نمی دونم چرا ولی از این فیلم هیچکاک خوشم نیومد، خیلی ام فیلم معروفی هستش، راستش اون کشش لازم رو مثل سایر فیلم های هیچکاک برام نداشت هم خسته کننده بود هم دیالوگ های اضافی و پرت و پلا هم داشت، یه جاهایی هم واقعا خسته کننده میشد، فیلم راجب یه عکاسیه که پاش شکسته و خونه نشین شده و گریس کلی هم اینو مثل سگ می خوادش اما این یارو بجا اینکه بچسبه بهش مشغول دید زدن همسایه ها میشه و هی این چرخه ادامه پیدا می کنه تا اینکه یه بابایی رو می بینه که هی بیرون می ره و میاد و مشکوک به قتل میشه بعدشم که با دختره داره لب می ره تو اون وضعیت آخه دیوث چجوری به ذهنت میرسه که راجب همسایت حرف بزنی، تو چرا اصلا هیچ حسی به دختره نداری، چرا وقتی دختره باهات حرف می زنه، همسایتو دید می زنی؟ یعنی وقتی جیمز استوارت با تلفن یواشکی با صدای پایین حرف می زنه من حالم از بازیش به هم می خوره، حالا فیلم یه جاهایی هم تعلیق داره بخاطر دوربین سوبژکتیوی که داره اما کار به اینا ندارم،
یه جایی هم می خوان به کاراگاه ثابت بکنن که یارو قاتله می گن چرا زنش طلاهاشو کنار هم گذاشته، آخه خط روشون می افته! یکی نیس بهش بگه آخه دیوث اینم شد دلیل و مدرک؟
نصف فیلم به خورده داستانک های همسایه ها می پردازه که اصلا مهم نیستن و فقط الکی فیلم رو کش می دن از زن سینگل ترشیده بگیر تا یه رقاص و یکی که می خواد یه آهنگ بسازه...
آخر فیلم به خیاری ترین شکل ممکن جمع میشه، یارو قاتله که شخصیت پردازی خاصی هم نداره یه جوری راه می ره که صدای پاش دو کوچه اون ور تر هم می ره بعدشم که می خواد بیاد به سمت جیمز استوارت مثل گاو یواش یواش راه می ره بعدشم که به س. ی. ک. ی. م. خیاری ترین شکل ممکن جیمز استوارت می خواد وقت تلف کنه و حواسه قاتله رو پرت می کنه، فکر می کنید می خواد چکار کنه؟ با دوربین های قدیمی که نیاز به لامپ داشتن هی عکس ازش می گیره تا نور لامپه بخوره تو چشش😐 این کار رو هم ۳ یا ۴ باری حدودادانجام می ده و قاتله هم مثل بز چشماشو باز نگه داشته که نور لامپه بخوره بهش تا برای دو ثانیه کور بشه 😐 وقتی هم که می خواد جیمز استوارت رو از پنجره بندازه پایین دو ساعت طول می کشه تا با اون هیکل اندازه گاوش یه مرد چلاغ رو بندازه پایین، انقدر لفتش می ده که پلیس ها از راه برسن، جیمز استوارت هم وقتی می افته پایین با یه جلوه ی ویژه ی فاجعه ای درستش کردن که می خوره زمین خب برادر من، من می دونم اون زمان جلوه های ویژه خوبی نداشتی مگه مجبور بودی؟ یه کات می دادی که نشون می داد افتاد پایین. بعد توی دو ثانیه ام غول بی شاخ و دم قصه ما همه چی رو به پلیس ها اعتراف می کنه، پیر زنه ماساژور به کاراگاه می گه چی تو خاک دفن کرده، کاراگاه هم به پلیسا می گه ازش بپرس ببین چی می گه؟ پلیسه هم فورا بهش جواب می ده می گه که زنش رو دفن کرده و اون سگه رو که بو می کشید رو واسه همین کشته، آخه لامصب چجوری همه اینا رو تو دوثانیه از قاتله گرفتی؟
این قاتله هم مثل اوناس که هیکل گولاخی دارن ولی با دو تا چک همه چی رو می گن
خلاصه آغا من فیلم رو نفهمیدم خیلی پرت و پلا بود ، نه که متوجهش نشده باشم منظورم اینه که بجز اون کارگردانیش این فیلم چی داشت؟(البته گریس کلی رو داشت 🔥)
خوشحال میشم یکی راهنماییم کنه، نظری دارین بنویسین