شاید فکرش را هم نمیکردید، ولی جنگهای ایران و یونان نقطهی عطف مهمی در تاریخ بشر است. اگر یونان سقوط میکرد و در برابر امپراتوری ایران شکست میخورد، جهان غرب احتمالا نمیتوانست دموکراسی، هنر، ادبیات، و علم امروزیاش را داشته باشد. یونانیها نه فقط در برابر ایرانیها به پیروزی رسیدند، بلکه پس از آن، با حضور اسکندر مقدونی به رشد بزرگی دست یافتند.
....................................................................
درگیریهای بین امپراتوری هخامنشی (امپراتوری پارس) و دولتشهرهای یونانی، معروف به جنگهای یونان و ایران، مجموعهای از درگیریها از ۴۹۹ پیش از میلاد تا ۴۴۹ پیش از میلاد بود. این جنگ ها در شکل دادن به سیر تاریخ غرب و ایران بسیار مهم بود. در اینجا یک حساب دقیق است:
پیشینه و علل:
- گسترش ایران: امپراتوری ایرانی هخامنشی که توسط کوروش کبیر تأسیس شد، به سرعت گسترش یافت. در زمان داریوش اول، این منطقه شامل آسیای صغیر (ترکیه امروزی) نیز میشد، جایی که دولت شهرهای یونانی مانند ایونیا در آن قرار داشتند.
- شورش ایونیا (499-493 ق.م): دولت شهرهای یونان در ایونیا علیه حکومت ایران شورش کردند و به دنبال استقلال بودند. آنها از آتن و ارتریا حمایت دریافت کردند. این شورش در نهایت توسط ایرانیان سرکوب شد، اما داریوش اول را برانگیخت تا از آتن و دیگر دولت های یونانی انتقام بگیرد.
تضادهای اصلی:
اولین حمله ایرانیان (492-490 پ.م.):
- تدارکات اعزامی: داریوش اول یک لشکرکشی تنبیهی به رهبری مردونیوس در سال 492 قبل از میلاد راه اندازی کرد که به دلیل نابودی ناوگان توسط طوفان با شکست مواجه شد.
- نبرد ماراتون (490 ق. م): داریوش نیروی دیگری را به فرماندهی داتیس و آرتافرنس فرستاد. آنها در ماراتون در شمال شرقی آتن فرود آمدند. علیرغم اینکه آتنی ها از تعدادشان بیشتر بودند، به رهبری میلتیادس به پیروزی قاطعی دست یافتند. این نقطه عطفی بود به این معنا که یک نیروی نسبتاً کوچک یونانی موفق شد قدرت امپراتوری ایران را شکست دهد.
دومین حمله ایرانیان (480-479 ق.م):
- جاه طلبی های خشایار شاه یکم: پسر داریوش، خشایار شاه یکم، به طور گسترده برای تهاجم دیگری آماده شد، با هدف تسخیر تمام یونان.
- نبرد ترموپیل (480 پیش از میلاد): یک نیروی کوچک یونانی به رهبری لئونیداس پادشاه اسپارت، گذرگاه باریک ترموپیل را به مدت سه روز در برابر ارتش عظیم ایرانی نگه داشت و به سایر ایالت های یونانی اجازه داد تا دفاعی را آماده کنند. علیرغم شکست نهایی یونان به دلیل دور شدن از جناحین، به نمادی از شجاعت در برابر شانس های طاقت فرسا تبدیل شد.
- نبرد درمنه (480 ق.م): همزمان با ترموپیل، درگیری دریایی در آرتمیزیم رخ داد. علیرغم تلفات سنگین هر دو طرف، نیروهای یونانی به صورت استراتژیک عقب نشینی کردند تا نبرد را در جاهای دیگر ادامه دهند.
- نبرد سالامیس (480 پیش از میلاد): فرمانده نیروی دریایی یونان، تمیستوکلس، ناوگان ایرانی را به تنگه سالامیس کشاند. شرایط تنگ مزیت عددی ایرانیان را باطل کرد و به پیروزی قاطع نیروی دریایی یونان منجر شد.
- نبرد پلاتئا (479 ق. م): با باقی ماندن نیروهای زمینی ایرانی به فرماندهی مردونیوس در یونان، دولت های یونان اتحاد بی سابقه ای تشکیل دادند. آنها ایرانیان را در Plataea شکست دادند و عملاً به تهدید ایران در خشکی پایان دادند.
- نبرد Mycale (479 پ.م): در همان روز با Plataea، نیروهای یونانی در Ionia در Mycale به پیروزی رسیدند و شورش هایی را علیه حکومت ایران در سراسر دریای اژه برانگیختند.
عواقب و تاثیر:
- استقلال یونان تضمین شد: جنگ ها استقلال و مناظر سیاسی منحصر به فرد دولت شهرهای یونان را حفظ کردند.
- عصر طلایی آتن: پیروزی به آتن منجر شد که اتحادیه دلیان را تأسیس کند، ائتلافی با هدف جلوگیری از تهاجم بیشتر پارسیان و آزادسازی دولت شهرهای یونان در آسیای صغیر. این تسلط منجر به دوران بیسابقهای از دستاوردهای فرهنگی و سیاسی در آتن شد - عصر طلایی آن.
- کاهش نفوذ ایران در دریای اژه: اگرچه امپراتوری ایران گسترده و قدرتمند باقی ماند، اما نفوذ آن بر دولت شهرهای یونان در آسیای صغیر به میزان قابل توجهی کاهش یافت.
- میراث فرهنگی و تاریخی: درگیریها الهامبخش آثار تاریخی مانند «تاریخهای هرودوت» بودند و جزء کلیدی میراث فرهنگی غرب هستند که نماد دفاع از آزادی در برابر استبداد است.
این جنگها پیامدهای ماندگاری نه تنها برای یونان، بلکه برای جهان وسیعتر مدیترانه داشت و برای قرنها بر تحولات فرهنگی، سیاسی و نظامی تأثیر گذاشت.
|