اختصاصی طرفداری | این روزها در فوتبال مدرن بسیار بعید است که تیمی بتواند بدون داشتن ایدهای شفاف، مشخص و بهروز در بازی بدون توپ به موفقیت دست پیدا کند.
تمامی تیمهای موفق سالهای اخیر که فوتبالی مدرن و به روز بازی میکنند، همواره در بازی بدون توپ صاحب ایده بودهاند و توانستهاند سرآمد باشند. بازی بدون توپ اصطلاحا در محافل فنی فوتبال و دورههای مربیگری و آنالیز تحت عنوان OOP یا Out Of Possession یاد میشود. جایی که رویکرد یک تیم حین مالکیت توپ حریف مشخص شده و معلوم میشود که سرمربی آن تیم در این حوزه چه ایدهای دارد و چگونه میخواهد تیمش با حریفِ صاحب توپ مواجه شود.
پیش از این در یادداشتهای فنی گذشته مفاهیم مختلف بازی بدون توپ را تشریح کردهام (بازی بدون توپ در لیگ برتر، بازی بدون توپ در لالیگا) و در این یادداشت فنی از مفهوم نوینی صحبت میکنم که این روزها در دورههای مربیگری و آنالیز مختلف بحثهای زیادی پیرامون آن صورت میگیرد. مفهوم «آسیب پذیری در پرسینگ» که رفته رفته تبدیل به مفهومی مهم در ذهن بزرگترین سرمربیان دنیا شده و توجه بسیار زیادی پیرامون آن طی سالهای اخیر شکل گرفته است.
در این یادداشت فنی ضمن تشریح این مفهوم با تعریف، مطالعه و تحلیل یک نقشه فنی مفصلِ مرتبط با موضوع به شما خواهم گفت که چرا «آسیب پذیری در پرسینگ» در فوتبال مدرن اهمیت پیدا کرده و به طور مصداقی تا اینجا در رقابتهای لیگ برتر انگلیس کدام تیمها با کدام سرمربیان توانستهاند بهترین عملکرد را در این حوزه داشته باشند.
همان طور که اشاره کردم بحثهای زیادی پیرامون بازی بدون توپ و مقوله پرسینگ همواره طی این سالها در فوتبال مدرن وجود داشته. مسئلهای که این روزها در محافل فنی درباره آن بیشتر بحث میشود، علاوه بر تاکید روی بازپسگیری هر چه سریعتر توپ در بالای زمین، این است که تیم حین پرسینگ تا چه اندازه آسیب پذیر است. این مسئله به چه معنی است؟ شرایطی را تصور کنید که تیم شما با تمام قوا از بالای زمین، حریفِ صاحب توپ را تحت فشار قرار میدهد، در چنین شرایطی اگر شما نتوانید طی چند ثانیه توپ را تصاحب کنید، احتمالا در معرض خطر و طراحی حمله حریف قرار خواهید گرفت چرا که با تعداد زیاد نفرات رو به جلو حرکت کردهاید و در صورت ناکامی فضای زیادی را در پشت سر خود در اختیار حریف قرار دادهاید.
این جاست که مفهوم «آسیب پذیری در پرسینگ» وارد میشود. جایی که سرمربیان مدرن باید تلاش کنند در مقوله پرسینگ شرایطی را طراحی و اجرا کنند که علاوه بر اینکه بتوانند توپ را در بالای زمین پس بگیرند، در عین حال در صورت ناموفق بودن سکانس بازپسگیری توپ، شرایطی را به وجود آورند که حریف فضای کافی در راستای طراحی یک حمله سریع و یا ضد حمله را به دست نیاورد.
این مسئله چگونه ممکن است؟ این که سرمربی درک درستی از مقوله پرسینگ داشته باشد و با طراحی تمرینات مختلف و نهادینه کردن فرهنگ پرسینگ در تک تک بازیکنان، با یک تیر دو هدف مهم بزند:
- بازپسگیری توپ در اولویت اول
- در صورت عدم موفقیت در بازپسگیری سریع توپ، شرایطی تبیین شود که تیم، مورد حمله سریع و یا ضد حمله قرار نگیرد.
حالا برای درک بهتر این مفهوم، توجه شما را به یک نقشه فنی مفصل و بسیار ارزشمند جلب میکنم. نقشه فنی که من آن را از کمپانی مرجع StatsBomb برای این یادداشت استخراج کردهام. نقشه فنی مربوط به عملکرد بیست تیم حاضر در رقابتهای لیگ برتر انگلیس در فصل جاری در مفهوم «آسیب پذیری در پرسینگ» میشود. ابتدا به تعریف این نقشه میپردازم و سپس موارد مهم را در راستای درک بهتر نقشه، برای شما تحلیل خواهم کرد.
نقشه به طور جدا برای هر بیست تیم حاضر در لیگ برتر تعریف شده. یک سوم تهاجمی هر تیم به پنج بخش مطابق تقسیم بندی، تفکیک شده. این نقشه در هر یک از بخشها به ما میگوید که تیم مورد نظر، زمانی که در جهت بازپسگیری توپ روی حریف صاحب توپ فشار آورده، حریف صاحب توپ چه اندازه توانسته حداکثر تا 15 ثانیه پس از فشار و پرسینگ تیم، خودش را به باکس آنها برساند. این مسئله بر اساس درصد محاسبه شده (درصد از تعداد دفعات فشار و پرسینگِ وارد شده).
به عنوان مثال، وقتی در نقشه میبینید که سمت چپ یک سوم تهاجمی برایتون (اولین نقشه بالا سمت چپ) عدد 4 درصد قید شده، به این معنی است که حریفان برایتون در آن منطقه، تنها به اندازه 4 درصد از کل تعداد دفعات فشار و پرسینگی که برایتون بر آن ها وارد کرده، موفق شدهاند از فشار برایتون عبور کنند و تا حداکثر 15 ثانیه خودشان را به باکس این تیم برسانند. هر چه این درصد بیشتر باشد، به این معنی است که حریفان بیشتر توانستهاند فشار و پرسینگ تیم مورد نظر را بشکنند و حمله سریعی را به مقصد باکس آنها ترتیب دهند. یعنی پرسینگ و فشار آن تیم بسیار «آسیب پذیر» بوده و در موارد زیادی نه تنها منجر به بازپسگیری توپ نشده که منجر به یک حمله سریع حریفانِ آنها نیز شده.
مسئلهای که مطابق توضیحات داده شده شرایطی دو سر باخت را برای هر تیم به وجود میآورد. به این ترتیب در نقشه هر چه رنگ مناطق سیاهتر باشد، به معنی آسیب پذیری بیشتر هر تیم در پرسینگ است و هر چه قرمزتر باشد، به این معنی است که تیم مورد نظر پرسینگ غیر قابل نفوذتری را انجام داده و حریفان به سختی توانستهاند پس از آن حمله سریعی را ترتیب دهند. برای درک بهتر و ملموستر تمامی توضیحات شرح داده شده، تحلیل این نقشه فنی میتواند بسیار راهگشا باشد:
1 - وضعیت تاتنهام با بیگ آنژ در حوزه بازی بدون توپ و به طور خاص، «آسیب پذیری در پرسینگ»، فوق العاده است. میبینید که نقشه مربوط به تاتنهام در تمامی نواحی، به رنگ قرمز درآمده که نشان میدهد نفوذ به پرسینگ تاتنهام و طراحی حمله سریع تا چه اندازه برای حریفان دشوار بوده. میبینیم که در گوشه سمت چپ و همچنین «Half-space» (توضیح مفصل فنی) سمت چپ هر کدام تنها 3 درصد از پرسینگ و فشار تاتنهام منجر به طراحی حمله سریع حریفان تا 15 ثانیه شده که عملکردی خارق العاده محسوب میشود. عملکرد آنها در سه منطقه دیگر نیز بسیار خوب بوده که در مجموع وضعیت بسیار خوب این تیم را در حوزه بازی بدون توپ نشان میدهد. بیگ آنژ از لحاظ فنی کار مهمی را در تاتنهام انجام میدهد اما همانطور که پیش از این نیز اشاره کردهام، او باید این کار فنی ارزشمند را در نهایت به کسب نتیجه در عمل پیوند بزند.
2 - لیورپول دیگر تیم هیجان انگیز رقابتهای لیگ برتر تا اینجا در حوزه بازی بدون توپ و به طور خاص «آسیب پذیری در پرسینگ»، است. آرنه اشلوت خیلی زود اسب زین شده تحویل گرفته شده از یورگن کلوپ را به حرکت درآورده و توانسته ایدههایش را به کار گیرد. نقشه این تیم نیز مانند تاتنهام در تمامی فضاها تقریبا به رنگ قرمز درآمده که نفوذناپذیری و دژ مستحکم لیورپول را در مقوله پرسینگ نشان میدهد. حریفان به سختی در زمان پرسینگ لیورپول میتوانند از آن عبور کنند و حمله سریعی را طراحی کنند. گوشه سمت راست با تنها 3 درصد نفوذپذیری، بهترین عملکرد لیورپول بوده و در چهار فضای دیگر نیز عملکرد این تیم بسیار خوب بوده.
3 - برایتون نیز در کنار تاتنهام و لیورپول، عملکردی استثنایی در بازی بدون توپ داشته. فابیان هورتسلر خیلی زود در حال پایهریزی ایدههای فنیاش است و بازیکنان برایتون نیز که پیش از این با مربی فنی کار کردهاند، به خوبی آماده دریافت این ایدهها هستند. دژ پرسینگ برایتون نیز تقریبا نفوذناپذیر بوده و حریفان به سختی توانستهاند به آن نفوذ کنند. گوشه سمت راست زمین، آسیب پذیرترین فضای برایتون در پرسینگ بوده که تا 9 درصد حریفان توانستهاند آن را بشکنند اما در مجموع عملکرد برایتون در تمامی فضاها بسیار خوب بوده که نوید روزهای روشنی را در این حوزه برای آنها با سرمربی جدید میدهد.
4 - فولام با مارکو سیلوا، شگفتانه این فصل رقابتهای لیگ برتر در بازی بدون توپ است. میبینیم که نقشه این تیم نیز مانند تاتنهام، لیورپول و برایتون، تقریبا به رنگ قرمز درآمده که عملکرد درخشان آنها را نشان می دهد. شاگردان مارکو سیلوا در «Half-space» سمت راست تنها 3 درصد به حریفان اجازه نفوذ به پرسینگشان را دادهاند که بسیار حیرت انگیز است. مارکو سیلوا البته قبلا نیز به خوبی نشان داده که یک مربی فنی و صاحب ایده است و حالا جامعه فنی بسیار کنجکاو است که عملکرد او را تا پایان فصل در فولام رصد کند.
5 - مورد سیتی با پپ گواردیولا تا اینجا در حوزه بازی بدون توپ بسیار جالب توجه است. میبینیم که شاگردان گواردیولا تا اینجا در سمت چپ زمین بسیار آسیب پذیر بودهاند. هم در «Half-space» سمت چپ و هم در گوشه سمت چپ. پیش از این در محافل فنی فوتبال از ضعف سیتی در سمت چپ میدان صحبتهای زیادی مطرح شده بود و حالا در عمل نیز میبینیم که حریفان به خوبی تا اینجا توانستهاند از سمت چپ این تیم حین پرسینگ، نفوذ کنند و تا حداکثر 15 ثانیه خودشان را به باکس تیم گواردیولا برسانند. نابغه اسپانیایی برای ادامه فصل باید حتما راه حلی در این منطقه از زمین پیدا کند چرا که علی الحساب سمت چپ سیتی، تبدیل به یک فصل الخطاب برای حریفان شده.
6 - یونایتد با تن هاخ در این حوزه از فوتبال نیز تیمی در بهترین حالت متوسط و میانه جدولی است. سرمربی هلندی همچنان در نهادینه کردن و اجرای ایدههایش چه با توپ و چه بدون توپ در یونایتد ناکام است. حریفان در مجموع کار چندان سختی برای نفوذ به پرسینگ یونایتد ندارند. علی الخصوص در دو «Half-space» که میبینیم در هر دو سمت تا 11 درصد توانستهاند به پرسینگ یونایتد نفوذ کنند. تن هاخ از فصل اول به بعد، در هیچ حوزهای نتوانسته تیم را یپشرفت دهد و همانطور که در یادداشت گذشته اشاره کردم، مقصر اول و آخر این مساله نیز متوجه خودش است.
7 - دو نکته انحرافی در تحلیل نقشه وجود دارد که عدم توجه به آن میتواند موجب خطا در نتیجه گیری شود. اگر به دو نقشه وولوز و استون ویلا دقت کنید، در نگاه اول میبینید که نقشه این دو تیم نیز مانند چهار تیم برتر این حوزه (تاتنهام، لیورپول، برایتون و فولام) تقریبا به رنگ قرمز درآمده که میتواند بیانگر عملکرد خوب این دو تیم نیز در این حوزه باشد. با این حال اما وولوز و استون ویلا یک تفاوت بسیار مهم دارند و آن هم این است که هر دو تیم در رتبههای نوزدهم و بیستم از لحاظ مجموع تعداد فشار و پرسینگ قرار گرفتهاند. مسئله ای که نشان دهنده این است که این دو تیم عموما اصلا فشار و پرسینگی را به شکل متعدد انجام نمیدهند. طبیعتا مادامی که شما به طور متعدد روی حریف فشار ایجاد نکنید و پرس نکنید، حریف نیز فرصت کمتری برای نفوذ به پرسینگ شما پیش رو دارد و در نتیجه در این حوزه می توانید روی کاغذ عدم نفوذپذیری را از خود نشان دهید. به عنوان مثال برایتون حدودا دو برابر استون ویلا فشار و پرس تا اینجا روی حریفان در بالای زمین ایجاد کرده که تفاوت سطح دو تیم را در این حوزه نشان می دهد. در تحلیل نقشههای مربوط به این دو تیم باید حتما به این مساله توجه کرد و دچار خطا نشد.
8 - کریستال پالاس تا اینجا بدترین تیم لیگ برتر در حوزه بازی بدون توپ و به طور خاص «آسیب پذیری در پرسینگ»، بوده. مسئلهای که کمی عجیب است چرا که آنها سرمربی در اختیار دارند که پیش از این نشان داده در بازی بدون توپ صاحب ایده است. باید منتظر ماند و دید که اولیور گلاسنر می تواند تیم را در این حوزه تا پایان فصل پیشرفت دهد یا خیر چرا که او سرمربی توانایی است و باید از لحاظ فنی نیز خود را اثبات کند.