شاهین نجفی برای افغانستان
ای زهر سرنوشت به کامت تلخ
ای زادگاه ناموران ای بلخ
ای ماه سر به چاه فرو برده
ای نیمروزِ بغض فرو خورده
آه ای هرات، ارگ و دبستانت
کابل کجاست نعرهی مستانت؟
با سرزمین شَرزه پلنگانم
تهمینهات کجاست سمنگانم؟
[همخوان ۱: شاهین نجفی]
از چشم چشمههای بدخشان، خون
تا کوچههای خاکی پَروان، خون
خون است تا به خاک خراسان، آب
آب است تا به خاک خراسان، خون
[قسمت ۲: الهه سرور]
بابام زیر آهن و آتش مُرد
تنها برادرم که به ترکش مُرد
همشیرهی نجیب دم بختم
زیر جهادیانِ تنلش مُرد
چشمم به راه دختری از قُندوز
سم سرکشید از غم و خوابش برد
بی عاقبت منم که جهانم را
دستان شوم اهل بهشت آشفت