مکبث یکی از زیباترین کتاب های ویلیام شکسپیر و تراژدی ماندگار حول محور مبنای عطش قدرت و بروز حس بدبینی زیاد (پارانویا) بعد از به دست گرفتن قدرت و انجام جنایت است. از طرفی این کتاب آینه تمام نمای یک مملکت ویران و از هم فروپاشیده و فاصله گرفته از دوران طلایی آن است. گفتگوهای کاربردی و با حس و حال قوی از شکسپیر به شکل گیری فضاسازی و انتقال تاثیرگذار پیام این نمایش نامه کمک شایانی کرده است. کتاب مکبث تاثیر زیادی بر ادبیات بعد از خود داشته و در سینما هم چند مرتبه بازگردان های خوبی از آن ارائه شده است که بهترین آنها شامل موارد زیر است:
1) مکبث (اورسن ولز - 1948)
2) سریر خون (آکیرا کوروساوا - 1958)
3) مکبث (جاستین کرزل - 2015)
4) تراژدی مکبث ( جوئل کوئن - 2020)
در ادامه یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین جملات مکبث را مرور می کنیم:
مک داف: اسکاتلند همان جا بود که هنوز هست؟
راس: دریغا سرزمین نگون بخت که از به یاد آوردن خود نیز بیمناک است.
کجا می توانیم او را سرزمینِ مادری بنامیم که گورستان ماست.
آن جا که جز از همه جا بی خبران را خنده بر لب نمی توان دید.
آن جا که آه و ناله ها و فریاد هایِ آسمان شکاف را گوشِ شنوایی نیست.
آن جا که چون ناقوس عزا به نوا درآید کمتر می پرسند که از برای ِکیست
و عمر مردان خوب کوتاه تر از عمر گلی است که به کلاه خود می زنند