M. Realiمردم نوشتن بیا حاکم شو
کیه ک بدش بیاد اونم رفت
بعد دید عه اوضاع خرابه
خواست برگرده ب عمر بن سعد گف یا بذار برگردم یا پیش یزید برم یا برم مرزها تو تبعید ولی عبیدالله گف خیررر اول باید تسلیم من بشه ک حسین فقط نمیخواس تسلیم عبیدالله بشه چون قبیله و طایفش خیلی از حسین پایینتر بوده و بابای عبیدالله کنیز زاده بود
خلاصه آزادگی و فلان و خدا ! ن باباااا این بازیا چیه
این شد ک اینجوری شد !
منبع : تاریخ طبری جلد هفتم