در این مقاله از سری مقاله های معرفی شخصیت های انیمه ای به معرفی ارن یگر میپردازیم
" از زمانی که به اینجا آمدم هر روز فکر می کردم. اوضاع چطور شد؟ ذهن و بدن ویران شده، مردمی که هیچ آزادی برایشان باقی نمانده، افرادی که حتی خود را از دست داده اند... چه جور آدمی می خواهد به جنگ برود اگر بداند عاقبتش اینگونه خواهد بود؟ اما... چیزی آنجا بود، در تمام مدت... ما را به سمت جهنم هل می داد. برای بسیاری از ما، آن چیزی به اراده آزاد خودمان نیست. ما توسط دیگران یا محیط خود مجبور به این کار هستیم. به همین دلیل است که افرادی که خود را به جهنم هل می دهند، جهنمی متفاوت از بقیه ما می بینند. آنها همچنین چیزی فراتر از آن جهنم را می بینند. شاید امید باشد. شاید جهنمی دیگر باشد. نمی دانم کدام است. تنها افرادی که می دانند ... کسانی هستند که به جلو رفتن ادامه می دهند. "
قدرت های تایتان: قدرت مافوق بشری دوام فوق بشری عامل ترمیم کننده سخت شدن کریستال (قابلیت تکمیل مصنوعی) روشن بینی (حمله به تایتان) امکان ایجاد و کنترل تایتان ها (تایتان موسس) کنترل بر اجساد سوژه های یمیر (تایتان بنیانگذار) ارتباط تله پاتیک با سوژه های Ymir (بنیانگذار تایتان) تغییر و دستکاری حافظه روی سوژه های Ymir (تایتان بنیانگذار) ایجاد شی از طریق سخت شدن (War Hammer Titan) توانایی های منظم: هوش سطح بالا ذهن استراتژیک کاریزما مهارت های پیشرفته مانور سه بعدی تخصص در هنرهای رزمی قدرت تسلط در دستکاری تحمل درد بالا قدرت اراده
اهداف : انتقام مرگ مادرش را با سلاخی تایتان ها بگیرد (موفق شد تایتان های خالص را در جزیره خود بکشد). به زیرزمین پدرش دسترسی پیدا کند و تمام رازهایی را که دولت سلطنتی پنهان کرده بود بیاموزد (موفق شد). از جنگجویان مارلی (رها شده، اما به نوعی موفق شدهاند) انتقام بگیرد. جزیره پارادیس را از دست تایتان های خالص آزاد کند (موفق شد).اعلان جنگ مارلی را تلافی کند. در پارادیس: سپاه سروی را ترک کند و حکومت نظامی را سرنگون کند. از دوستانش فاصله گرفت (همه موفق شدند). زیک را دستکاری کند تا به او اعتماد کند (شکست خورد) و از او استفاده کند. پدرش را وادار کند که خانواده سلطنتی ریس را بکشد و مختصات را بدزدد. طرح "اتانازی" زیک را متوقف کند. تایتان های دیواری را بیدار کند و Rumbling را آغاز کند. حمله مارلی به شیگانشینا را دفع کند. ناوگان جهانی متفقین را نابود کند (همه موفق شدند). راینر براون (رها) را بکشد. جهان را از طریق Rumbling نابود کند تا امنیت خانه و دوستانش را قبل از اتمام زمانش تضمین کند (شکست خورد؛ موفق شد 80٪ از بشریت را در خارج از پارادیس بکشد). سربازان الدیان پارادیس و مارلی را به خاطر کشتن او قهرمان کند تا آنها را در جهان خارج از جزیره خود مورد احترام قرار دهد (موفق شد).
ارن یگر، قهرمان اصلی سریال Attack on Titan است. او پسر جوانی از ناحیه شیگانشینا، جنوبی ترین شهر وال ماریا، دیوار بیرونی جزیره پارادیس، و دوست دوران کودکی میکاسا آکرمن و آرمین آرلرت است. او در ابتدا یک انتقام شخصی علیه تمام تایتانها انجام داد و هدفش این بود که همه آنها را از روی زمین محو کند، زیرا شاهد کشتن مادرش توسط یکی از تایتانها بود. او بعدها در کنار میکاسا و آرمین به عضویت سپاه 104 اموزشی درآمد. او در کلاس خود رتبه 5 را کسب کرد. پس از یک تجربه نزدیک به مرگ، او متوجه می شود که توانایی اسرارآمیز تبدیل شدن به یک تایتان را دارد که از پدرش گریشا یگر به ارث رسیده است. این باعث می شود که گروه های متعددی برای او رقابت کنند و او را کلید سرنوشت بشریت در نظر بگیرند. از آن زمان، ارن دارنده تایتان حمله و بعداً قدرت تایتان بنیانگذار بوده است. در حالی که او به عنوان شخصیت اصلی داستان عمل می کند، او همچنین نقش اصلی خود را با راینر براون و یمیر در نیمه اول کمان Clash of the Titans به اشتراک گذاشت و او در اکثر دوره های حکومت سلطنتی نقش اصلی را نداشت. این داستان بر دیدگاه ها و زندگی لیوای آکرمن و هیستوریا ریس متمرکز بود. در کمان ماقبل آخر سری، قوس مارلی، کمی از دیدگاه ارن نشان داده شده است، زیرا دیدگاه های راینر و مارلی تمرکز اصلی هستند. در حالی که ارن در ابتدا به عنوان یک قهرمان قهرمان معرفی شد، به تدریج با ارتکاب چندین اقدام خشونت آمیز و نسل کشی جهانی، به خاطر آنچه که ادعا می کند به خاطر الدیا انجام می دهد، بیشتر به یک ضد شرور افراطی تبدیل می شود. این اقدامات باعث شده است که دوستانش علیه او روی بیاورند و با دشمنان سابق خود متحد شوند تا او را متوقف کنند. صداپیشگی او توسط یوکی کاجی در نسخه ژاپنی انیمه و برایس پاپنبروک در نسخه انگلیسی انجام می شود که هر دو صداپیشگی Meliodas را بر عهده داشتند، در حالی که کاجی نیز صدای خود را به شوتو تودوروکی داد. در اقتباس فیلم لایو اکشن، هاروما میورا فقید نقش او را بازی کرد.
شخصیت
" وجودشان را از این دنیا پاک می کنم... همه را می کشم! حتی یک نفر از آنها باقی نمی ماند! "
~ ارن عهد خود را برای نابودی تایتان ها می بندد.
ارن به بهترین وجه به عنوان پسری سرسخت، با اراده، پرشور، و تکانشی و مهربان توصیف میشود که همگی از ویژگیهای عزم قوی او برای محافظت از بشریت و در نهایت فرار از دیوارها هستند. او در کودکی آنقدر قصد پیوستن به سپاه سروی را داشت که با مادرش دعوا و فریاد میکرد و مردم روستا را «احمق» خطاب میکرد و آنها را با دامهای از خود راضی مقایسه میکرد. او عمیقاً از آرمین، بهترین و تنها دوستش قبل از ملاقات با میکاسا، و مهمتر از همه خانواده اش مراقبت می کرد و برای کمک به آنها به خطر آسیب و حتی مرگ می رفت.
این ویژگی اغلب به شکلی نشان داده میشد که ارن با پسران بزرگتری که بدون تردید آرمین را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، برخورد میکرد. و غم انگیزتر زمانی که او به طور ناامیدانه تلاش کرد تا آوارهایی را که در حال له کردن مادرش در جریان حمله تایتان در شیگانشینا بود، بلند کند. در مقابل، ارن همچنین قادر است در دفاع از افرادی که حتی نمی شناسد، رفتار بسیار خشن از خود نشان دهد. این موضوع زمانی برجسته می شود که او دو نفر از قاچاقچیان انسان را که میکاسا را دستگیر کرده بودند، به طور وحشیانه سلاخی کرد تا او را نجات دهد، علیرغم اینکه در آن زمان کاملاً غریبه بودند. از زمانی که شاهد مرگ وحشتناک مادرش و از دست دادن ارتباط با پدرش بود، محافظت شدید او از کسانی که ترک کرده بود، تنها تشدید شد.
ارن دارای تعدادی ویژگی تعیین کننده است که به دوران کودکی او برمی گردد. پس از اینکه دوستش آرمین کتابی را به او نشان داد که شگفتیهای دنیای بیرون را به تصویر میکشید، آمد تا در هیبت دوستش آرمین از سرزمینهای آن سوی دیوارها شریک شود. و تصمیم گرفت همه چیز را برای خودش ببیند. این باعث شد که او یک نگرش تحقیرآمیز نسبت به هرکسی که راضی به زندگی و مردن در محدوده دیوار است بدون اینکه هرگز پا به بیرون بگذارد ایجاد کند. شاید همین تحقیر باعث شده بود که او به راحتی با همسالان خود دوست نشود. او هم از دیوارهایی که آنها را مانند گاو «قفس» میکردند و هم از تایتانهایی که در وهله اول بشریت را به ساختن آنها سوق داده بودند، خشم داشت.
در نتیجه او سربازان سپاه سروی را بسیار تحسین می کرد و آنها را "قهرمان" می دانست و آرزو می کرد به محض اینکه واجد شرایط ثبت نام شد به صفوف آنها بپیوندد. وقتی کسی از لژیون بد صحبت میکرد، او به راحتی عصبانی میشد و عزم او برای پیوستن باعث ایجاد اصطکاک بین او و مادرش و همچنین میکاسا شد. ارن همچنین خلق و خوی فوق العاده کوتاهی دارد. وقتی جوانتر بود، از اینکه مردم سربازی را جدی نمی گرفتند اذیت می شد و اغلب بر سر چیزهای بی اهمیت با قلدرها درگیر می شد. امروزه تقریباً همه چیز او را دیوانه می کند، اما چیزی بیش از تایتان ها. تنها ذکر آنها برای جوشاندن خون او کافی است.
ارن عدم خویشتنداری مشخصی داشت که اغلب او را به دردسر می انداخت و باعث می شد دوستان و خانواده اش نگران او شوند. هنگامی که به اندازه کافی تحریک شود، عصبانیت او می تواند او را به دیوانگی بکشاند که با سطوح وحشتناک خشونت همراه است. مانند بسیاری از کودکان، او تمایل داشت که جهان را سیاه و سفید ببیند. برای بشریت و مصیبت آن بسیار شفقت میورزید، اما افرادی را که آزادی خود را از دیگران دریغ میکنند، بهعنوان تفالههای بیارزش برای زنده ماندن تلقی میکنند. او همچنین عادت داشت که حتی در مواقعی که جانش در خطر بود به جای مغزش با قلبش فکر کند.
در حالی که ارن شکل تیتان خود را در نظر می گیرد، به نظر می رسد وحشی تر، تشنه به خون، و همه جانبه غیرقابل کنترل می شود. اگرچه او می تواند آگاهانه بدن تایتان خود را پس از نبرد تروست کنترل کند، اما می تواند به راحتی در لذت کشتار دشمنان خود غرق شود، در افکاری که به قدری وحشیانه به ذهنش خطور می کند، تصور می کند که دیوانه است، اگرچه نشان داده شده است که او اینطور نیست. حتی به عنوان یک انسان کاملاً پایدار باشید. مواقعی وجود دارد که به نظر می رسد ارن در این حالت کنترل خود را ندارد، مانند زمانی که تیتان او سعی می کرد از یک خاطره ناخودآگاه درباره پدرش بنویسد.
ویژگی های بارز او از زمان مرگ مادرش به شدت برجسته شده است. او اکنون خشم ویرانگر خود را بر روی تایتان ها متمرکز میکند و نفرتی شدید نسبت به آنها دارد، با این هدف که روزی جهان را از شر تایتان ها خلاص کند. او عهد کرد که دوستان سابقش راینر براون و برتولت هوور را که به ترتیب تایتان های زرهی و کلوسوس هستند را به طرز وحشیانه ای بکشد، صرف نظر از گذشته مشترکشان. او با انتقام جویی سوگند خورد که شخصاً تک تک آنها را محو کند و بشریت را به جایگاه واقعی خود بازگرداند.
اگرچه او تا آخر وقت از دعوا کردن با مادرش احساس پشیمانی می کند، اما همچنان با درخواست ورود به سپاه بررسی، برخلاف خواسته های مادرش پیش می رود. میل او برای نابود کردن تیتان ها به قدری قوی است که زمانی که به نظر می رسید حتی نمی تواند در حین تمرین بر اصول اولیه تجهیزات مانور عمودی تسلط یابد، در ناامیدی غوطه ور شد، در حالی که شکست او در واقع به دلیل تجهیزات معیوب بود. او از بیان قصد خود مبنی بر ترک دیوارها برای از بین بردن تایتان ها نمی ترسد و به شدت در نفرت خود غرق شده است.
اد که به نظر می رسد اصلاً از آنها نمی ترسد. از دیگر کارآموزان به او لقب «سر انسداد انتحاری» را دادند.
او دارای مقادیر زیادی از خودگذشتگی، استقامت، صلابت، و عزم جدی است. با وجود نداشتن استعداد طبیعی، توانست رتبه پنجم را در کلاس خود کسب کند. او حاضر نشد از هدف خود برای نابودی تایتان ها دست بکشد، حتی پس از اینکه قطعه قطعه شد و زنده خورده شد، به تنهایی با تایتان کولوسوس مقابله کرد و سعی کرد در حالی که در شکل انسانی خود بود با تایتان خندان قد 14-15 متری مبارزه کند. او از رفقای خود بسیار قدردانی می کند و/یا تحسین می کند و اگر یکی از آنها جلوی چشمش مجروح یا کشته شود به سرعت عصبانی می شود.
او به جان انسان ها قدردانی می کند، اما احساس عدالت شخصی او حکم می کند که هر کسی که آزادی و رویاهای دیگران را بدزدد، سزاوار مرگ است. با فاش شدن هویت تایتان شیفترها، ناباوری او به سرعت جای خود را به اشتیاق سوزان می دهد تا به هر یک از آنها مرگی آهسته و دردناک به خاطر جنایاتشان بدهد. اگرچه مصائب او از زمان نبرد تروست به او آموخته است که با دقت بیشتری رفتار کند، ارن هنوز تمایل دارد کاملاً عجولانه رفتار کند و حتی زمانی که میداند نباید رفتار کند، حرفش را میزند. این امر او را در موارد متعددی در معرض خطر جدی قرار داده است و او اغلب خود را می بیند که باید نجات یابد.
با این حال ارن وقتی با این موضوع روبرو میشود که در موقعیتها نمیتواند کاری انجام دهد، اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. این شامل زمانی میشود که ارن به جوخه عملیات ویژه اعتماد کرد، زمانی که میتوانست خودش با تایتان زن بجنگد و همه آنها در نهایت مردند. این به شدت روی ارن سنگینی کرد و او را وادار کرد تا از نزدیکانش محافظت کند، مگر اینکه تهدیدها افرادی باشند که زمانی به آنها نزدیک بود، از جمله تایتان زن که معلوم شد آنی است. این دوباره زمانی نشان داده شد که ارن می خواست برای بازپس گیری قدرت خانواده ریس برای هیستوریا قربانی کند.
به دست آوردن خاطرات او از کشتن پدرش به عنوان یک تایتان در حالی که قدرتهای او را به دست میگرفت، بر ارن سنگینی میکرد، این تنها زمانی بدتر شد که گریشا فاش شد که تقریباً کل خانواده ریس را کشته است تا قدرتی به دست آورد که ظاهراً فقط توسط خانواده ریس میتوانست استفاده کند. تایتان ها را از بین ببرید ارن با این کار دچار ناامیدی شد و فقط به فکر بلعیده شدن برای نجات بشریت بود. برای غلبه بر این ناامیدی و بازیابی اشتیاق، از دوستانی که ارن ترک کرده بودند، تشویق زیادی لازم بود. در طول بیشتر داستان، ارن دو هدف خاص از زندگی داشت: پیوستن به سپاه بررسی برای دیدن دنیای بیرون به عنوان موجودی آزاد با آرمین و نابود کردن تیتان ها از روی زمین برای بازگرداندن حیثیت بشریت.
وقتی متوجه شد که تایتان های هوشمند همه جابجاییهای انسان هستند، قول داد که برای انتقام از دست دادن بشریت، آنها را دستگیر کند، مخصوصاً وقتی هویت راینر و برتولد را فهمید. بهطور غمانگیزی، وقتی ارن با بسیاری از واقعیتهای خشن دنیای خود و ایدئولوژی پدرش مواجه شد، علیرغم اینکه در ابتدا با شور و عصبانیت مبارزه میکرد، در نهایت نتوانست هیچ شادی یا رضایتی در تحقق بخشی از این اهداف پیدا کند. اول اینکه، وقتی برتولد را دستگیر کرد، حتی نگران مجازات هم نبود، چون مشغول التماس کردن از لوی برای جان آرمین بود و به او اجازه داد تا برتولدت را بخورد تا تیتان عظیمش را بدزدد، و زمانی که برتولد در نهایت به تایتان خالص بیفکر آرمین سپرده شد، ارن فقط یک نشان داد. بیان منفعل شوکه
همه چیز برایش افسرده تر و سخت تر شد وقتی بالاخره وارد زیرزمین پدرش شد و تمام اسناد مربوط به دنیای واقعی را که در آن زندگی می کند خواند و اینکه در تمام این مدت وقایع داستان همه این بود که الدی ها یکدیگر را سلاخی می کردند در حالی که بقیه " بشریت خالص از آنها متنفر است و میخواهد همه آنها بروند، اکثر آنها به کشور مارلی امیدوارند تا با آنها مبارزه کنند. بنابراین، این افشاگریها نابودی تایتان توسط ارن را بیمعنا و دردناک کرده است، زیرا آنها بردههای تبعید شده الدیای بیعقل بودند، و وقتی او در نهایت اقیانوس را با آرمین دید، ارن هیچ خوشحالی نشان نداد و همان چهره افسرده را پوشید.
در حال حاضر، ارن به خود راینر اعتراف کرده که از او بهتر نیست و گفته است که تاریخ رزمندگان را یاد گرفته است. ارن فکر می کند که اکنون در موقعیتی مشابه راینر از گذشته قرار دارد، نفوذی در مارلی است که متوجه شده است دشمنان او فقط انسان های دیگری هستند، اکثر آنها گمراه و شستشوی مغزی شده اند، اما باید به وظیفه خود عمل کند و از پارادیس در برابر تهدیدات محافظت کند. انسانیت تا آخر ارن با ناهنجاری به راینر گفت که هر چیزی را که در مورد کشتن او به آرامی میگوید فراموش کند، علیرغم اینکه راینر از او التماس میکرد که این کار را انجام دهد، و سپس بدون تمایل شخصی برای انتقام به حمله به شهر لیبریو ادامه داد. با این وجود، او همچنان ماموریت شخصی خود یعنی نابود کردن دشمنان الدیا را در اولویت قرار می داد، صرف نظر از اینکه چه تعداد از هر دو طرف جان خود را از دست داده اند. علاوه بر این، این مأموریت شخصی او را به اندازه کافی سوق داد که بداند "آینده از قبل تعیین شده بود" و یک ماه بعد تمام تایتان های کلوسوس را در سه دیوار جزیره پارادیس رها کرد و اعلام کرد که تمام جهان را زیر پا می گذارد تا تمام زندگی ساکنان سطح زمین را نابود کند.
ارن آماده و مایل بود زمانی که تصمیم گرفت تمام دنیا را دشمن خود کند از بسیاری از روش های غیراخلاقی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. ارن از اعتماد فالکو کودک سوء استفاده کرد و کاملاً از وضعیت مخاطره آمیز خانواده اش آگاه بود و در نهایت تعداد زیادی غیرنظامی بی گناه (عمدتاً الدی ها از جمله کودکان) را به عنوان خسارت جانبی در یک حمله غافلگیرانه به ویلی تایبور در منطقه تحت بازداشت لیبریو کشت.
با وجود این، به نظر می رسید که او از جنگ بیزاری می کند و از آن به عنوان "جهنم" یاد می کند. او معتقد بود که با دلایل موجه، هیچکس نمیخواهد وارد جنگ شود، اگر بداند که این جنگ چه رنجی را متحمل خواهد شد. به نظر می رسید که مدت زمان خدمت ارن در جنگ خاور میانه مارلی نیز تا حدودی بر روان او تأثیر گذاشته است. او بارها با ایلدیهایی که در مناطق تحت بازداشت جهان زندگی میکنند، و همچنین نسبت به رمزی و مردم پناهندهاش که در مارلی زندگی میکنند، ابراز همدردی کرد و با تماشای لذت بردن یک زن جوان باردار مارلیایی، پشیمانی و درگیری درونی را نسبت به انسانهای خارج از دیوارها نشان داد. آزادی و زندگی خودش با همدم مردش. در حالی که او برای رفقایی که در سفرهای اعزامی جان باختند بسیار اندوه نشان داده بود و نسبت به همتایان فارغ التحصیل خود از 104 ابراز همدردی کرده بود، با شنیدن این که آخرین کلمات ساشا بلوز «گوشت» بود، خنده اش گرفت. اگرچه او واکنش خود را تغییر داد و بعد از اینکه ژان کرستین او را متهم به مرگش کرد، دیده شد که گریه کند و سخنان ساشا را به یاد آورد که گوسفند و گاو بیشتری پس از بازپس گیری وال ماریا خواهند داشت.
بعداً مشخص شد که ارن آینده را از طریق توانایی اتک تایتان میدانست (در واقع خود ارن از قدرت مختصات برای دستیابی به قدرت تایتان حمله میکرد) و از روزی که آیندهی تایتان را کشف کرده بود در حالت افسردگی قرار داشت. غرش، دانستن اینکه نتیجه اجتناب ناپذیر زمان حال چه خواهد بود. در حالی که او آرزوی راهحلی مسالمتآمیز را داشت، حتی بهتر از آرمین به احتمال غیرممکن بودن آن متقاعد شده بود.
پس از شروع Rumbling، ارن قصد داشت تا جهان گروهی از Eldian ها را ببیند که او را به عنوان قهرمانان بشریت متوقف کردند. با این حال، او هنوز مطمئن نبود که آیا دوستانش واقعاً می توانستند او را متوقف کنند، چه رسد به زنده ماندن، و خاطرنشان کرد که اگر آنها این کار را نمی کردند، Rumbling را کامل می کرد. ارن نمیتوانست دلیلی را که میخواست دنیا را از بین ببرد مشخص کند، به یاد میآورد که گریشا در روز تولدش به او گفته بود "تو آزاد هستی". ارن در یک نمایش نادر از احساسات از شبی که به لیبریو حمله کرد (و یک سال قبل از آن، از شبی که با رمزی صحبت کرد و با پناهندگان شرق میانه مهمانی داشت)، ارن به این فکر افتاد که میکاسا کسی را پیدا کند. بعد از مرگش و احساسات واقعی خود را در مورد او فاش کرد و باعث ترحم آرمین به او شد. ارن دوست داشت با میکاسا و بقیه باشد، اما میدانست که پس از نابودی 80 درصد از جمعیت جهان، نمیتوان او را به خاطر اعمالش بخشید و اذعان داشت که همه میلیاردها قربانی او به اندازه خودش زندگی و رویاهایی دارند، اما آزادیهایشان. توسط او و تایتانها به سرقت رفتند، چیزی که خود جوانتر ارن با شور و شوق سوزان از آن متنفر بود.
قدرت ها و توانایی ها
قدرت های نه تایتان
به طور کلی، ارن یگر به قدرت و توانایی های اولیه یک تایتان دسترسی دارد. با این حال، ارن با داشتن دسترسی به تایتان های حمله، تأسیس و چکش جنگی، توانایی های ویژه ای نیز دارد که از این سه تایتان اعطا شده است. قدرت مافوق بشری: ارن به عنوان یک تایتان، قدرتی بسیار فراتر از توانایی های انسانی را در موارد متعدد نشان داده است. برخی از این موارد عبارتند از حمل یک تخته سنگ عظیم روی سر و مشت زدن به تایتان ماده با نیروی کافی برای فرستادن او به هوا. او همچنین با تکیه بر مهارت های رزمی خود توانست در یک نقطه زره تایتان زره پوش را بشکند. در رابطه با مخالفت، فرم تایتان ارن به طور مساوی در برابر زن، زره پوش و فک، با استثنائات کمی مانند نسخه عظیم، چکش جنگی و نسخه زیک از هیولا تایتان، مطابقت دارد. سرعت فوق بشری: ارن در شکل تیتان خود می تواند با سرعتی فراتر از توانایی های انسان حرکت کند. سرعت او نشان داده است که با تایتان ماده رقابت می کند. استقامت مافوق بشری: ارن در فرم تایتان خود نشان داده است که ضربات سنگینی را از افرادی مانند راینر و آنی دریافت می کند و با وجود تخریب فک و صدها ضربه مشت به آنها، به سرعت از آنها می ایستد. در اولین تحول خود، 20 تایتان خالص را با سختی متوسط شکست داد. استقامت او در طول مدت حضورش در مارلی بهبود می یابد، زمانی که سه بار متوالی پس از مصرف انرژی به تایتان تبدیل می شود. فاکتور ترمیم کننده احیا کننده: ارن می تواند جراحات و زخم های جدی را هم به عنوان یک تایتان و هم به عنوان یک انسان معمولی بهبود بخشد. او همچنین نشان داده است که می تواند روند بازسازی را متوقف کند و آن را برای مدت طولانی نگه دارد، به ویژه زمانی که پای خود را قطع کرد و چشم خود را بیرون آورد تا به عنوان یک سرباز مجروح مارلیایی بازی کند. خروج شفابخش: همانطور که به طور خلاصه ذکر شد، ارن میتواند در طول نفوذش به ارتش مارلیان ماهها از درمان احیاکننده خودداری کند، مانند کاری که راینر در دوران حضورش در ارتش دیوارهای جزیره پارادیس انجام میدهد. سخت شدن کریستال: ارن پس از نوشیدن بطری «زره» راد ریس، این توانایی را به دست آورد که شکل تیتان خود را سخت کند. این توانایی از سفت کردن مشت تا کل بدنش متغیر است. مشت های سخت شده او به اندازه کافی قوی و بادوام هستند تا زره تایتان زره پوش را بشکنند و می توانند سازه های عظیم را در جای خود نگه دارند. سخت شدن سازه/ایجاد: با قدرت های تایتان چکش جنگی، ارن می تواند ساختارهای مختلف جامد ساخته شده از گوشت تایتان خود را ایجاد کند و می تواند از آنها برای چیدمان تله ها، کمین کردن به مخالفان خود یا ایجاد سلاح استفاده کند. وراثت حافظه آینده / روشن بینی: با قدرت های اتک تایتان، ارن می تواند خاطرات وارثان آینده را ببیند یا خاطرات خود را به کاربران قبلی منتقل کند. ارن بعداً به عنوان یک عارضه جانبی منفی با داشتن تایتان بنیانگذار به آرمین نشان داد که درک ارن از زمان غیرخطی شد و او با جریان تاریخی که به او نشان داده شد عمل کرد و به طور نامنسجم فکر کرد. با این حال، به ارن یک نسخه قدرتمندتر از توانایی وراثت حافظه آینده داد، و به او اجازه داد کنترل تایتان ناب دینا فریتز را در 9 سال گذشته در دست بگیرد تا اطمینان حاصل شود که تاریخ همانطور که او به یاد می آورد، اجرا می شود. مختصات/بنیانگذار: با قدرت تایتان بنیانگذار، ارن به مختصات دسترسی دارد، جایی که تمام مسیرهای سوژه های یمیر همگرا می شوند. با مختصات، بنیانگذار میتواند سوژههای یمیر (همه آنها به مختصات متصل هستند) را تقریباً به هر طریقی دستکاری کند، زیرا آنها طوری عمل میکنند که گویی بخشی از بدن خود بنیانگذار هستند. این به بنیانگذار اجازه میدهد تا ترکیب بدن همه افراد یمیر را تغییر دهد و میتواند کاربردهای متعددی داشته باشد، از جمله اما به احتمال زیاد محدود به: دستکاری حافظه، مصونیت بیماری، تله پاتی و عقیم شدن بدن آنها نیست. Founder همچنین می تواند باعث شود که هر سوژه ای از یمیر به هر نوع تیتان بی فکری که بنیانگذار می خواهد تبدیل شود و کنترل آن بر آنها کاملاً مطلق است. در ابتدا، ارن نمیتوانست آزادانه از مختصات استفاده کند زیرا خون سلطنتی ندارد و برای دسترسی به آن مجبور بود با زیک - یکی از اعضای خانواده سلطنتی - در تماس باشد، اما پس از اینکه روح یمیر توسط ارن متقاعد شد که او برده خانواده سلطنتی نبود، او قدرت کامل مختصات را به او اعطا کرد و سرانجام توانست بدون محدودیت از قدرت کامل آن استفاده کند. با این حال، بهرغم این، به نظر میرسد که خون سلطنتی برای فعال نگه داشتن کامل بنیانگذار هنوز ضروری است، همانطور که در زمان کشته شدن زیک مشخص شد، که نتیجه آن این بود که بنیانگذار ارن دیگر قادر به زنده کردن یا کنترل هیچ تایتان مرده و رامبلینگ نیست. ناگهان متوقف شد، تمام تایتان های دیواری به یکباره فرو ریختند. با این وجود، ایمیر همچنان به ارن اجازه داد تا بخشی از قدرت بنیانگذار را حفظ کند، زیرا او توانست بدنه تایتان موسس جدیدی را به شکل تایتان کلوسوس ایجاد کند. همچنین، برای محافظت از بنیانگذار، انگل صدپا مانند باستانی که قدرت تایتانها را در جهان به ارمغان آورد، گازی منتشر کرد که همه افراد دیگر یمیر را که در نبرد نهایی در فورت سالتا حضور داشتند، به تیتانهای خالص تبدیل کرد (به استثنای).
به محض کشته شدن ارن، تمام تایتان های خالص زنده در جهان انسانیت خود را بازیافتند و بدن خود را به طور کامل بازیابی کردند و همه چیز مربوط به Coordinate، قدرت های تیتان، مسیرها و روح یمیر از جهان ناپدید شد. با از بین رفتن مختصات از جهان، سوژه های یمیر به انسان های معمولی تبدیل شدند.