اختصاصی طرفداری | تساوی ٣-٣ مقابل پورتو، بیست و چهارمین باری بود که یونایتد تحت مربیگری تن هاخ ٣ گل یا بیشتر دریافت کرد. شکست ٣-٠ مقابل تاتنهام در آخرین بازی لیگ برتر هم نمونه دیگری است.
حقیقت امر این است که همه دستاندرکاران و هواداران فوتبال ماندهاند اریک تن هاخ چگونه همچنان در مصدر کار است؟ تن هاخ مدتهاست بازی را باخته است. اما یونایتد رسماً اعلام کرده بود نتیجه بازی پرتغال تأثیری در نشان دادن درب خروجی به تن هاخ نخواهد داشت. اما عقل سلیم چیز دیگری را به شما میگوید و احتمالاً دیدار با ویلای امری پایان کار است.
روند بد منچستریونایتد با یک برد در ١٠ بازی اخیر اروپایی خود در ورزشگاه دو دراگائو ادامه یافت و ظاهراً سر جیم رتکلیف و مالکان اینئوس خیلی سریع باید شروع به برنامهریزی کنند؛ کاری که میبایست در تابستان و پیش از آغاز فصل انجام میشد. تن هاخ و حرکات و اشارات بدن و زبان او نشان میدهد او دیگر مردی نیست تا این غول خفته فوتبال انگلیس را بیدار و احیا کند.
با صرف بیش از ٦٠٠ میلیون پوند برای بازیکنان، بهانهها دیگر قابلقبول نیست، این یونایتد، تیم تن هاخ است. او پس از شکست دادن منچسترسیتی در فینال جام حذفی فصل گذشته که مسلماً یکی از بهترین عملکردهای دوران او در یونایتد بود، میدانست مدیران باشگاه به طور فعال با سایر نامزدهای مربیگری مشغول هستند و آخرین آنها، گرت ساوتگیت، سرمربی سابق تیم ملی انگلیس بوده است. در مقابل، او به رکورد خود در کسب جامها اشاره کرد و شاید این کمک کرد تا شانس دیگری برای موفقیت در یونایتد کسب کند. سر جیم رتکلیف به طور حتم از تصمیم غلط و غیرقابلدرک خود برای نگهداشتن تن هاخ در پست خود برای این فصل پشیمان است.
هیچچیزی تغییر نکرده است و یونایتد همچنان در سراشیبی عجیبوغریبی است!
یونایتد غول سقوط کردهای است که میان امید و ترس زندگی میکند.
شاید در برابر باخت اوایل سپتامبر در مقابل تیمی مانند لیورپول راه گریزی وجود داشته باشد، اما شکست یونایتد در برابر تاتنهام در اولدترافورد مسابقهای نیست که عذرخواهی موجهی داشته باشد. مرد هلندی شکست را در ته دل پذیرفته است و اینک با دستان بالا تسلیم شده به نظر میرسد.
حقیقت این است که تن هاخ دیگر بیبهانه مانده است. وقتش تمام شده و دیگر جایی برای مخفیشدن ندارد. وقتی تیمش اینطور در مقابل پورتو یا تاتنهام بازی میکند، افتخارات او با کسب جامهای کوچکتر بیارزشتر از همیشه به نظر میرسد.
وارد پاییز شدهایم و اوضاع اینگونه است. زمستان سرد و فلاکت باری انتظار آنها را میکشد. بیایید در مورد یونایتد صادق باشیم؛ تیمی است بدون فلسفه، بدون هویت، بدون نظم، بدون طرح، بدون الگو، بدون عزم، بدون ماجراجویی، بدون باور، بدون ظرافت، بدون میل، بدون قصد، بدون هیچچیز. البته جدا از همه اینها، همه چیز خوب است.
تن هاخ بهسادگی نمیتواند این معایب را ریشهکن کند، هر چقدر هم که بزرگ حرف میزند و هر چقدر هم بهسختی تلاش میکند. یونایتد تیمی است که روبهعقب رفته است و نمایش آنها در دو دیدار اخیر حقیقتاً مایه شرمساری است.
از زمانی که سر الکس فرگوسن در تابستان ٢٠١٣ باشگاه را ترک کرد، عملکردهای وحشتناکی وجود داشته است، اما دیدار با اسپرز و راهورسم دفاع مقابل پورتو حقیقتاً قطرات آخر زندگی تن هاخ در یونایتد است. یونایتد باید تیرخلاص را بزند تا خود و تن هاخ را از این بلا رهایی دهد. خداحافظی طولانی باید پایان یابد.
یونایتد بعد از فرگوسن بهسختی تلاش کرد با مربیانی چون دیوید مویس، لویی فن خال، ژوزه مورینیو، اوله گونار سولسشایر، رالف رانگنیک و تن هاخ دوران طلایی او را ادامه دهد. آنها همهجوره امتحان کردند اما تیرها تاکنون همگی به سنگ خورده است و همچنان بعد از ١١ سال بعد از الکس فرگوسن در جستجوی فردی هستند تا شاید موفق شود آنها را از مخمصهای که گرفتار آمدهاند نجات دهد.
عذاب و رنجها آنها دنبالهدار شده است…