طرفداری | ناهید کیانی اگر به عقب برگردد، تاکتیک بهتری را در مسابقه فینال اتخاذ میکند.
پنجشنبه ۱۹ مرداد بود که ناهید کیانی در رقابتهای وزن ۵۷ کیلوگرم تکواندوی زنان المپیک ۲۰۲۴ پاریس با کنار زدن رقبا به فینال رسید و در نهایت با کسب مدال نقره برای اولینبار ورزش زنان ایران را صاحب چنین عنوانی در المپیک کرد. پس از بازگشت از پاریس به ایران، این تکواندوکار ۲۶ ساله میهمان گفتوگویی با رسانه طرفداری بود که در ادامه آن را میخوانید:
به شما سلام میکنیم؛ ضمن عرض تبریک مجدد بابت کسب مدال نقره و تاریخسازی در پاریس، خوشحالیم که امروز میهمان ما برای این گفتوگو هستید.
من هم سلام عرض میکنم. متشکرم از تبریکتان و تمام حمایتهایی که از من شد. من هم خوشحالم که با شما گفتوگو میکنم.
بهعنوان اولین سوال بفرمایید که روی سکو هنگامی که مدال نقره را روی گردنتان انداختند، اولین چیزی که به آن فکر کردید چه بود؟
خب من روی سکو اول از همه تصاویر تمام لحظاتِ تمرینهایی که داشتم از جلوی چشمانم رد شد. بعد به یاد خانوادهام افتادم و البته مردم که از بابت خوشحالیشان بسیار خوشحال بودم.
از تاثیر اتفاقات المپیک توکیو روی این المپیک بگویید. آن تراژدی تلخ و شمایی که حالا دوباره در المپیک بودید.
المپیک توکیو واقعا برای من مثل یک مربی بود. آن زمان فکر میکردم دنیا روی سرم خراب شده و همهچیز بد و حتی افتضاح است اما حالا فکر میکنم اگر توکیو نبود، شاید موفقیت در پاریس هم حاصل نمیشد. اتفاقات المپیک توکیو به من صبر را یاد داد و اینکه باید برای چیزی که میخواهم با تمام توان بجنگم. به من یاد داد که در این مسیر تنها هستم و باید با وجود این تنهایی خودم را بالا بکشم و قرار نیست هیچکس در این مسیر دستم را بگیرد و در واقع خودم هستم و خودم. توکیو به من قدرت خاصی داد؛ وقتی بعد از آن شکست بلند شدم، خیز خیلی عجیبی داشتم چون دوست نداشتم هیچوقت آن موقعیتی که داشتم بهعنوان تکواندوکار المپیکی این کشور را از دست بدهم.
وقتی مشخص شد دوباره قرار است با کیمیا علیزاده بازی کنید، چه احساسی داشتید؟ احساستان مثل توکیو بود یا دیگر برایتان فرقی نداشت؟
خب کیمیا دوست صمیمی من بوده و قطعا هیچکس ترجیح نمیدهد مقابل دوست صمیمیاش مبارزه کند اما بعد از پیروزی مقابل کیمیا، قسمتی از انگیزه من برای فینال رفتن، باز خود کیمیا بود چون در این صورت او هم میتوانست مدال بگیرد و هر دو نفرمان روی سکو باشیم؛ خداراشکر همین اتفاق هم افتاد. خیلی برای او خوشحالم و البته این حسی که با دوست صمیمیات بازی داری هیچوقت تغییر نمیکند. همیشه در زمین و حین مسابقه یک حس عجیبی داری.
چند مرتبه هم شما و هم بقیه تکواندوکارانمان در لحظات پایانی راندها نتیجه را برگرداندند. طوری که ما جلوی تلویزیون تا آخرین لحظه امیدوار به کامبک شما بودیم. دلیل این موضوع چیست؟
اینکه بازی را در لحظات آخر برمیگرداندیم، دقیقا نشاندهنده آمادگی بالای روانی بود. چون برایمان مهم نبود چقدر تایم باقی مانده و با تمام وجودمان حتی در همان یک ثانیه پایانی هم میجنگیدیم.
در رابطه با مبینا نعمتزاده صحبت کنیم؛ او در گفتگوی اخیرش گفتهاست که با توجه به قدش احتمالا نمیتواند در وزن ۴۹- کیلوگرم بماند. بنابراین باید به یک وزن بالاتر بیاید. شما در این باره چه احساس و نظری دارید. آیا رقابتی در راه است؟
خب تصمیم مبینا مثل هرتصمیمی که هر ورزشکار بابت حرفهاش میگیرد برای ما محترم است. اگر قرار بر این باشد، رقابت میکنیم و در آن زمان هرکس که لایقتر باشد به مسابقات اعزام میشود.
مردم از شما مدال طلای لس آنجلس را میخواهند. چه جوابی دارید که به آنها بدهید؟
من به مردم قول میدم که تمام تلاشم را نه فقط در میدان المپیک که در هر میدانی که وارد میشوم بکنم ولی واقعا مدالش را به حکمت خدا میسپاریم. ما ورزشکاریم و بازی میکنیم و یک سر بازی برد است و یک سر آن باخت. هیچ چیز در ورزش قابل پیش بینی نیست اما من تمام تلاشم را مثل المپیک پاریس خواهم کرد.
حین بازیها مسئله قد اذیتتان نکرد؟ تاکتیک و کیفیت بازی شما مشخص بود ولی به هرحال فاکتور قد هم نمیشود دستکم گرفت...
قطعا قد فاکتور مهمیست اما شرط برد نیست و دلیل نمیشود که وقتی قدت بلند تر از حریفت است بازی را ۱۰۰٪ برنده شوی. هوش فاکتور مهم تری است. قد من را اذیت نکرد زیرا من شرایط فیزیکیام رو میدانم و به این شرایط در این وزن آگاهم و برایش کاملا برنامهریزی کرده بودم.
از میزبانی فرانسویها بگویید. پاریسیها چگونه بودند؟ بسیار به این موضوع نقد شده بود.
فرانسه در داخل دهکده میزبانی خوبی نداشت اما در روز بازی ما و درکل بازیهای تکواندو از پرشورترین برگزاریها را داشت و فکر میکنم این موضوع تا حدودی روی موفقیت ما هم اثر گذاشته بود؛ ولی بله، برگزاری و تدارکات دهکدهشان چندان مناسب نبود.
مقداری از فضای المپیک و مسابقات فاصله بگیریم. تفریحات دیگر شما در کنار تکواندو چیست؟
جدای از تکواندو، به عنوان یک تفریح والیبال را هم دوست دارم و چنانچه فرصتش پیش بیاید با دوستانم بازی میکنیم. در کل در زمانهای آزاد وقت گذراندن با خانواده و دوستانم را ترجیح میدهم.
آشپزی میکنید؟ دستپختتان را میپسندید؟
خیر حقیقتاً دستپخت خیلی خوبی ندارم. (خنده) البته وقتی ورزش را کنار گذاشتم برنامهام این است که یکسری چیزها را یاد بگیرم.
از بین خانمهای کاروان ورزشی ایران با چه کسی بیشتر از همه بیشتر ارتباط خوبی دارید؟
از بین بچههایی که به المپیک اعزام شدند، بیشتر از همه با مهسا جاور دوستی و ارتباط خوبی دارم.
در یک مصاحبه گفته بودید که طرفدار پرسپولیس هستید. مجدد از این علاقه بگویید و اینکه چطوری بهوجود آمد؟
من از بچگی پرسپولیسی بودم. تعداد افراد خانه ما زیاد بود و دقیقا نصف پرسپولیسی و نصف استقلالی بودیم و همیشه این کلکل بین اعضای خانواده وجود داشت، مخصوصا یکی از خواهرها و یکی از برادرانم همیشه کری استقلال-پرسپولیسی داشتند. من هم از بچگی این انتخاب را کردم که پرسپولیسی باشم و پای آن هم ایستادم.
در این یکی دو روز اگر بیرون رفتید بگویید بازخورد مردم چطور بوده است؟ بهطور کلی معروف و محبوب بودن چطوری است؟
خب معروف بودن هم شیرین است و هم سخت. شیرین بهخاطر این که همه تو را میشناسند، به تو لبخند میزنند و حتی یک نفر که روز بدی داشته یا حالش خوب نیست، با دیدن تو میخندد و این بسیار لذت بخش است؛ اما خب سخت هم است چون کار ما را دشوارتر میکند. باید مراقب باشیم. مراقب حرفها، رفتارها و حتی راه رفتنمان.
شما حساب اینستاگرامتان را بسته بودید. این موضوع چقدر روی مدالی که گرفتید تاثیر داشت؟
بله من صفحه اینستاگرامم را بستم و دلیلش دوری از حواشی بود و فکر میکنم اگر یک سری اخبار و حواشی را ورزشکار نداند و نبیند خیلی بهتر است و به هدفش نزدیکتر میشود. این موضوع بسیار زیاد روی مدال من تاثیر داشت. من در توکیو فضای مجازی فعالی داشتم و شرایط جدولم با شرایط پاریس یکی بود؛ آنجا نتوانستم موفق بشم و اینجا توانستم، چون فضای مجازیام را کنترل کردم و بیشتر تمرکزم را روی هدفم گذاشتم.
دوباره صحبت از مدال المپیک شد. اگر قرار باشد بین مدال طلای جهان و مدال نقره المپیک یکی را انتخاب کنید، ترجیح شما کدام است؟
خب بین مدال طلای جهان و نقره المپیک، ۱۰۰٪ مدال المپیک را انتخاب میکنم. اما نکتهای که وجود دارد این است که مدال طلای جهان باعث شد که من از طریق رنکینگ بتوانم به المپیک راه پیدا کنم و در رنک ۱ جهان و رنک ۲ سیدبندی المپیک بایستم. مدال طلای جهانی زندگیام را بسیار تغییر داد و البته مسابقات المپیک هم از بهترین روزای زندگیم بود. ولی در نهایت همانطور که گفتم، نقره المپیک را انتخاب میکنم.
اگر به عقب برگردید کدامیک از کارهایی که کردید را انجام نمیدهید؟
خب من در بازی فینال یک اشتباه کردم. حریف کرهای من در ضدحمله قدرت بالایی داشت و من نباید به او حمله میکردم. اگر به عقب برگردم قطعا آن اشتباه تاکتیکی را در فینال نمیکردم چون اختلاف امتیازیمان کم بود و من اگر حمله نمیکردم، او با ضدحمله امتیاز نمیگرفت که جبران کردنش برای من دشوار باشد. من مدام به مسابقه فینالم فکر میکنم و اینکه چهکاری میتوانستم بکنم. بنابراین اگر به عقب برگردم این اشتباه را انجام نمیدادم و به بازیکن کرهای حمله نمیکردم.
از خانم ساعی و خانم مداح بگویید؛ همراهان دلسوز شما در طول مسابقات.
خب استاد مداح سرمربی تیم ملی تکواندوی بانوان هستند و در مسابقات هم کوچ من بودند. مواردی که با هم در آمادهسازیها و تمرینات برنامهریزی کرده بودیم را سعی کردم در مسابقاتم موبهمو اجرا کنم و فکر میکنم با موفقیت منجر به کسب مدال المپیک هم شد. خانم ساعی هم کمک ایشان هستند و بسیار زحمت کشیدند و از تلاشهای ایشان نیز ممنونم.
و در پایان به عنوان سوال آخر، احساس خالصتان به ایران را به چه شکل توصیف میکنید؟
من به خاک ایران خیلی خیلی عرق دارم و احساسم به ایران مثل یک مادریست که باید برای خوشحالیاش بجنگم. این مادر ۸۰ میلیون فرزند دارد که وظیفه من خوشحال کردن آنان است. حس غروری است که خواهر و برادرهای به این مهربانی دارم.