مطلب ارسالی کاربران
آهنگ گلهای اطلسی از علیرضا افتخاری
من و زخم این زمستون که زده به من شبیخون
من و باغ آرزوهام که گلی نچیدم از اون
با تو بودن و نبودن مثل سیاه و سفیدن
با تو بودن و نبودن مثل بیم و امیدن
دوست دارم که دستهاتو داشته باشم
تا تموم خوبیهاتو داشته باشم
دوست دارم تو باشی و من زیر سایهات
همه صلح و صفاتو داشته باشم
چشم من خسته و خونه که به سمتت نگرونه
که خیال تو باهاش مثل یه خواب مهربونه
دل من مثل یه قفله به کلید تو سپرده
یعنی که بود و نبودم به امید تو سپرده
کاشکی بهار شی برسی ضامن باغم بشی
مثل گلهای اطلسی چشم و چراغم بشی
کاشکی مثل یک چلچراغ خونمو روشن کنی
روح خموده منو غرق شکفتن کنی