عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام منو فردا دگری
میخورد تیر اَجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو
رود از دل به خدا آنکه از این دیده برفت
نشود جز دل ما فاتحه خوان من و توهر که رسیده نزنی دل تو به دریا
هر کشتی که شناور شدنی نیست
میراث منو تو همین گوشه تنگ است
هر قطره ی باران که دریا شدنی نیست
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو
رود از دل به خدا آنکه از این دیده برفت
نشود جز دل ما فاتحه خوان من و تو
گیرم امروز جوانیمو بهار منو تو
میرسید روز دگر فصل خزان منو تو
کل دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
آخرش نیست شود نام و نشان منو تو