اختصاصی طرفداری | «یکی ديگه. یکی ديگه!» این پیامی بود که گرت ساوتگیت پس از پیروزی در نیمهنهایی فریاد میزد، اما گویی همه چیز بار دیگر در زمان باقی ماند و یخ زد!
خلاصهای دردناک و کوتاه از درد انگلیس و انگلیسیها.
یک پیروزی دیگر، یک تورنمنت دیگر، بار دیگر این همان چیزی است که انگلیس هنوز برای پایاندادن به انتظار برای قهرمان شدن به آن نیاز دارد. رقابت و مسابقهای دیگر تا شاید روزی روز ظفر و افتخار از راه برسد.
اما بازهم در آخرین مانع، دوباره سقوط کردند.
اگر صادق باشیم، آنها به کیفیت بیشتر نیاز دارند، به جاهطلبی بیاندازه. آنها بهاندازه کافی فوتبال لازم را به نمایش نگذاشتند و بهاندازه کافی ریسک به خرج ندادند تا شایستگی بیشتری از این داشته باشند.
این پشیمانی دیگری است که ساوتگیت و فوتبال انگلیس در سالهای دردناک پیش رو از آن حرف خواهد زد. قصه تلخ دیگری بر دفاتر داستانهای تلخ فوتبال انگلستان افزوده شد…
کی و کجا؟ هیچکس نمیداند…
و اسپانیا، جوان، سرزنده، بااستعداد و نترس فینال را در برلین تسخیر کرد.
اسپانیاییها با دنی اولمو سازماندهی شده بودند و توسط بالهای جناحین چپ و راست جوان و درخشانش، نیکو ویلیامز و لامین یامال رهبری میشدند.
٦٣ درصد مالکیت توپ را در اختیار داشتند ضمن آنکه در طول نبرد مسافت بیشتری را در صحنه نبرد طی کردند. آنها پیروزی را میخواستند و برای دستیابی به آن میجنگیدند!
این تنها خلاصهای است از کامل بودن و برتری اسپانیاییها، و نشان از عجز و فقر انگلیسیها.
در دیداری که انگلیس بهجز لحظاتی، قدرت و توانایی آن را نداشت تا عنان میدان نبرد را در دست گیرد و اعلام کند؛ ما هستیم و اجازه نخواهیم داد به آسودگی به قهرمانی دست پیدا کنید!
ولی این بار دیگر بازگشتی در کار نبود؛
بدون گل نجاتبخش بلینگهام، بدون گل غیرمترقبه واتکینز، بدون پنالتیهای معرکهشان در برابر سوئیس، بدون تأثیری از ساوت گیت، ایوان تونی. شانس آخر وقت، سیو دروازهبان اسپانیایی، و مهار روی خط اولمو.
نه، هیچ معجزه ای روی نداد. نه این بار، نه اینجا، نه در فینال یورو ٢٤…نه در هیچ فینال دیگری بعد از ٦٦.
در پایان بازهم همه چیز با اشکهای سرازیر پایان یافت.
حقیقت کلی در این تورنمنت این بود؛ انگلستان بهاندازه کافی موقعیت خلق نکرد. در هفت مسابقه، اعجابآور است؛ انگلیس xG کمتری نسبت به کرواسی در سه مسابقهای که انجام داد، به دست آورد.
در این فینال ٢٥ توپ بلند از جردن پیکفورد روی دروازه اسپانیا ارسال شد؛ اما کین تنها ١٣ بار توپ را در طول بازی لمس کرد. فوتبالی انجام نشد و آنچه انجام شد بهاندازه کافی خوب نبود.
در میان سربازان انگلیس که شاید سزاوار شکست نبودند، بتوان از استونز و پیکفورد، و مارک گِهی نام برد که یکی پس از دیگری شلیک توپها را دفع میکردند و پالمر و بلینگهام که بهسختی مبارزه میکردند تا شاید اوضاع وخیم تیم تغییر کند. تلاش و تلاش کردند؛ ولی مبارزات یکتنه در جنگی تمامعیار هیچگاه دوای درد و زخم جانکاه نبوده است.
پس از پیروزی، در اسپانیا جشن بی پایانی آغاز شد، کشوری که در سه تورنمنت متوالی بین سالهای ٢٠٠٨ و ٢٠١٢ قهرمان شده بود، بیآنکه بداند شروع دوران طلایی دیگری را جشن میگرفت.
این واقعیت که وینگرهای شگفتانگیز آنها، نیکو ویلیامز و لامین یامال بهتازگی ٢٢ و ١٧ ساله شدهاند، مبنای این باور برای آیندهای روشن است. یامال در جام جهانی بعدی فقط ١٨ ساله خواهد بود.
در ١٤ شهر در سراسر اسپانیا جشنوسرور عمومی عظیمی برپا شد، در بارسلونا و دو شهر در بیلبائو نیز جز این نبود!
اینها شهرهایی هستند که هرگز میزبان بازیهای اسپانیا نیستند و عمدتاً حمایت از تیم ملی در آنها کمتر از بقیه شهرها است.
اما ویلیامز برای اتلتیک بیلبائو بازی میکند و یامال برای بارسلونا، این دو همه چیز را تغییر دادهاند. پسر پناهندگان و مهاجران از مراکش و گینه ستارههای این مسابقات از اولین بازی اسپانیا در تورنمنت بودند.
پادشاه اسپانیا و دخترش در استادیوم حضور داشتند، چنانچه ویلیام، پادشاه آینده انگلستان. بعد از نیمه اول پرنسس سوفیا در مصاحبه با تلویزیون اسپانیا گفت:
ما خوب بازی کردیم؛ اما باید موقعیتهای بیشتری ایجاد کنیم.
پرنسس در شروع مجدد بازی به آنچه آرزوی آن را داشت رسیده بود. ویلیامز با پاس یامال کار خود را کرد. ساعت ١١ شب بهوقت محلی بود آتشبازی در همهجا از بارسلونا تا سویا شروع شد.
کیکو، مهاجم سابق اسپانیا که در ومبلی در یورو ٩٦ از انگلیس شکست خورد پس از گل اول اسپانیا گفت:
علاقهمندم ببینم الان انگلیس چه در چنته دارد.
در آن لحظات اسپانیا عقبنشینی کرد؛ اما جواب انگلیسیها دندانشکن نبود، حتی گل زیبا و تساویبخش پالمر کافی نبود و اسپانیا به تاریخسازی ادامه داد. هیچ تیمی تاکنون چهار بار برنده این رقابتها نشده است.
و مطمئناً آنها از یادآوری این نکته هم به رقبا، در روزها و هفتههای آینده خسته نخواهند شد؛
آنها این قهرمانی را با شکست دادن چهار قهرمان اسبق جهان انجام دادند: ایتالیا، آلمان و فرانسه، انگلیس آخرین قربانی آنها در این مسیر دشوار بود.
جای تعجب نیست که مربی لوئیس دلا فوئنته که از ابتدای این تورنمنت با قراردادن هر دو بازیکن جوان در میدان شجاعانه عمل کرد، افزایش دستمزدی از حدود ٦٠٠. ٠٠٠ یورو در سال به ١. ٨ میلیون یورو خواهد داشت. اسپانیا در هر بازی پیروز شد و در مجموع ١٥ گل به ثمر رساند، بیش از هر تیمی در یورو ٢٤.
در آن هیاهو ویلیامز باذوق بیشائبهای فریاد میزد؛
بیایید برای جام جهانی برویم. ما تیم بزرگی داریم، جلو میرویم و قادر به انجام چیز مشابه ای هستیم.
تیم جوان اسپانیا بهطورقطع فقط بهتر و بهتر خواهد شد. در جام جهانی تمامی این جوانان به بلوغ بیشتری رسیدهاند و به طور حتم از مدعیان مسلم خواهند بود.
و برای انگلیس…چه روی خواهد بود؟
احتمالاً سرمربی موفق که دو دوران صدارت خود انگلیس را به تیم مطرحی در سطح اروپا و جهان تبدیل کرد و غرور را به شیرها بازگرداند به همراه برخی از بازیکنان مسنتر خواهند رفت؛ اما هنوز بلینگهام، پالمر و ساکا، ماینو و ترنت الکساندر و…تا سالها این اطراف خواهند بود، تا شاید موفق شوند در فرصتی دیگر طلسم ابدی را منهدم کنند، و پایان تلخ روزی پایان یابد.
ولی تا امروز، برای نسل به نسل بازیکنان و هواداران، پایان قصه همیشه همین بوده است. همیشه یک "تورنمنت دیگر" تا شاید درد شکست، قلب و دلآشفته و سرشکستگی با افتخار و رستگاری همراه شود.