سکوتم ، قصه ای تلخم
شبم بی روزن و تاریک
همیشه شادی از من دور
ولی غم با دلم نزدیک
من آن شبگرد پردردم ، که افتادم به بیراهه
مثال بخت کوتاهم ، دو دستم از تو کوتاهه
همیشه ضربه کاری ، زپیش و آشنا خوردم
چشیدم زهر تنهایی ، همیشه پشت پا خوردم
اگه دیدی که اشک من ، به روی گونه افتاده
نه مجنونم ، نه دلداده ، که بغضم بغض فریاده
مث شبهای بی مهتاب ، دل خاموش من تنهاست
شکسته کاسه صبرم ، دلم در وحشت فرداست
همیشه ضربه کاری ، زپیش و آشنا خوردم
چشیدم زهر تنهایی ، همیشه پشت پا خوردم
دو دست خالی و سردم ، تهی از عشق و امیده
منم دریای بی ساحل ، طلوعم مرگ خورشیده
من آن شبگرد پردردم ، که افتادم به بیراهه
مثال بخت کوتاهم ، دو دستم از تو کوتاهه
همیشه ضربه کاری ، زپیش و آشنا خوردم
چشیدم زهر تنهایی ، همیشه پشت پا خوردم