این پسر تازه وارد کیست؟ ویکی پدیا کار را راحت تر کرده؛
20 ساله.
در تیم زیر 16 سال مطرح شده،
در تیم زیر 17 سال به یورو رسیده،
در المپیک مدالی را صید کرده،
در یورو زیر 19 سال چشمها را به خود خیره کرده و حالا، در آستانهی 20 سالگی بازیکن تیم ملی است.
به اندازه سالهایی که از عمرش گذشته میتواند در تیم ملی بازی کند. 10 پانزده یورو و جام جهانی. رکوردها، گلها، جاودانگی....
این مسیری است که این روزها تقریبا هر سوپراستار تازه نفسی در دنیای فوتبال طی میکند. فرقی ندارد هلندی باشد، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی یا ....
پسر نوجوان، از زادگاه خود راهی یکی از باشگاههای با آکادمی قدرتمند در آلمان، فرانسه، هلند یا مجموعه اقماری ردبول که حالا با ورود یورگن کلاپ بیشتر و بیشتر بر سر زبانها افتاده میشود.
مسئولان تشکیلات عریض و طویل تیمهای ملی به صورت شبکهای استعداد او را کشف میکنند و خیلی زود با پایان فصل پسرک را راهی تورنمنتها ی تابستانی در تیمهای ملی رده پایه میشود.
در این روزگار کسی از پختگی رفتار و بازی جمال موسیالا، بلینگام یا امباپه در اولین تورنمنت ملی شان قبل از 20 سالگی تعجب نخواهد کرد.
در چنین فضایی تماشای بازیکنانی که پس از سالها ناگهان به تیم ملی دعوت میشوند، شورشی چشم نواز علیه نظم دائمی است. بازیکنی که اکنون کمی فربه شده، هیچگاه در سطح اول ندرخشیده و با تجربهی تقلا در میان متوسطها، انگیزه ای شگرف در اثبات خود دارد. قدر تک تک لحظات را میداند و شبیه بینندگان سکانس پایانی یک فیلم پرهیجان، نمیخواهد لحظه ای از آن را از دست بدهد
نیکلاس فولکروگ، دنیز اونداو، دیوید رام، رابرت اندریش، پاسکال گروس، مکسیمیلیان میتلشتادت و حالا تیم کلایندست، تصویری دیگر از تیم ملی آلمان تحت هدایت یولیان ناگلزمن ساخته اند. مردان بالغ تازه نفس... یا همان شراب صد ساله ای که حالا وقت نوشیدن آنست.
کلم و دروازهی برنابئو!
نان تست، سالاد کلم و اگر کاسبی بهتر باشد کمی سس مایونز. این، با غذایی که در آکادمیهای فوتبال به پسران نوجوان داده میشود متفاوت است. اما دنیز اونداو در 19 سالگی، زمانیکه تصمیم گرفت دیگر از پدر و مادرش مخارج زندگی خود را نگیرد، مجبور بود با همین غذا شکم خود را سیر کند.
اونداو، در آن زمان، همراه با بازی در تیم تی اس وی هاول در مسابقات محلی بوندسلیگا، اپراتور ماشین آلات نیز بود تا بتواند زندگی روزمره خود را بچرخاند.
روز برای من از ساعت 4:30 صبح شروع میشد. با پایان شیفت کاری، به تمرین میرفتم و نهایتا ساعت 10 شب در رختخواب بودم. فشار جسمی و روحی؟ بله بسیار بالا بود. رژیم غذایی استاندارد؟ تا اواسط ماه که پول کارگری کفاف میداد بدک نبود!
اونداو بارها و بارها تصمیم میگیرد بیخیال فوتبال به عنوان حرفه اصلی خود شود. اما و خوشبختانه این پدر و عموی او هستند که به ادامه دادن این راه تشویقش میکنند. بله خوشبختانه زیرا آنها به ساخت یک ستاره امروز اشتوتگارت و البته تیم ملی آلمان کمک بزرگی کردهاند. مهاجمی که در لیگ قهرمانان اروپا در برنابئو دروازهی رئال مادرید را گشوده و در تیم ملی، دروازه هلند را.
اونداو، در طول این مسیر اصولی را برای خود تعریف کرده. او، اغلب اوقات با شوخ طبعی به سراغ مشکلات میرود :
خندیدن در سختترین لحظات به من نیرویی دیگر میدهد حتی پس از شکست زیرا میتواند مقدمهی شروعی تازه باشد
حالا او درجایی قرار دارد که میلیونها دختر و پسر به دنبال رسیدن به آن هستند. پوشیدن لباس تیم ملی آلمان.
دار و دستهی ناگلزمن
دعوت همزمان از اونداو و بازیکنانی شبیه او، که مسیر معمول بازیکنان آکادمی را نپیمودهاند، در حقیقت حربهی ناگلزمن برای عبور آلمان از بحرانی است که از سال 2018 گریبان آنها را گرفته.
ناگلزمن جوان، با این بازیکنان، انگیزهی مضاعف را به تیم ملی آلمان تزریق کرده. مردانی که بیش از برد، باختن و زوایای تاریک فوتبال را تجربه کردهاند و میدانند چطور باید بر چنین شرایطی غلبه کنند. مردانی که سختکوشی کلید پیشرفتشان بوده و از مسیرهایی متفاوت دور هم جمع شدهاند.
یکی دیگر از مردان ناگلزی، مکسیملیان میتلشتات است. بازیکنی که در دشوارترین سالها با هرتابرلین همراه بوده و هیچگاه در تیمهای رده سنی آلمان بازیهایش دو رقمی نشد اما با صبر توانست راهی از هرتای بحران زده در پایتخت به جنوب آلمان بیابد و همراه اونداو به نایب قهرمانی بوندسلیگا در فصل قبل با لباس اشتوتگارت برسد.
یا مردی که در آنسوی خط دفاع با حضور میتلشتادت، به میدان میرود. دیوید رام که که از تیمهای رده پایه آلمان مدام خط میخورد و در گروترفورت سه سال پیاپی نیمکت نشین بود.
روزهای سختی بود. به جایی رسیده بودم که تصور میکردم همه راه را اشتباه آمده ام. مربیان مرا لایق بازی در سطح بوندسلیگا یک و تیم ملی نمیدانستند و باشگاه گروتر فورت به محض صعود از بوندسلیگا دو مرا به عنوان بازیکن آزاد فروخت...
اما رام به مسیر خود ادامه میدهد. تحت نظر اشتفان لیتل، رام، در هوفنهایم شکوفا میشود و در ماه دسامبر اولین گل خود را برای باشگاه برابر فرایبورگ میزند. نمایش فصل 2021/22 رام، مسئولین ار بی لایپزیگ را ترغیب میکند تا او را به باشگاه قدرتمند شرق آلمان بیاورند و در نهایت مسیر صعودی، او را به ترکیب تیم ملی آلمان در یورو 2024 میرساند.
بیراههای به سوی فتح جام
داستان نیکلاس فولکروگ، به واسطه گلهای حیاتی در لباس بوروسیا دورتموند و تیم ملی و تجربه فینال لیگ قهرمانان بیش از سایرین در این لیست نقل شده. مردی که در آستانهی 30 سالگی در لباس برمن نامش بر سر زبانها افتاد و هر روز رکوردی تازه خلق میکند.
روبرت اندریش، که او نیز فصل قبل مانند فولکروگ یک فینال اروپایی و البته دوگانه آلمان را در قلب میدان لورکوزن تجربه کرد، بازیکنی است که سه سال در هرتابرلین هیچ بازی انجام نداد و راهی درزدن، ویزبادن و هایدنهایم در دستههای پایین شد
مرد دیگر خط هافبک، پاسکال گروس است که با خاموش شدن کورسوی امیدوار کننده نمایشهای جوانی اش در اینگولشتادت راهی انگلستان و برایتون شد تا به همراه مرغهای دریایی در اولین فصل صعود به لیگ برتر، برای فرار از سقوط بجنگد.
حالا و در آستانهی دو بازی آلمان برابر بوسنی و هلند، تیم کلایندینست جدیدترین مرد تازه وارد ناگلزمن است. مهاجم 1.94 سانتی گلادباخ که پس از نمایش درخشان فصل قبل در هایدهایم و دو بار گشودن دروازه بایرن مونیخ در برد معروف 3-2 هایدهایم برابر غول باواریایی چشمها را به خود خیره ساخت.
کلایندینست فصل جدید را نیز با سه گل در 6 بازی برای گلادباخ آغاز کرد تا به مربی تیم ملی نشان دهد نمایش فصل قبل او، یک جرقه نبوده.
اشتفان کونتز، سرمربی سابق قهرمان یورو زیر21 سال با تیم ملی آلمان درباره سیاست دعوت از بازیکنان توسط ناگلزمن میگوید :
حالا ما بازیکنانی در تیم ملی داریم که دیر دعوت شدهاند و باید به سختی برای جایگاه خود بجنگند زیرا فرصت چندانی ندارند.
کونتز، که حالا مدیر ورزشی هامبورگ است، خود یکی از همین بازیکنان است. بازیکنی که در 31 سالگی توسط برتی فوگتس به مانشافت دعوت شد و آن گل حیاتی را برابر انگلستان در نیمه نهایی یورو 96، به تور دروازه ومبلی چسباند.
این یک قلمروی جدید برای من بود. تحقق آرزویی طولانی مدت. من، مثل یک بازیکن جوان هیجان زده نبودم. پیش از آن موفقیتهایی را به دست آورده بودم و میخواستم همه چیز را با لذت و شکوه در تیم ملی به نمایش بگذارم.
کونتز نیز در دوران بازی مانند فولکروگ و اندریش فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرده بود.
شما همیشه به استعدادهای جوان نیاز دارید اما همه چیز در تیم تیزچنگی جوانها نیست. ترکیب کیفیت، با ذهنیت و قدرت رهبری اهمیت دارد. بازیکنان هر چقدر بیشتر فشار را تحمل کرده باشند، انعطاف بهتر و بیشتری در میادین سخت خواهند داشت.
دیوید رام نیز نظری مشابه چون دارد و درباره همبازی های خود میگوید :
هر یک از ما، برای سالهای طولانی خارج از نگاه سطح اول رسانهها بودیم. اونداو که سه سال قبل در مپن بازی میکرد، گروس که در میانهی جدول فوتبال انگلستان تلاش میکرد کریس فوریچ در دسته دوم. اما اکنون همه ما اینجا هستیم. در بالاترین سطح. ما میخواهیم در کنار پسرانی که همیشه سوپراستار بودند، به تیم ملی کمک کنیم. در کنار ویرتز، موسیالا، هاورتز....
رویای آمریکایی
ناگلزمان، پس از دعوت از این بازیکنان، هدف نهایی خود را فینال جام جهانی 2026 در آمریکای شمالی بیان میکند. هدفی بسیار بسیار بزرگ که نه فقط از جنبهی ورزشی بازیکنان را پیش میبرد بلکه از نظر ذهنی نیز آنها را برانگیخته میکند. کونتز میگوید :
در مورد نسل جدید نیز ما باید محتاط عمل کنیم. اینکه آنها یک جور غذا بخورند، یکجور تمرین کنند، و همه چیز در آکادمیها به آنها دیکته شود، روح جنگجویی آنها را خواهد کشت. ما باید اجازه دهیم تا آنها خود تجربه کنند. شکست بخورند و راهی برای رهایی بجویند.
از میان این بازیکنان، رام و میتلشتادت در تیم زیر 21 سال آلمان شاگرد کونتز بودند.
در ابتدا نسبت به توانایی فنی رام مطمئن نبودیم اما زود دریافتیم که مشخصه اصلی او سختکوشی و همچنین درک عالی از فضاهاست. ما نمیخواستیم دیوید به هر قیمتی یک سوپراستار شود. حتی وقتی سن او بالا رفت و در گروترفورت نیمکت نشین شد هم به سختکوشی ادامه داد تا سرانجام راه خود را پیدا کرد. مهم اینست که شما هر چه در توان دارید به زمین بیاورید.
نسل جدید بازیکنان دعوت شده به تیم ملی آلمان، گروه تسلیم ناپذیرانی هستند که حالا افتان و خیزان به قله رسیدهاند و هرکدام به دنبال خلق لحظهی خود هستند. تبلور روحیات آنها را میتوان در ساقهای شان جست.
وقتی میتلشتادت در دومین بازی ملی خود مقابل هلند مرتکب اشتباهی شد تا آلمان گلی را دریافت کند و فقط هفت دقیقه بعد با شوت سرکش خود بازی را به تساوی کشاند.
وقتی فولکروگ با ارسال رام در آخرین دقایق جدال با سوییسیهای جنگجو آلمان را از مهلکه شکست رهایی بخشید و وقتی اونداو در بازی که مدام از او انتقاد میشد با یک گل و یک پاس گل در آمستردام لبها را به تحسین از خود گشود. خب لااقل دیگر او این روزها در اردوی تیملی نان تست و کلم سس مایونز نمیخورد!