یادمه ی روز وقتی فوتبال تموم شد رفتم بخوابم
در پنجره باز بود و باد میومد یهو احساس کردم یچیزی اومد تو و سریع و رفت!
بلند شدم پنجره رو دیدم ولی هیشکی نبود
یدفعه یکی گفت داااللیییی با ترس برگشتم نگاه کردم
گفتم تو کی هستی
چراق قوه انداختم دیدم مسیه با ی لبخند درهالی که لباس مرد عنکبوتی تنشه!
گفت بگیر که اومد ی تار انداخت جاخالی دادم بعد قوطی نوشابه ای که رو میزم بود ورداشت سر کشید گفت چه خوشمزه
گفتم مسی تو اینجا چیکار میکنی
مسی: رونالدو کجاست؟
من: نمیدونم
مسی: پسر هر چه سریعتر پلیستیشنتو روشن کن
من: برای چی
مسی: رونالدو رو باید گیر بندازیم
بعد با عصبانیت گفتم از اینجا برو بیرون تو نمیتونی رونالدو رو بکشی
بعد یهو یکی دیگه اومد تو گفت هی رفیق!
دیدم توبی مگوایر هست گفتم بازم مرد عنکبوتی
گفتش آره رونالدو تبدیل به هیولای سیاه شده و شهر رو بهم ریخته حس عنکبوتی من تشخیس نمیده اونو زود باش ما رو کمک کن
من گفتم هق ندارید رونالدو رو بکشید من به شما کمکی نمیکنم
بعد مسی با تار دهنمو چسب گرفت گفت پس هداقل هرف نزن ما تمرکز کنیم
توبی مگوایر: هالا چیکار کنیم مسی
مسی: چاره ای نداریم باید پلیستیشنشو پیدا کنیم
توبی مگوایر: تو چه ایده ای داری؟
مسی: صبر کن میبینیم
بعدش سعی کردم پلیستیشنمو قایم کنم ولی لو رفت مسی دید دارم میزارمش زیر تخت تار زد ازم گرفتش
گفتش ممنون رفیق بعد سریع وسلش کرد
ولی گفتش CD کو؟ پیتر برو ی سی دی بازی بخر
توبی مگوایر: ۳ شبه همه جا بستست
بعد توبی بهم گفت لطفا CD بازیتو بده
بعد من بقض گردم گفتم من نمیزارم رونالدو رو بزنید
توبی مگوایر: ما میخوایم نجاتش بدیم.. وگرنه هیولا اونو از درون میخوره!
مسی: حالا بیخیال بچه شب خواب بد میبینه
توبی مگوایر: تا عملیات ما تموم شه صبح شده
بعد cd pes 2011 رو دادم بهشون ولی خودم از ترس رفتم زیر پتو
بعدش مسی بازیو اورد
توبی مگوایر گفت الان باید بازی کنیم تا با جت شخسی بیاد ی دست بازی کنه بعد گیرش بندازیم؟
مسی: نه! الان تیم رونالدو رو انتخاب میکنم بعدش میاد تو زمین و...
من: بعدش چی؟
رونالدو اومد تو زمین ولی واقعا ی هیولای سیاه شده بود!
مسی: یادته تو قبلا با این هیولا جنگیدی پیتر
توبی مگوایر: اره اما از پشت تلویزیون نه!
مسی: پس بپر تو مانیتور!
توبی مگوایر: چی! اون فقط ی بازیه الان میخوریم به شیشه
مسی: به من اعتماد کن!
بعدش پریدن تو و واقعا افتادن جلو رونالدو!
بعدش هیولای سیاه قرش کرد و توبی مگوایر و مسی به سمتش همله کردن که...
برقا رفت و نفهمیدم چیشد!