۱۳۷۶
میدونین ترانه مون قصهی گنج قارونه
قصهی لوطی گری تو قلب رود کارونه
آقا خودش خوب میدونه که ما اونو از رودخونه
درش آوردیم بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه
حالا پاشو حالی بکن برقص و خوشحالی بکن
مانند ما شو،بشین و پاشو،حالا که کبکت میخونه
اگه نرقصی میشینم عقده دل وا میکنم
نیگا تو چشمات میکنم شِکوه رو آغاز میکنم
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده
اگه نرقصی میشینم سفرهی دل وا میکنم
نیگا تو چشمات میکنم شکوه رو آغاز میکنم
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده
اومدم از هند اومدم با ماشین بنز اومدم
اومدمو باز اومدم خیلی سر افراز اومدم
منم که دلشاد اومدم بیغمو آزاد اومدم
به عشق شیرین اومدم مثال فرهاد اومدم
کی فکر پولو گرونم آخه پسر قارونم
میدونمو خوب میدونم میتونم و خوب میتونم
علی بیغمم میدونه ننم الکی خوشم بیخیالشم
تو به پولات مینازیو هرجا بری باد میکنی
کی تو ز ما بیچاره ها آواره ها یاد میکنی
میدونین ترانه مون قصهی گنج قارونه
قصهی لوطی گری تو قلب رود کارونه
آقا خودش خوب میدونه که ما اونو از رودخونه
درش آوردیم بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه
حالا پاشو حالی بکن برقصو خوشحالی بکن
مانند وشو بشینو پاشو حالا که کبکت میخونه
اگه نرقصی میشینم عقدهی دل وا میکنم
نیگا تو چشمات میکنم شِکوه رو آغاز میکنم
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده
اگه نرقصی میشینم سفره دل وا میکنم
نیگا تو چشمات میکنم شکوه رو آغاز میکنم
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده