میکند، او در این زمینه بینقص است. من هوادار رئال مادرید هستم، اما خوب است که بارسلونا در سطح بالایی باشد، زیرا این موضوع به نفع لالیگا است.
- در مورد رئال مادرید این فصل چه نظری داری؟
این که بگوییم رئال مادرید کروس را کم دارد، خیلی سادهانگارانه است. او از ماه می اعلام کرده بود که میرود؛ شما وقت کافی داشتید تا برای پر کردن جای خالی او کاری انجام دهید. این تابستان من با کارانکا، مویس و دیگر مربیان درباره رئال مادرید صحبت کردم و همگی بر یک نکته توافق داشتیم: خروج کروس با حضور امباپه جبران نخواهد شد.
همه میدانستند که سبک بازی باید تغییر کند، زیرا نمیتوانید کروس را با بازیکن دیگری جایگزین کنید. تونی کروس منحصربهفرد بود و بیهمتا برای رئال مادرید. این چالش آنچلوتی بود که سبک تیم را تغییر دهد! او باید تیم را با بازیکنانی که داشت، تطبیق میداد. این از همان روز اول لیگ قهرمانان مقابل اشتوتگارت کاملاً مشهود بود؛ آنها نمیدانستند با توپ چه کنند و چگونه دفاع کنند. نیمه اول الکلاسیکو بد نبود، اما در نیمه دوم تعادل کل تیم از بین رفت. آنها باید تیم را متعادل کنند و بهترین موقعیتها را برای بازیکنان پیدا کنند. مادرید هافبکهای زیادی دارد و بسیاری از آنها جوان هستند.
اما توجه داشته باشید که آنچلوتی این کار را بلد است. او بارها این کار را انجام داده و برای مثال از دوران خودم داستانی را میگویم. من سال ۲۰۱۳ مصدوم شدم و او دیماریا را به خط هافبک منتقل کرد. این تغییر بهخوبی جواب داد. و دیماریا کاملاً با من متفاوت بود. شما باید خود را با آنچه دارید وفق دهید و هر سال خودتان را بازآفرینی کنید. این یک کپی و پیست ساده نیست، اما من مطمئنم که آنچلوتی مربی ایدهآلی است که توانایی تغییر شرایط را دارد. فراموش نکنید که فصل قبل از شروع ماه فوریه، جدی نمیشود. همان زمانی که رئال مادرید اوج میگیرد.