روزی روزگاری رونالدو وقتی داشت به بقالی میرفت تا دوغ بخره، یه دختر میبینه که رژ لب قرمز چش آبی و کون تپل داشت
اون میدا و رونالدو رو دستش رو میگیره و میگه شماره میخوای بدی؟
رونالدو با کمال خوشحالی گفت آره و شماره داد و...
اون شب به فکر چت کردن با اون دختر افتاد اونها باهم حرف های عاشقانه میزدن و اینا ولی جورجیانا همه ی اینه رو با چشماش و پشماش دید. رونالدو صبح به کوچه خانی آباد رفت و اونجا با دختر آشنا شد بعد لب گیری و رل، رونالدو به خانه برگشت اما جورجیانا که داشت گریه میکرد درو قفل کرده بود پس رونالدو بزرگ رفت و از ترور یه شات گان خواست این شات گان رو شات کرد به در اما جورجیانا یک دفعه پرید بغلش و رونالدو رو زمین گیر کرد جورجیانا خودش رو لخت کرد و بع اینکه ۶ بار درحالی که در سوراخ بود بالا و پایین میکرد، آمد و اگز این کلمه را بگویم احتمالا آنها صیک تعلیق مرا میزنند من میمیرم.
بلاخره او بعد این روابط به جورجیانا گفت: غلط کرد گوه خوردم
جورجیانا بخشید ولی رونالدو قصه ما بازم رفت پیش دختره و اون رو مورد نظر قرار داد
او دختر را بانوشیدنی نوشابه و چت با مسی دید
بعد رونالدو سریع رفت آن دختر رو حامله کرد تا ازش یامال بچه بیاد و یامال در بازی با انگلیس پنالتی خراب کنه.