بخش دوم
6-جنگ داخلی در میان بنی اسرائیل
مرگ شائول منجر به مسح داوود به عنوان پادشاه یهودا شد، اما جانشین و وارث منصوب شائول، ایشبعل، تنها پسرش بود که زنده ماند. خاندان یهودا از پادشاهی اسرائیل جدا شد، اقدامی که توسط ایشبعل به رسمیت شناخته نشد، او توسط ابنر، فرمانده سپاه شائول و پسر عموی پادشاه مرده حمایت شد. داوود سلطنت خود را بر یهودا در حبرون برقرار کرد، در حالی که ایشبعل در ماهانائیم، در شرق اردن، به عنوان پادشاه مسح شد. طبق داستانهای کتاب مقدس، گروههای مخالف برای مدتی با یکدیگر جنگیدند، اگرچه کتاب مقدس فقط جزئیات کمی از این برخوردها را ارائه میدهد. آثار باستانی جوزفوس جنگ داخلی را تأیید می کند. ارتش این دو جناح در جبعون، واقع در فلسطین امروزی، با یکدیگر مخالفت کردند. بین ارتش ها توافق شد که این موضوع با استفاده از قهرمانان طبق دوم ساموئل حل شود و دوازده مرد از هر طرف برای مقابله با یکدیگر در نبردهای مرگبار انتخاب شدند. در روایت کتاب مقدس، همه قهرمانان در نبرد کشته شدند و موضوع حل نشده باقی ماند و یک درگیری عمومی بین ارتش ها آغاز شد. نیروهای اَبنیر شکست خوردند، و او با بقایای لشکر خود گریخت، و ابنر شخصاً توسط آساهیل، برادر یوآب، یکی از سرسخت ترین حامیان پادشاه داوود، تعقیب شد. آساهل با ابنر روبرو شد و اگرچه دومی سعی کرد از جنگ اجتناب کند، چون میدانست که آساهل کوچکتر و کوچکتر برای او مناسب نیست، آساهل اصرار کرد و آبنر مجبور شد او را بکشد. به گفته ساموئل، این باعث اختلاف شخصی بین ابنر و یوآب شد که طبق آداب و رسوم آن زمان مجبور بود انتقام برادرش را بگیرد. ژوزفوس با شرح این دشمنی مخالفت کرد و اظهار داشت که یوآب متوجه شد که برادرش در نبرد مجردی شرافتمندانه کشته شده است. پس از نبرد در جبعون، جزر و مد جنگ داخلی به وضوح به نفع داوود بود و اختلاف در پادشاهی ایشبعل ظاهر شد. این اختلاف منجر به این شد که ایشبعل، اَبنر را متهم کرد که یکی از کنیزهای شائول را برای خود گرفته است، عملی که میتوان آن را نشاندهنده نیت گرفتن تمام دارایی شائول، از جمله تاج و تخت اسرائیل دانست. ابنر از ترس ترور، طرف داوود را تغییر داد و قبیله بنیامین را با خود آورد. پس از پیوستن اَبنر به نیروهای داوود، یوآب او را در حبرون به قتل رساند، عملی که به انتقام گرفتن از سوی سموئیل و حسادت ژوزفوس نسبت به رتبه او نسبت داده شد، که ادعا میکرد که درجه ابنر موقعیت یوآب را در دربار و ارتش تهدید میکند. داوود به خاطر کشته شدن اَبنیر، سردار خود را تلافی نکرد. جنگ داخلی با ترور ایشبعل توسط دو تن از افسران او به نام های رخاب و بعنه پایان یافت. قاتلان انتظار داشتند که توسط دیوید پاداش دریافت کنند، که در عوض آنها را به جرم خودکشی دستگیر و پس از قطع دست و پایشان به دار آویخت. به گفته سموئیل دوم، قاتلان سر داوود ایشبعل را به عنوان مدرکی بر عمل خود آوردند و داوود آن را در قبر ابنر در الخلیل دفن کرد و به قاتلان گفت: «آیا اکنون خون دست شما را از او طلب نکنم و شما را ببرم. از زمین؟»
7-دیوید یک امپراتوری می سازد
در روزهای اولیه اسرائیل، پایتخت مذهبی شیلو در نظر گرفته می شد. به گفته اول سموئیل شهر محل تولدش، شائول از جبعه بر پادشاهی خود حکومت کرده بود. داوود پادشاهی یهودا را از حبرون و ایشبعل پادشاهی اسرائیل را از ماهانایم. در زمان پادشاه داوود، سلطنت تقویت شد و داوود پایتخت پادشاهی اسرائیل را به قلعه اورشلیم منتقل کرد. بر اساس داستان های کتاب مقدس پادشاهی داوود، تمام اسرائیل تحت رهبری داوود متحد شده بود، ادعایی که توسط محققان مدرن مورد مناقشه است که معتقدند مناطق دو پادشاهی سابق هویت و فرهنگ منحصر به فرد خود را حفظ کرده اند. کتاب مقدس گسترش اسرائیل به رهبری داوود را برای جذب سرزمین فلسطینیان، موآب و دیگران به عنوان وسیله ای برای تأمین امنیت مرزهای پادشاهی بازگو می کند. در طول باقیمانده سلطنت او، اسرائیل دولت های تابعه، از جمله دولت شهرهای آرامی را جذب کرد. در یکی از جنگ های فتح، علیه عمونیان، داستان کتاب مقدس داوود و بثشبا رخ می دهد. اوریا هیتی با لشکر داوود در محاصره رابه، پایتخت عمونیان خدمت می کرد. داوود نزد دربار خود در اورشلیم ماند. وقتی داوود همسر اوریا، بثشبا، را در حال غسل دید، دستور داد او را نزد او بیاورند و اندکی بعد معلوم شد که او حامله شده است. داوود ابتدا تلاش کرد تا با یادآوری اوریا برای مدتی استراحت، گناه خود را بپوشاند، زیرا محاصره ربّه ادامه داشت، اما اوریا به همسرش علاقه ای نشان نداد و داوود مجبور شد ترتیبی دهد که اوریا در جنگ بمیرد، پس از آن او را به دست گرفت. بثشبا بیوه به عنوان همسرش. فرزند وصلت آنها پسری بود که در برخی روایات ابشالوم نام داشت. بر اساس کتاب مقدس عبری، ابشالوم پسر داوود و همسرش ماکه بود، و روایت های متناقض دیگری از نسب و جوانی او وجود دارد، اما ابشالوم به جوانی سرکش و سرسخت تبدیل شد که برادر ناتنی خود (و پسر داوود) را کشت. ) آمنون، پس از اطلاع از اینکه آمنون به خواهرش تجاوز کرده است. ابشالوم برای محافظت به خانه مادربزرگ مادری خود گریخت و پیش از بازگشت به اورشلیم به مدت سه سال در تبعید ماند و در آنجا شروع به دامن زدن به مخالفت بر سر سلطنت داوود در میان اعضای دربار و مردم کرد که قادر به ملاقات با پادشاه نبودند. برای جبران خطاها ابشالوم به نارساییهای سیستم حقوقی و کل حکومت اشاره کرد که در زمان غیبت داوود از اورشلیم فلج شد و هیچ شخصی مجاز به شنیدن شکایات یا صدور حکم نبود. پس از چهار سال ایجاد اختلاف، ابشالوم به پایتخت سابق در الخلیل رفت. در الخلیل، ابشالوم خود را پادشاه اسرائیل اعلام کرد و اموال پدرش را اشغال کرد و کنیزهای خود را به عنوان نشانه ای از اقتدار جدید خود به عنوان صاحب تاج و تخت پادشاهی گرفت. او همچنین خواستار شورش شد و با پیوستن اکثر اسرائیل به شورش او، ارتشی را تشکیل داد. داوود، با حمایت تنها چند قبیله و محافظش، مجبور شد از اورشلیم عقب نشینی کند و در سراسر اردن عقب نشینی کند، اگرچه جاسوسانی را پشت سر گذاشت تا او را از نقشه های ابشالوم مطلع کنند و اطلاعات نادرستی در مورد برنامه های خود ارائه دهند. ابشالوم با توجه به توصیه یکی از این جاسوسان، مدتی در اورشلیم ماند و برای حمله آماده شد و به داوود مهلت داد تا نیروهای خود را ایجاد کند.
8-نبرد جنگل های افرایم
جنگ بین پادشاه داوود و پسر سرکشش با یک نبرد منفرد در جنگل افرایم به اوج خود رسید. ابشالوم پسر عموی خود آماسا، برادرزاده داوود و پسر عموی یوآب را به فرماندهی لشکر خود برگزید و به دنبال لشکر فزاینده پدرش به جلعاد رفت. در همین حال، داوود ارتش تحت فرمان خود را گسترش داده بود، زیرا جنگجویان به درخواست های او برای حمایت پاسخ دادند و به سوی سربازانش در ماهانائیم هجوم آوردند. داوود نیروهای خود را به سه بخش تقسیم کرد که اولین لشکر توسط یوآب وفادار ابدی فرماندهی می شد، دومی توسط متحد Ittai، رئیس نیروهای مزدور که از گات وارد شدند، و دسته سوم توسط ابیشای، یک جنگجو با تجربه فراوان در رهبری نیروهایی که در طول دوره جمع آوری شد. جنگ های توسعه مکان دقیق چوب افرایم ناشناخته است، زیرا هیچ اشاره صریح دیگری در متون کتاب مقدس وجود ندارد، اما اعتقاد بر این است که در شرق ماهانائیم است، که داوود از آنجا نیروهای خود را علیه نیروهای ابشالوم فرستاد. به گفته سموئیل دوم، ابشالوم بنای یادبودی را در اورشلیم برپا کرد تا نام خود را برای آیندگان جاودانه کند، که نشانه ای از این بود که او قصد داشت در این تلاش تسخیر کند یا بمیرد. معلوم نیست که آیا داوود از جاسوسان خود از این بنای یادبود آگاه بوده است یا خیر، اما داوود صراحتاً فرماندهان خود را از آسیب رساندن به ابشالوم منع کرد و به آنها هشدار داد: "مراقب باشید که کسی به ابشالوم جوان دست نزند". جنگل های سنگین مانور را دشوار می کرد و نیروهای شورشی بین سه لشکر ارتش داوود گرفتار می شدند. خود ابشالوم از نبرد فرار کرد زیرا این نبرد به شکست شورشیان تبدیل شد و به گفته ساموئل موهای بلندش در شاخه های درخت گیر کرد و او را از شاخه ها آویزان کرد زیرا اسب یا قاطرش، روایت های متفاوتی پیش می رفت. او توسط یکی از خدمتکاران داوود کشف شد و او او را شناخت و اطلاعات را برای یوآب فرستاد و او دستور اعدام او را داد. گزارشهای دیگر ادعا میکنند که خود یوآب این جوان شورشی را کشت. به داوود اطلاع دادند که ابشالوم کشته شده است، اما به او نگفتند که چگونه. پس از شکست شورش و مرگ ابشالوم، داوود، آماسا، فرمانده شورشیان را به اورشلیم آورد و پس از گرفتن سوگند وفاداری، او را به عنوان فرمانده لشکر مادام العمر منصوب کرد، یک حرکت سیاسی به منظور وفاداری شورشیان. قبایل به تاج و تخت بازگشتند یوآب این حرکت را تهدیدی برای موقعیت خود در سلسله مراتب قدرت تشخیص داد. هنگامی که شورش دیگری در میان بنیامینیان آغاز شد، آماسا در آماده سازی ارتش اسرائیل برای سرکوب آن بسیار کند حرکت کرد و یوآب، اگرچه به داوود وفادار بود، اماسا را به قتل رساند. بهجز گزارشهای کتاب مقدس، شواهد تاریخی کمی برای داستان شورش و نقش ابشالوم در آن وجود دارد، علیرغم اینکه این داستان به یکی از محبوبترین داستانهای عهد عتیق در ادبیات، موسیقی، شعر و فیلمهای بعدی تبدیل شد. بنای یادبودی که ابشالوم برای خود ساخته است توسط برخی از حامیان تاریخی بودن کتاب مقدس به عنوان مقبره ابشالوم در دره قیدرون شناخته شده است. در اوایل قرن بیست و یکم، قدمت این بنای تاریخی مربوط به قرن اول عصر رایج بود، هزارهها پس از سلطنت داوود.
9-حمله آشور به اسرائیل
تواریخ اول داستان تهاجم به پادشاهی اسرائیل شمالی را که توسط ده قبایل از دوازده قبیله اصلی اسرائیل اشغال شده بود، بیان می کند. شهر حاکم پادشاهی شمالی، سامره، پس از بیش از سه سال محاصره، اشغال شد. کتاب پادشاهان گزارش هایی از اشغال آشور و انتقال بنی اسرائیل به تبعید آشور را در خود دارد. اینکه آیا جمعیت زیادی از شهرها و شهرهای شمال اسرائیل واقعاً به آشور منتقل شده اند یا در سرزمین خود تحت حکومت آشور زندگی می کردند، منبع بحث در بین محققان کتاب مقدس و تاریخ باقی مانده است، اما تا سال 720 قبل از میلاد تمام شمال اسرائیل تحت حاکمیت آشور بود. . کتابهای کتاب مقدس عبری اشعیا، تواریخ، و پادشاهان دوم از محاصره اورشلیم توسط آشوریها خبر میدهند. حزقیا پادشاه یهودا و همچنین پادشاه پیشینش آحاز اجازه دادند که پادشاهی آنها عملاً به یک دولت تابع آشوری ها تبدیل شود و سالانه خراجی به حاکمان آن بپردازد. هنگامی که حزقیا سرزمینهایی را در نقب از فلسطینیان بازپس گرفت و با مصر برای اتحاد با مصر مذاکره کرد، خراج آشوریان را به حالت تعلیق درآورد. هنگامی که آشوری ها برای حمله به یهودا آماده می شدند، حزقیا اقداماتی را برای دفاع از اورشلیم انجام داد، از جمله تقویت دیوارهای شهر، ساخت تونلی برای رساندن آب شیرین از چشمه جیحون، و پر کردن چاه های خارج از شهر. برای انکار آب به آشوری ها. با نزدیک شدن آشوری ها، حزقیا تسلیم شد و خراج سنگینی برای وعده عقب نشینی پرداخت کرد، که آشوری ها پذیرفتند و به هر حال به نزدیک شدن ادامه دادند. فرمانده آشوری سناخریب از جنگ روانی استفاده کرد تا شهروندان شهر را متقاعد کند که خدای آنها نمی تواند به آنها کمک کند، زیرا آشوری ها همه خدایان دروغین را پیش از آنها از بین برده بودند. روایت عبری محاصره حاکی از آن است که خداوند فرشته ای را فرستاد که 185000 نفر از آشوری ها را در یک شب کشت و ویرانی ارتش، آشوری ها را مجبور به عقب نشینی به نینوا کرد. ژوزفوس تا حدودی این روایت را تأیید میکند و یک بیماری آفتی را تأیید میکند که مهاجمان را درنوردیده است. سوابق آشوری از محاصره اورشلیم و سایر شهرهای یهودا در منشور سناخریب که در سال 1830 در نینوا کشف شد، ثبت شده است. این سند ادعا می کند که بزرگی ارتش آشور باعث فرار متحدان اسرائیلی ها شده و آشوری ها خراج قابل توجهی از آن دریافت کردند. پادشاه یهودا تلفات ناشی از بیماری طاعون ذکر شده توسط یوسفوس یا فرشته در کتاب مقدس عبری در منشور ذکر نشده است. جنگهای فتح آشور پس از محاصره اورشلیم ادامه یافت، که کتاب مقدس عبری ادعا میکند که پیروزی یهوه بر دشمنان قومش بود. آشوری ها نیز ادعای پیروزی کردند. وجود منشور آشوری که مشتمل بر برخی ارجاعات موافق با گزارشهای عبری است، بسیاری از نسخههای کتاب مقدس را زیر سوال میبرد. سناخریب ادعا کرد که بیش از 40 شهر مستحکم یهودا را تصرف کرده است و از حزقیا خراجی به صورت پول، دخترانش، حرمسرا، جواهرات، آنتیموان و سایر مبالغی که به پادشاه یهودا اجازه داد تا تخت خود را حفظ کند، دریافت کرد. از آن زمان به بعد یهودا به آشور خراج پرداخت و چندین شهر آن به ایالت های تابع امپراتوری آشور تبدیل شدند. قدمت این منشور به حدود 690 سال قبل از میلاد مسیح می رسد که آن را همزمان با رویدادهای توصیف شده می کند.
10-جنگ های کتاب مقدس
صحت تاریخ توصیف شده در عهد عتیق و تناخ، کتاب مقدس عبری، مدتها مورد بحث بوده است. کسانی هستند که بر این باورند که انجیل یک تفسیر صد در صد واقعی از تاریخ است، همانطور که اتفاق افتاده است، و داستان های کتاب مقدس افسانه و حماسه نیستند، بلکه حقایق هستند. از نظر آنها، شواهدی که هر یک از وقایع توصیف شده را مورد تردید قرار می دهد، ساختگی است. باستان شناسی، تاریخ متناقض و فقدان شواهد فیزیکی از وقوع یک رویداد برای آنها اهمیت چندانی ندارد، در اعتقاد آنها به کلمات کتاب مطمئن هستند، و این امتیاز آنهاست. بیشتر کتاب مقدس عبری، که اساس عهد عتیق مسیحی است، در بسیاری از بخشها غیر زمانشناسی در نظر گرفته میشود. تلمودیست و معلم قرن سوم ابا آریکا سیستم مطالعه را ایجاد کرد که منجر به ایجاد تلمود شد و ثابت کرد که تورات به ترتیب زمانی نیست. کتاب مقدس چندین تاریخ ارائه می دهد، تاریخ الاهیات، تاریخ روایی، تاریخ سیاسی، و توسعه یک قوم در طول یک دوره چندین قرن، به نام چند. بخش اعظم اقتدار صحت وقایع بازگو شده این باور بود که توسط کسانی نوشته شده است که شاهد حوادث بوده اند. حقیقتی که اکنون شناخته شده است این است که آنها در بیشتر موارد نبودند. کتاب یوشع توسط یوشع نوشته نشده است، بسیاری از کتابهایی که جنگهای تاریخ یهود را در کتاب مقدس شرح میدهند، مدتها پس از وقایعی که آنها توصیف میکنند نوشته شدهاند. در طی تسخیر سرزمینهای کنعان، کشتار جمعی شهرها و شهرکها در کتاب مقدس توضیح داده شده است، اما کمتر از یک نسل بعد، همان شهرها و شهرکها پرجمعیت و پررونق یافت شدند. کتابهای ساموئل هم حاوی اطلاعات تاریخی و هم اطلاعاتی است که میدانیم از افسانههای باستانی گرفته شده است، و همچنین نابهنگاریهایی که مانع از نگارش آن در قرن یازدهم قبل از میلاد، دوره زمانی توصیف شده توسط آن میشود. از جمله انواع زرههایی که برای چندین قرن ظاهر نشدند، سربازان اسب سوار بهجای ارابهها، استفاده از کلنگهای آهنی که گویی در دسترس هستند، و اشاره به قومی، مزدوران کوشی که در عصر ساموئل رایج نبود، اما سه قرن بعد رایج بود، که در مورد سایر موارد فوق نیز صادق است. استنباط این است که ساموئل سیصد سال پس از وقایعی که توصیف میکند نوشته شده است، و بنابراین نویسنده یا نویسندگان شاهد این رویدادها نبودهاند، حتی با در نظر گرفتن طول عمر خارقالعادهای که به چهرههای قبلی توصیف شده در کتاب مقدس نسبت داده میشود. جنگهای کتاب مقدس و رویدادهای منتهی به آن و پس از آن شامل قتل، خودکشی، برادرکشی، پدرکشی، مادرکشی، نسلکشی، تجاوز جنسی، زنای با محارم، بردگی مردم، ویرانی شهرها و شهرکها و عملاً هر جنایتی است که ممکن است. انسان ها به یکدیگر متعهد شوند بر اساس گزارش های کتاب مقدس، آنها هزاران سال در منطقه کوچکی از کره زمین که توسط فرزندان پدرسالاران اشغال شده بود، ادامه دادند. از آن زمان، تقریباً هر ملتی که به جنگ رفته است، این کار را با این اعتقاد انجام داده است که خدایش در کنار آنهاست، که در وهله اول بخشی از توجیه جنگیدن است.
بخش اول
https://www.tarafdari.com/node/2510123