طرفداری | یوسوپ ویلکوز (Jusup Wilkosz)، زاده هشتم نوامبر 1948 در شهر هایلبرون در منطقه بادن وولتمبرگ آلمان بوده است. او یک بدنساز مطرح در کشور آلمان بود که در چندین دوره مستر المپیا شرکت کرد و به دلیل هیکل خوب و ریشهای خود به «تجسم هرکول» ملقب شد. از القاب دیگر او، میتوان به «زئوس آلمانی» اشاره کرد. پدر یوسوپ اهل قفقاز بود و مادرش نیز یکی از روشنفکران شهر لودز لهستان بود. او در بچگی و بعد از حضور در مدرسه، هیکل متمایزی با سایر دانشآموزان داشت و در 13 سالگی حتی از معلمان خود نیز قویتر بود.
من از نظر جسمی همانند یک مرد بودم و زور زیادی داشتم اما از نظر ذهنی و سنی، هنوز یک کودک نابالغ بودم.
ویلکوز در سن 16 سالگی توسط یکی از دوستانش به ورزش وزنهبرداری گرایش پیدا کرد. او در وزنهبرداری فعالیت خود را ادامه داد و موفق شد در دسته 82+ کیلوگرم به عنوان قهرمانی نوجوانان آلمان دست یابد. او در سال 1968 به توصیه مدیر سالن بدنسازی خود، پیتر گوتلوب، رشته ورزشی خود را از وزنهبرداری به بدنسازی تغییر داد. ویلکوز علاوه بر ورزش، تحصیلات خود را نیز ادامه داد و بعد از تحصیل در رشته مهندسی برق، در اداره مخابرات و اداره پست آلمان مشغول به کار شد. او در سال 1974، قهرمان مسابقات بدنسازی اشتوتگارت شد و سپس در مسابقات قهرمانی آلمان در سال 1976 پنجم شد و دو سال بعد در میان دو نفر برتر قرار گرفت و دوم شد. ویلکوز در مسابقات قهرمانی بدنسازی آلمان در سال 1979 به عنوان قهرمانی در رده قدبلندها و در ردهبندی کلی دست یافت و اولین قدمهای خود را در بدنسازی محکم برداشت. او در همین سالها با روث، همسر سابق مربیاش، پیتر گوتلوب، آشنا شد.
ویلکوز سپس در مسابقات قهرمانی آماتورهای جهان در سال 1979 نیز شرکت کرد و موفق شد رقبایی مثل ری منتزر از آمریکا، چن چوی وانت از جامائیکا و جوزف وسلی از صربستان را شکست داده و به قهرمانی برسد. او در همین سالها با آرنولد شوارتزنگر نیز آشنا شد و به یکی از رفیقهای صمیمی او تبدیل شد. آرنولد و ویلکوز با یکدیگر تمرین میکردند و اندیشهها و آرزوهای خودشان در بدنسازی را به اشتراک میگذاشتند. ویلکوز در سال 1980 به عنوان مستر یونیورس معرفی شد و رقبایی مثل تام پلاتز و باب بردسونگ را شکست داد. اولین حضور ویلکوز در رقابتهای مستر المپیا، در سال 1981 رقم خورد که او با 270 امتیاز، پایینتر از فرانکو کولومبو، تام پلاتز، روی کالندر و دنی پادیلا، در جایگاه ششم قرار گیرد. او در سال 1982، دومین حضور خود در مستر المپیا را به ثبت رساند و درنهایت به مقام دهم این دوره رسید. او سپس در یک سریال به نام رم در کوچکتری کلبه است (Rom ist in der kleinsten Hütte) بازی کرد و در 13 اپیزود آن حضور داشت. ویلکوز بعد از موفقیت در بدنسازی و شهرت اولیه، از اداره پست استعفا داد تا تمرکز خود را بر روی ماجراجوییهای بعدی خود بگذارد.
ویلکوز در مستر المپیای سال 1983 که با قهرمانی سمیر بنوت لبنانی به پایان رسید، نمایش خوبی داشت و در رده ششم قرار گرفت. او بعد از سه دوره شرکت در مستر المپیا، به سود خوبی رسیده بود و به یک چهره مشهور در بدنسازی تبدیل شده بود. او با روث ازدواج کرد و سپس یک باشگاه را خرید و حتی به ناهار با شهردار اشتوتگارت دعوت شد. ویلکوز در مستر المپیای سال 1984، بهترین نمایش خود را ارائه داد و درنهایت پس از رقابتی سخت با لی هانی آمریکایی و محمد مکاوی مصری، به رده سوم مستر المپیا رسید و جایزه 10 هزار دلاری را دریافت کرد. همه چیز برای ویلکوز خوب پیش میرفت اما شاید او نمیدانست که در حال تجربه آخرین لحظات خوب خود در آن سالهاست.
بعد از روزهای خوش اوایل دهه هشتاد میلادی، ویلکوز به مرور در سرمایهگذاری به شکست رسید زیرا از مشاورههای درستی استفاده نمیکرد و بر جزئیات پیچیده سرمایهگذاری صحیح، متمرکز نبود. سرانجام او باشگاه خود را از دست داد و به مصدومیتهای مختلفی در بدنسازی دچار شد. با وجود کمکهای مالی و روحی آرنولد به ویلکوز، او به دلیل مصدومیت، حضور در مستر المپیا در سال 1985 را از دست داد. ویلکوز با وجود مصدومیت، خود را به مستر المپیای 1986 رساند اما با جایگاه دوازدهم خود در این رقابتها، حمایتهای مالی بسیاری را از دست داد. یکی از تلخترین اتفاقات زندگی ویلکوز نیز در اواخر این دهه رخ داد و او همسرش را در سال 1989 و در 48 سالگی از دست داد. ویلکوز پس از فوت همسرش، دچار مشکلات روحی فراوانی شد و پس از ظهور طلبکاران و مجریان قانون، خانه و بیشتر داراییهای خود را نیز از دست داد. پس از برخی مشکلات دیگر، او برای امرار معاش خود به کار به عنوان مربی تمرینی کارکنان شرکت لوفتهانزای آلمان، مشغول به فعالیت شد.
ویلکوز به مرور تمرینات خود را شروع کرد اما مصدومیت و اخراج از شغلش، بار دیگر مشکلات او را بیشتر کردند. با این حال پس از مدتی زندگی سخت، او به مرور بر مشکلات خود غلبه کرد و بعد از خرید یک آپارتمان کوچک در نزدیکی خانه خواهرش، تلاش کرد تا در سال 1994 در رقابتهای مستر المپیا حضور داشته باشد اما مصدومیتهای کهنه به او اجازه این کار را ندادند. در سال 2007، ویلکوز کتابی را از زندگی خود به نام چه چیز باقی می ماند: داستان زندگی یوسوپ (Was bleibt. Die Reise des Jusup) را منتشر کرد. یوسوپ یک ضربالمثل مشهور را همیشه نقل قول میکرد و آن را به یکی از تکه کلامهای خود تبدیل کرد: «میخواهم با ماهیچههایم دفن شوم». در روز 19 نوامبر 2019، خانواده ویلکوز در صفحه اینستاگرام او اعلام کردند که یوسوپ، در سن 71 سالگی درگذشته است.
دوستان عزیز، امروز باربارا، خواهر یوسوپ به همراه آرلت و یوخن، دوستانش، با اندوه فراوان به اطلاع میرسانند که یوسوپ از میان ما رفته است. ما همیشه حضور گرم و مهربانیها و قلب بزرگ یوسوپ را به یاد خواهیم داشت.