دل من کشف آتیش بود هزارون سال پیش از من
حدیثت رو شنید از باد دلم شد سنگ آتیش زن
نه من بودم نه تو اما دلم چشم انتظارت بود
هزارون سال پیش از تو دل من بی قرارت بود
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و شیدا بود
تو صحرای زمان تو شمیم زلف لیلی بود
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و مفتون بود
واست یه تیکه یه آتیش شراره آه مجنون بود
ببین پرواز شوقم رو که تا اوج صفا رفته
ببین این دل چه عاشق وار به پا بوس وفا رفته
ببین با چه سبک بالی دلم از من جدا میشه
به سوی گرمی دستات دلم پرواز آتیشه
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و شیدا بود
تو صحرای زمان تو شمیم زلف لیلی بود
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و مفتون بود
واست یه تیکه یه آتیش شراره آه مجنون بود
دلم با عادتی شیرین همیشه چشم براهت بود
تو مهتاب هزارون سال دلم تنگ نگاهت بود
چه خوش رفتم به خوابش چه شیرین عاشقی کردم
که حتی بامنم هستی به دنبال تو میگردم
ببین پرواز شوقم رو که تا اوج صفا رفته
ببین این دل چه عاشق وار به پا بوس وفا رفته
ببین با چه سبک بالی دلم از من جدا میشه
به سوی گرمی دستات دلم پرواز آتیشه
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و شیدا بود
تو صحرای زمان تو شمیم زلف لیلی بود
نبودم من نبودی تو ولی دل بود و مفتون بود
واست یه تکه یه آتیش شراره آه مجنون بود