آل پاچینو یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما است. این بازیگر افسانهای در فیلمهای زیادی نقشآفرینی کرده است و طی سالها توانسته شخصیتهای سینمایی به یاد ماندنیای خلق کند. وقتی که پاچینو طی دههی ۷۰ میلادی به عنوان یک ستارهی سینمایی به شهرت رسید، فیلمنامههای زیادی به سمت او روانه شدند. این فیلمنامهها امکاناتی را در اختیار پاچینو گذاشتند که او به واسطهی آنها توانست بعضی از بهترین شخصیتهای سینمایی تاریخ را متولد نماید؛ از مایکل کورلئونهی خونسرد و درونگرا گرفته تا تونی مونتانای زودجوش و عصبی و تمام سایر شخصیتهای فراموشنشدنی دیگر. نقل قولهای آل پاچینو در هر یک از فیلمهایی که او در آنها ایفای نقش کرده است، به اندازهای تاثیرگذار هستند که گاهی میتوان تمام ویژگیهای درونی یک شخصیت را از آنها استخراج نمود.
آل پاچینو طی سالهای فعالیت خود به عنوان یک بازیگر، ایفا کنندهی بعضی از بهترین نقشهای سینمایی و گویندهی بعضی از بهترین نقل قولهای سینمایی بوده است. بهترین نقل قولهای آل پاچینو انواع مختلفی دارند از نقل قولهای فیلسوفانه گرفته تا نقل قولهای عجیب، اما یک چیز بین همهی آنها مشترک است؛ آل پاچینو به واسطهی هنر بازیگری خود و تواناییاش به عنوان یک هنرمند، باعث ماندگاری آنها شده است. در بهترین حالت، این نقل قولها نقل قولهایی هستند که چیزی دربارهی شخصیت گوینده در اختیار ما میگذارند، اطلاعاتی دربارهی خط داستانی فیلم به ما میدهند، یک تفکر را بیان میکنند و یا به سادگی نشانهای هستند برای به تصویر کشاندن جذابیت شخصیت گوینده.
آل پاچینو بازیگری است که میتواند یک فیلم را به چیزی ماندگار تبدیل کند. پاچینو متولد ۲۵ آوریل ۱۹۴۰ است و حالا ۸۴ سال دارد. او بازیگری متد را از چارلی لاتن و لی استراسبرگ در اچبی استودیو و اکتورز استودیو فرا گرفت. نخستین تجربهی سینمایی برای پاچینو با فیلم «ناتالی و من» (Me, Natalie) رقم خورد که پاچینو هنگام بازی در این فیلم ۲۹ سال داشت. دو سال بعد،سال ۱۹۷۱ فرا رسید و پاچینو با بازی به عنوان بازیگر نقش اصلی در فیلم «وحشت در نیدل پارک» (The Panic in Needle Park) توانست توجه منتقدان، مخاطبان و سایر هنرمندان را جلب کند. یک سال بعد از این بود که حضور پاچینو در «پدرخوانده» (The Godfather) برای همیشه او را تبدیل به بازیگری افسانهای کرد.
برای «پدرخوانده» آل پاچینو نخستینبار نامزد اسکار شد و بعد از این فیلم بود که تمام کارگردانهای هالیوودی دوست داشتند او را به عنوان بازیگر در فیلم خود داشته باشند. پاچینو علاوه بر سینما، فعالیت گستردهای در تئاتر هم داشته است. پاچینو تا به امروز ۳ بار نامزد دریافت جایزهی تونی شده و ۲ بار برای نمایشهای «آیا یک ببر کراوات میزند؟» (Does a Tiger Wear a Necktie) و «تمرین مقدماتی پاولو هومل» (The Basic Training of Pavlo Hummel) این جایزه را به دست آورده است. پاچینو علاوه بر جوایز تونی، در رابطه با سایر جوایز سینمایی هم یکی از رکوردداران است. او تا به این جا ۱۹ مرتبه نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شده و ۴ بار توانسته این جایزه را برای فیلمهای «سرپیکو» (Serpico)، «بوی خوش زن» (Scent of a Woman)، سریال «فرشتگان در آمریکا» (Angels in America) و «تو جک را نمیشناسی» (You Don’t Know Jack) به دست آورد.
پاچینو نه تنها در سینما، بلکه در تلویزیون هم یک چهرهی سرشناس است. او طی سالهای فعالیت خود در سریالهای مختلفی هم ایفای نقش کرده و درست مانند سینما نشان داده است که در دنیای سریالها هم چیزی نمیتواند مانع درخشیدن او شود. پاچینو برای سریالها و فیلمهای تلویزیونیای که در آنها نقشآفرینی کرده، تا به امروز ۳ بار نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی شده و توانسته است ۲ بار این جایزه را برای سریال «فرشتگان در آمریکا» و فیلم تلویزیونی «تو جک را نمیشناسی» به خانه ببرد. مهمترین جایزهی سینمایی برای یک بازیگر هالیوودی بیشک اسکار است و کمد افتخارات پاچینو از این جایزه خالی نیست. پاچینو تا به امروز ۹ مرتبه نامزد اسکار شده است و ۱ بار برای فیلم «بوی خوش زن» توانسته این جایزه را به دست آورد.
آلفردو جیمز پاچینو بازیگری است که میتواند در هر چهارچوب بصریای به عنوان یک بازیگر بدرخشد. برای پاچینو مهم نیست چیزی که در آن فعالیت میکند یک فیلم سینمایی است، یک سریال، یک فیلم تلویزیونی و یا حتی یک آگهی بازرگانی؛ درخشیدن یکی از ویژگیهای شخصیتی پاچینو است. پاچینو به خوبی میداند چه زمانی دیالوگ بگوید و از آن مهمتر چه زمانی دیالوگ نگوید و با استفاده از عضلات صورت خود و به خصوص چشمهایش حرفهای ناگفته را بزند. پاچینو طی سالهای فعالیتاش به عنوان یک بازیگر، هم نقش اصلی بوده است و هم نقش مکمل، هم قهرمان بوده است و هم ضد قهرمان و هم ایفاکنندهی شخصیتهای پر حرف بوده است و هم کم حرف. به نظر میرسد هیچ عنصری نمیتواند مانع پاچینو شود. هر نقشی در هر ابعادی و با هر ویژگیهایی به او داده شود، او آن را به بهترین شکل ممکن در مقابل دوربین ایفا میکند. بهترین نقل قولهای آل پاچینو میتوانند شما را یک بار دیگر وارد دنیای آثار هنری این بازیگر کنند.
مطالب مرتبط:
دیالوگ های برتر کلینت ایستوود
به یادماندنی ترین دیالوگ های فیلم پدرخوانده
۱۰. وینسنت هانا در «مخمصه» (Heat)
«باید به عصبانیتم بچسبم. ازش نگهداری میکنم چون بهش نیاز دارم. منو هشیار نگه میداره. لبهی پرتگاه؛ درست همون جایی که باید باشم.»
سال تولید: ۱۹۹۵
کارگردان: مایکل مان
پاچینو در فیلم جنایی و کلاسیک مایکل مان یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهی هنری خودش را به نمایش میگذارد. پاچینو در «مخمصه» نقش کارآگاه پلیسی به نام وینسنت هانا را ایفا میکند. هانا یک افسر پلیس ادارهی پلیس لس آنجلس است که به دنبال دستگیری گروهی از سارقان بانک بسیار کار کشته میباشد. رهبر گروه سارقان، نیل مککالی (رابرت دنیرو) است. در حالی که گروه مککالی نقشهی سرقت بعدی خود را میکشند، هانا بیش از همیشه درگیر پیدا کردن آنها میشود. این تقابل هانا با مککالی باعث شکل گرفتن یک داستان موش و گربهای میشود که در آن مرز بین پلیس و مجرم و خوب و بد از همیشه تارتر است.
نقشآفرینی پاچینو در این فیلم یک مطالعه من باب تضادها است؛ چرا که فداکاری و سماجت هانا در زمینهی شغلیاش باعث شده خانوادهاش از او دور شوند. او رابطهی عاشقانهاش با همسر خود را از دست داده و از آسیبهای روانی درونی رنج میبرد. به خصوص رویکرد او در مقابله با مجرمان رویکردی خشن و بیرحمانه است؛ تاریکترین هیجانات درونی هانا سوختی هستند که او را در جهت مقابله با جرم و جنایت به حرکت در میآورند. با این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، هانا ادعا میکند که استرس و اضطراب بیش از این که برای او ضرر داشته باشند، برایش مفید هستند. هانا وقتی که پای تعقیب کردن آدم بدها در میان باشد، یک معتاد به کار واقعی است.
البته باید گفت که این نقل قول علاوه بر این که خبر دهنده است، بسیار استعاری هم میباشد. هانا با این نقل قول سعی دارد همسرش که نگران سلامت روانی او است را از سر خود باز کند. «مخمصه» اولین فیلمی بود که در آن رابرت دنیرو و آل پاچینو مقابل یکدیگر قرار گرفتند. اگر چه این دو بازیگر ۲۱ سال قبل از «مخمصه» هم در «پدرخوانده: قسمت دوم» با یکدیگر همبازی شده بودند، اما هرگز سکانس مشترکی با یکدیگر نداشتند. «مخمصه» با بودجهی ۶۰ میلیون دلاری، توانست در گیشه بیش از ۱۸۷ میلیون دلار بفروشد. فیلمنامهی این فیلم را خود مایکل مان بر اساس فیلم دیگری از خودش به نام «تسخیر ال. ای.» (L.A. Takedown) نوشته است.
نقشآفرینی آل پاچینو در این فیلم به عنوان یک افسر پلیس که در واقع نقش قهرمان فیلم را ایفا میکند، اما ویژگیهای ضد قهرمانانهی زیادی دارد، قابل توجه است. پاچینو از محدود بازیگرانی است که میتواند چنین نقشهایی را ایفا کند. سبک بازی برونگرای پاچینو در این فیلم و فریادهای او بر سر اطرافیانش در دل تاریخ ماندگار شدهاند. یکی از جذابترین صحنههای این فیلم زمانی رقم میخورد که پاچینو از خودکشی کردن دخترخواندهاش آگاه میشود. بازی احساسی و قابل لمس پاچینو در این صحنه باعث میشود مخاطب با وینسنت هانا از همیشه همراهتر شود و به آسانی خودش را در جای او قرار دهد. هانا یک افسر پلیس بد نیست، بلکه افسر پلیسی است که با خودش بد است.
۹. آلدو گوچی در «خاندان گوچی» (House of Gucci)
«تو گوچی هستی. باید متناسب با نقشت لباس بپوشی.»
سال تولید: ۲۰۲۱
کارگردان: ریدلی اسکات
«خاندان گوچی» داستان صعود و سقوط خاندان به یادماندنی دنیای فشن را روایت میکند. تمرکز این فیلم بر وقایع عجیبی است که در رابطه با به قتل رسیدن مائوریتزو گوچی (آدام درایور)، وارث تخت پادشاهی گوچی، رخ دادهاند. در حالی که تنش در خانواده زیاد میشود، بزرگ خاندان گوچی، آلدو گوچی، در مییابد که در حال مبارزه کردن بر سر قدرت با عروس خود، همسر مائوریتزو، پاتریتزیا رجیانی (لیدی گاگا) است. پاتریتزیا سعی دارد کنترل را به دست بگیرد و کسب و کار را خودش اداره کند. نقشآفرینی لیدی گاگا و تقابل او با پاچینو یکی از نکات مثبت فیلم است که طرفداران را به آن جذب کرد.
پاچینو به خوبی در نقش خود فرو رفته است. او مخاطبان را با لهجهی ایتالیایی اغراقشدهی خود و نوع نقشآفرینیاش که گاهی کمیک و گاهی دراماتیک است به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. او هر نقل قول را با صلابتی مثالزدنی بیان میکند. با این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، آلدو تاکید خودش بر ظاهر نسبت به اصالت را بیان میکند و میخواهد دربارهی نداشتن اصالت به عروس خود کنایه بزند. این نقل قول به خوبی رفتار شاهانهی آلدو با خانوادهاش را به تصویر میکشاند. به نظر آلدو او همه کاره است و میتواند دربارهی همهچیز نظر بدهد. برای آلدو، مد میتواند مانند یک زره عمل کند؛ زرهی که میتواند باعث ایجاد توهم قدرت شود. قدرتی که میتواند به تدریج تبدیل به قدرتی واقعی گردد.
این فیلم سرشار است از نقل قولهای ماندگار مانند همین نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است. یکی از ماندگارترین نقل قولهای این فیلم نقل قولی است از لیدی گاگا که در آن با اشاره به تثلیث در دین مسیحیت میگوید: «پدر، پسر و خاندان گوچی.» فیلمنامهی این فیلم را بکی جانستون و روبرتو بنتیوگنا بر اساس داستانی از بکی جانستون نوشتهاند که اقتباسی بوده است از کتاب «خاندان گوچی: داستانی احساسی از قتل، دیوانگی، شکوه و طمع» از سارا گی فوردن. «خاندان گوچی» با بودجهی ۷۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۱۶۶ میلیون دلار بفروشد. گاگا برای نقشآفرینیاش در این فیلم نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب و بفتا شد. گاگا و لتو و تیم بازیگری این فیلم از جمله پاچینو نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگری از انجمن بازیگران آمریکا شدند. علاوه بر اینها گاگا توانست جایزهی بهترین بازیگر زن را از حلقهی منتقدان نیویورک دریافت کند.
علاوه بر جوایز بازیگری، «خاندان گوچی» در رشتهی بهترین چهرهپردازی توانست نامزد دریافت جایزهی اسکار شود. نقشآفرینی پاچینو در این فیلم قدرتمند است و این بازیگر با صلابت و قدرت دیالوگگوییاش در این سن و سال یکبار دیگر به همه اثبات میکند که میتواند بهترین باشد. لحن قدرتمندانه و رئیسگونهی پاچینو در نقش آلدو در تمام طول فیلم قابل لمس است و این ویژگی باعث میشود مخاطب به درک درستی از زیر و بم این شخصیت دست پیدا کند. پاچینو بازیگری است که با لحن صدای خود و مکثهایی که در طول دیالوگگوییهای خود انجام میدهد، میتواند مخاطب را به شناختی کامل از شخصیتی که ایفا کنندهی آن است برساند.
۸. لفتی راجیرو در «دانی براسکو» (Donnie Brasco)
«یه آدم باهوش همیشه درست میگه؛ حتی وقتی که اشتباه میکنه، درست میگه.»
سال تولید: ۱۹۹۷
کارگردان: مایک نیوول
این درام جنایی به خوبی تواناییهای پاچینو به عنوان یک بازیگر را به تصویر میکشاند. پاچینو در این فیلم نقش بنجامین لفتی راجیرو را ایفا میکند؛ یک مافیای پا به سن گذاشته که با مفاهیمی مانند وفاداری و خیانت درگیر است. این فیلم که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است داستان یک مامور مخفی افبیآی به نام مامور جوزف دی. پیستون (جانی دپ) را روایت میکند. این مامور با نام دانی براسکو به خانوادهی جنایی بونانو نفوذ میکند. در حالی که دانی اعتماد لفتی را جلب میکند، پیوندی عمیق بین این دو مرد بر قرار میشود، اما مشکل اساسیای که این دو مرد از نظر فکری با یکدیگر دارند، همهچیز را در معرض نابودی قرار میدهد.
بر خلاف بیشتر نقشآفرینیهای به یادماندنی پاچینو طی سالهای دههی ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی، لفتی شخصیتی آرام است و معمولا در جهت پیش برد داستان چیزی میگوید یا کاری میکند. علاوه بر این، بر خلاف مایکل کورلئونه که ثروتمند و قدرتمند است، لفتی ورشکسته و ضعیف است. او خسته، آسیب دیده و دلزده از یک زندگی مجرمانه است. او از همهچیز گله میکند و منتظر است تا سرنوشت نجاتش دهد. لفتی بر ساز و کارهای دنیای زیرزمینی جرم و جنایت تسلط دارد و در این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، او این ساز و کار را به خوبی نشان میدهد؛ فدرت بر همهچیز برتری دارد.
آدم باهوش لقبی است که به سران عالی رتبهی خاندانهای مافیایی میدهند. در دنیای خلافکارهای زیر زمینی، منطق، عقل، اخلاقیات و حقایق حرف زیادی برای گفتن ندارند؛ تمام آن چه مهم است، افراد بدی هستند که تفنگ در دست دارند و تصمیمات نهایی را میگیرند. فیلمنامهی «دانی براسکو» که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو را در خودش جای داده است را پائول آتانازیو بر اساس کتاب «دانی براسکو: زندگی من به عنوان یک مامور مخفی در بین مافیا» از جوزف دی. پیستون و ریچارد وودلی نوشته است. این فیلم با توجه به بودجهی ۳۵ میلیون دلاری خود توانست در گیشه به فروش مناسب ۱۲۵ میلیون دلاری دست پیدا کند.
نقشآفرینی متفاوت پاچینو در این فیلم به منتقدان او ثابت کرد که او برای درخشیدن نیازی به شخصیتهای قدرتمند مانند مایکل کورلئونه یا تونی مونتانا ندارد. پاچینو خودش به تنهایی و بدون فیلمنامه هم میتواند مخاطب را شگفتزده کند. در «دانی براسکو» پاچینو کمتر فریاد میزند و کمتر قدرت خودش را به رخ اطرافیان میکشد. این بار او مردی است که میخواهد همهچیز را رها کند و برود، اما نمیتواند. این بار پاچینو یک مافیای قدرتمند و جاهطلب نیست، بلکه دلبریده است و در تلاش است تا همهچیز را پشت سر بگذارد، اما این زندگی به راحتی هر کسی را رها نمیکند. راجر ایبرت منتقد شناختهشدهی آمریکایی دربارهی این فیلم در روزنامهی شیکاگو سان-تایمز نوشت: «در این فیلم شاهد یکی از بهترین نقش آفرینیهای پاچینو هستیم. این فیلم به موضوع نادر دو مرد که در قالب یک رابطهی استاد-شاگردی عاشق یکدیگر میشوند میپردازد.»
۷. مایکل کورلئونه در «پدرخوانده: قسمت دوم» (The Godfather: Part II)
«چیزهای زیادی هستند که پدر من تو همین اتاق بهم یاد داد. اون بهم یاد داد: دوستهاتو نزدیک نگهدار، دشمنهاتو نزدیکتر.»
سال تولید: ۱۹۷۴
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
«پدر خوانده: قسمت دوم» روایتگر ادامهی داستان حماسی خانوادهی کورلئونه است. مایکل حالا تبدیل به رئیس بی چون و چرای خانواده شده است. وقایع این فیلم در دو خط زمانی مختلف روی میدهند؛ یکی از این خطوط داستانی، زندگی مایکل بعد از به قدرت رسیدن و تلاشهای بیرحمانهی او برای حفظ قدرت طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی را روایت میکند و دیگری داستان ویتو کورلئونهی جوان و چگونگی به قدرت رسیدن او را به نمایش میگذارد. در حالی که مایکل مرزهای امپراتوری خانوادگی را تا لاس وگاس گسترش میدهد و با خانوادهها و گروههای گانگستری رقیب مبارزه میکند، به تدریج با نتیجههای اخلاقی اعمال خود روبه رو میشود و انسانیت درونیاش کمکم بیدار میگردد.
پاچینو روند تبدیل شدن مایکل از یک وارث بیعلاقه به به قدرت رسیدن تا یک رئیس مافیای جاه طلب و پارانوئیک را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشاند. این نقل قول، یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو در قسمت دوم مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» است. این نقل قول به خوبی تواناییهای مایکل برای اداره کردن یک موسسهی جنایی را به تصویر میکشاند. علاوه بر این به واسطهی این نقل قول میتوان به تاثیر زیادی که پدر مایکل، ویتو کورلئونه، بر او داشته است پی برد. بازگشت به گذشته یا فلشبکهای فیلم ما را با وقایعی که باعث شدند به تدریج ویتو کولئونه به قدرت برسد آشنا میکنند. مایکل اما بر خلاف پدرش اندکی انسانیت در وجودش نهفته است و همین انسانیت ممکن است او را به نابودی بکشاند.
فیلمنامهی قسمت دوم «پدرخوانده» را هم مانند قسمت نخست، فرانسیس فورد کوپولا با همراهی ماریو پوزو بر اساس رمانی از خود پوزو نوشتهاند. «پدرخوانده: قسمت دوم» در بین ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ از نگاه وبسایت IMDb تا به امروز رتبهی سوم را کسب کرده است. در ابتدا کوپولا به دنبال حواشی زیادی که هنگام ساختن قسمت نخست با شرکت سازنده داشت، کارگردانی این فیلم را به مارتین اسکورسیزی جوان و جویای نام پیشنهاد کرد، اما شرکت پارامونت با این پیشنهاد او مخالفت کرد و در نهایت خود کوپولا قسمت دوم را هم ساخت. این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو را در خودش جای داده است، در ۱۱ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۶ جایزهی اسکار به دست آورد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای رابرت دنیرو و بهترین فیلمنامهی اقتباسی.
پاچینو برای بازی در این فیلم توانست بفتای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را بگیرد و نامزد گلدن گلوب شود. آل پاچینو در این قسمت «پدرخوانده» به تدریج بیشتر و بیشتر در تاریکی فرو میرود. مایکل خیلی صحبت نمیکند و با پیش رفتن فیلم بیشتر به سکوت علاقهمند میگردد. او حالا یک پادشاه است که دشمنان زیادی دارد و سکوت باعث میشود بتواند به راحتی صدای زمزمهی دشمنانش در سایهها را بشنود. مایکل کورلئونه در این فیلم هیچ شباهتی با مایکلی که در مراسم عروسی صحنهی افتتاحیهی «پدرخوانده» آن را دیدهایم ندارد. این مایکل مایکلی نیست که با افتخار از جنگ بازگشته بود و پاچینو مطمئن میشود که این تفاوتهای درونی در سطح برای مخاطبان قابل مشاهده باشند. برای این که مایکل را بشناسید، به چشمهای پاچینو در صحنهای که در مییابد همسرش فرزندشان را سقط کرده است بنگرید. موسسهی فیلم آمریکا، در لیستی که تحت عنوان ۱۰۰ سال ۱۰۰ فیلم طی سال ۲۰۰۷ منتشر کرد، «پدرخوانده: قسمت دوم» را در جایگاه سی و دوم قرار داد. در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ نقل قول از همین موسسه که سال ۲۰۰۵ منتشر شد، همین دیالوگ از آل پاچینو توانست در رتبهی پنجاه و هشتم جای بگیرد.
۶. ریکی رما در «گلنگری گلن راس» (Glengarry Glen Ross)
«تو هیچ وقت دهنتو باز نمیکنی مگر این که بدونی تصمیم چیه.»
سال تولید: ۱۹۹۲
کارگردان: جیمز فولی
وقایع این فیلم در فضای پرتنش یک دفتر املاک واقعی رخ میدهند. «گلنگری گلن راس» از دیوید ممت فیلمی است با دیالوگهای سرعتی که یکی پس از دیگری از راه میرسند. این فیلم داستان گروهی ناامید از فروشندهها را روایت میکند که برای زنده ماندن در یک محیط بسیار رقابتی دست به دامن روشهای غیر اخلاقی میشوند. یکی از کاریزماتیکترین و بیرحمترین شخصیتهای این فیلم ریکی رما است؛ شیطانی با زبانی نقرهای. او چربزبان و جذاب است اما در همان حال درمانده هم هست و از هیچ کد اخلاقیای پیروی نمیکند. او برای به دست آوردن پول حاضر است هر کاری بکند؛ یکی از آن شخصیتهایی که همهچیز را فدای ثروت میکنند.
معروفترین نقل قول فیلم «گلن گری گلنراس» دیالوگ شناختهشدهی آلک بالدوین است: «همیشه در حال تمام کردن معامله باشید.» اما بیشک در این فیلم هیچکس نتوانست بهتر از پاچینو دیالوگهای نوشته شده توسط ممت را مقابل دوربین اجرا کند. نقشآفرینی درخشان پاچینو در این فیلم و قدرت دیالوگگویی خارقالعادهاش باعث شدند او خالق لحظههای به یادماندنی فراوانی در این فیلم باشد. یکی از بهترین صحنهها وقتی است که ریکی میخواهد استراتژی فروش خودش را توضیح بدهد؛ استراتژیای که کاملا ماکیاولیایی است. رما اصرار دارد که تنها راه موفقیت شناختن نقطه ضعف حریف و سپس به آرامی هدف قرار دادن آن است؛ هر چه قرار است بگویی را از خودت در بیاور، هرگز اصیل نباش و هرگز از هدف فروختن منحرف نشو. او چیزی شبیه به شخصیت پاتریک بیتمن فیلم «روانی آمریکایی» (American Psycho) اما در دنیای واقعی خرید و فروش املاک است.
فیلمنامهی این فیلم را همانطور که پیشتر اشاره کردیم، دیوید ممت بر اساس نمایشنامهای به همین نام از خودش نوشته است. از این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۱۹۹۰ میلادی یاد میشود. این فیلم برای نخستینبار در چهل و نهمین دورهی جشنوارهی فیلم بینالمللی ونیز به نمایش در آمد و جک لمون توانست جام ولپی را برای درخشش خودش در این فیلم از این جشنواره به دست آورد. این فیلم در گیشه با شکست مواجه شد؛ چرا که با بودجهی ۱۲.۵ میلیون دلاری، تنها ۱۰ میلیون دلار فروخت. پاچینو برای بازی در این فیلم که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو را در خودش جای داده است، توانست نامزد دریافت جایزهی اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود. علاوه بر اسکار، پاچینو نامزد دریافت جایزه ی گلدن گلوب هم شد.
نقشآفرینی پاچینو به عنوان ریکی رما، نسبت به سایر نقش آفرینیهای او متفاوتتر است. پاچینو اینبار یک مافیای قدرتمند یا یک شخصیت پولدار و با نفوذ نیست. او این بار یک فروشندهی معمولی است. پاچینو با تواناییهای درخشان خود موفق میشود یک فروشندهی معمولی را تبدیل به یک شخصیت اهریمنی و جذاب کند. پاچینو در این فیلم موفق میشود به شخصیت رما عمق ببخشد و او را از یک فروشندهی معمولی به یک شخصیت جاودانه در تاریخ سینما بدل کند. چه کسی میتواند بهتر از پاچینو دیالوگهای پشت سر هم و کوبنده بگوید؟ مجلهی امپایر در لیستی که تحت عنوان ۵۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما منتشر کرد، «گلن گری گلنراس» را در رتبهی ۴۷۰ قرار داد.
۵. مایکل کورلئونه در «پدرخوانده» (The Godfather)
«دیگه هیچوقت دوباره در مقابل خانوادت کنار هیچکس قرار نگیر. هیچوقت.»
سال تولید: ۱۹۷۲
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
مایکل، بعد از این که پدرش، دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) مورد هدف حمله قرار میگیرد و چیزی نمانده است ترور شود، بیش از پیش به درون دنیای جنایتهای سازمانیافته کشیده میشود و در نهایت تبدیل به دون جدید خانوادهی کورلئونه میگردد. مسیر تغییر شخصیت مایکل در فیلم «پدرخوانده» بسیار جذاب و بینظیر است. او از یک غریبهی سادهدل به یک رهبر خون سرد و مخوف تبدیل میشود. با این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، او با برادر خود فرودو (جان کزل) بعد از این که او از یکی از گانگسترهای بیرون از خانواده دفاع میکند روبهرو میشود. مافیایی به نام مو گرین (الکس روکو) در محافل عمومی به فرودو سیلی زده است تا او را تنبیه کند. به نظر مایکل این توهینی به خانوادهی کورلئونه است و او نمیتواند چنین چیزی را تحمل کند.
این لحظه به خوبی نشاندهندهی تغییر یافتن جایگاه قدرت در خانواده است. مایکل حالا به برادر بزرگتر خود دستور میدهد. او در این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، به خوبی بیان میکند که خانواده و اتحاد تا چه اندازه برایش مهم هستند. این طرز فکر به خوبی نشان میدهد که مایکل تا چه اندازه دیوانهوار به خون خودش وفادار است و تا چه اندازه میتواند نسبت به افراد بیرون از خانواده بیرحم و خشن باشد. علاوه بر تمام اینها این نقل قول بیش از هر چیز استراتژیک است؛ چرا که مایکل میخواهد خانوادهی کورلئونه حتی اگر درگیریهای درونی دارد، از بیرون، خانوادهای متحد به نظر برسد. هر چه نباشد، کرکسها در حال پرواز هستند و هر نشانهای از نقطه ظعف میتواند باعث مرگ شود.
این فیلم با بودجهی ۷.۲ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۲۹۱ میلیون دلار بفروشد. به عقیدهی بسیاری از منتقدان، «پدرخوانده» بهترین فیلم تاریخ سینما است. امکان ندارد به سراغ لیستی از بهترینهای سینمایی بروید و به نام «پدرخوانده» بر نخورید. همه چیز در این فیلم درخشان است؛ از بازی بازیگرانی مانند براندو و پاچینو گرفته تا طراحی صحنه و لباس و فیلمنامهی درگیرکنندهی ماریو پوزو و فرانسیس فورد کوپولا. قسمت نخست از سهگانهی «پدرخوانده» در ۱۱ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۳ اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای مارلون براندو و بهترین فیلمنامهی اقتباسی را به دست آورد. نینا روتا برای خلق موسیقی شاهکار این فیلم توانست گلدن گلوب و بفتای بهترین موسیقی فیلم را به دست آورد. این فیلم ۴ جایزهی گلدن گلوب دیگر هم به دست آورد: از جمله گلدن گلوب بهترین فیلم درام،ب هترین کارگردانی در یک فیلم درام و بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در یک فیلم درام.
پاچینو در نقش مایکل کورلئونه بیرقیب است. او وقتی که از جنگ برمیگردد جوانی است عاشق که نمیخواهد درگیر کاسبی خانوادگی شود، اما سرنوشت برای او خواب دیگری دیده است. او وارد بازی میشود و همانطور که خیلی زود همهی مخاطبان در مییابند، خیلی هم خوب از پس انجام دادن این بازی بر میآید. او تمام رقیبان را بدون توجه به محدودیتهای اجتماعی و اخلاقی از بین میبرد و خانوادهی کورلئونه را دوباره به شکوه سابق خود باز میگرداند. سال ۲۰۱۴ مجلهی هالیوود ریپورتر بعد از رایگیری از ۲۱۲۰ نفر از افرادی که در صنعت سینما شاغل بودند، «پدرخوانده» را به عنوان بهرین فیلم تاریخ سینما انتخاب کرد. سایر مجلات سینمایی هم در رایگیریهای خود نمیتوانند از این فیلم غافل شوند و نام «پدرخوانده» معمولا در لیستهای مختلف، در بین پنج فیلم برتر تاریخ سینما به چشم میخورد.
۴. سانی ورتزیک در «بعدازظهر سگی» (Dog Day Afternoon)
«اون خیلی دوست داره منو بکشه. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! ها؟ آتیکا! آتیکا! آتیکا!»
سال تولید: ۱۹۷۵
کارگردان: سیدنی لومت
یکی دیگر از نقشآفرینیهای تعیینکنندهی کارنامهی حرفهای آل پاچینو طی دههی ۱۹۷۰ میلادی، نقشآفرینی او به عنوان سانی در فیلم «بعدازظهر سگی» است. سانی یک سارق بانک درمانده است که مخاطب بلافاصله بعد از شناختنش با او همذاتپنداری میکند و برایش دل میسوزاند. طی یک روز گرم تابستانی در بروکلین که آفتاب همه را مجبور به عرق ریختن میکند، سانی و همکارش، سال (جان کزل)، به یک بانک دستبرد میزنند تا هزینهی عمل جراحی معشوقهی سانی را تامین کنند. اگرچه سرقت آنها خیلی زود به هم میریزد و سانی و سال خیلی زود در مییابند که در مقابله با پلیس و مدیا قرار گرفتهاند.
پاچینو این شخصیت را با ترکیبی مناسب از جذابیت، ناامیدی و آسیبپذیری خلق میکند و موفق میشود هم حس همذاتپنداری و هم حس ستایش کردن را در مخاطبان نسبت به این شخصیت بر انگیزاند. سانی مردی است که روزهایی که در جنگ ویتنام گذرانده به او آسیبهای روانی جدیای وارد کردهاند. او هم از سمت جامعه و هم از سمت خانواده تحت فشار است و وقتی که فشار زیاد میشود گاهی انسانها به کمک اعمالی هیجانی مانند سرقت از بانک سعی میکنند چارهای برای رفع فشارها بیاندیشند. در نهایت این فیلم سانی را به سرنوشتی تراژیک میکشاند. این مرد درمانده و خسته میداند که قرار است نابود شود، اما میخواهد در حالی نابود شود که دست و پا میزند و همه را با خودش پایین میکشد.
فیلمنامهی این فیلم را فرانک پیرسون بر اساس داستانی از توماس مور که اقتباسی بود از یک مقالهی منتشر شده در مجلهی لایف به نام «پسرها در بانک» نوشته است. این فیلم با بودجهی ۳.۸ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۵۶ میلیون دلار بفروشد. «بعدازظهر سگی» در ۶ رشته نامزد اسکار شد؛ از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای آل پاچینو. اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی تنها اسکاری بود که به این فیلم رسید. پاچینو برای بازی در این فیلم و «پدرخوانده: قسمت دوم» توانست بفتای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به دست آورد. حلقهی منتقدان فیلم لس آنجلس و حلقهی منتقدان فیلم کانزاس سیتی، آل پاچینو را به عنوان بهترین بازیگر مرد آن سال برگزیدند.
پاچینو در نقش سانی، شگفتی میآفریند. او موفق میشود شخصیتی خلق کند که با وجود شکنندگی و روحیهای رنجور، قدرتی به یادماندنی دارد. سانی میتواند به تنهایی با تمام دنیا بجنگد. او میتواند به تنهایی بر سر تمام مردم دنیا و تمام قانونگذاران فریاد بزند. سانی را میتوان نمایندهی قشر آسیبدیده و سرکوبشدهی جامعه دانست. پاچینو به خوبی بر این ویژگیهای سانی واقف است. او در چهرهاش ترس را نشان میدهد و در صدایش هم ترسیدن را وارد میکند، اما در اعمالش هیچ نشانی از ترس و عقب کشیدن مشاهده نمیشود. سانی دیگر فقط برای خودش و برای منافع شخصیاش پیش نمیرود، بلکه میخواهد این یک کار را برای تمام مردمی که ضعیفتر بودهاند انجام دهد. این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، توانست در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ نقل قول که موسسهی فیلم آمریکا منتشر کرد، رتبهی ۸۶ را به دست آورد. سال ۲۰۰۶، مجلهی پریمیر لیستی تحت عنوان ۱۰۰ نقشآفرینی برتر تاریخ سینما منتشر کرد و در این لیست نقشآفرینی پاچینو به عنوان سانی را در رتبهی چهارم قرار داد.
۳. آرتور کرکلند در «… و عدالت برای همه» (…And Justice for All)
«تو از چهارچوب خارج شدی! تو از چهارچوب خارج شدی! کل این دادگاه از چهارچوب خارج شده!»
سال تولید: ۱۹۷۹
کارگردان: نورمن جویسن
پاچینو در این درام دادگاهی نقش یک وکیل مدافع قانونمند اما آگاه را ایفا میکند. آرتور بعد از این که وظیفه مییابد از یک قاضی که متهم به تجاوز شده است دفاع کند، با پیش رفتن فیلم، از فساد در حال رشد موجود در پایگاههای قضایی شگفتزده میشود. پاچینو به عنوان مردی که اگرچه در دنیایی فاسد فعالیت میکند، اما هنوز توانسته است وقار و نجابت خود را حفظ کند بینظیر است. آرتور سعی دارد در دنیای که پر شده است از خیانت و دروغ، از حقیقت سر در بیاورد و بدون توجه به این که خودش باید از چه کسی دفاع کند، حقیقت واقعی را برای همه برملا سازد.
«… و عدالت برای همه» در دام چندین کلیشهی همیگشی فیلمهای دادگاهی میافتد، اما فیلمنامهی پرتنش و آل پاچینویی طوفانی این فیلم را سر پا نگه میدارند. تکگویی تاثیرگذار او که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است و او در آن تمام نظام قضایی را زیر سوال میبرد، یکی از بهترین تکگوییها در دادگاه در تاریخ این ژانر است و از زمان اکران این فیلم تا به امروز تبدیل به یک نقل قول بازگوشونده توسط عامهی مردم شده است. به خصوص جملهی «کل این دادگاه از چهارچوب خارج شده!» یکی از آن جملههایی است که هر بازیگری دوست دارد آن را ادا کند؛ جملهای دراماتیک که میتواند تمام دنیای فیلم را زیر و رو کند. پارودیهای مختلفی برای این نقل قول ساخته شدهاند و این خودش نشاندهندهی جاودانگی آن است. خود پاچینو هم در فیلم «بوی خوش زن» دوباره از این دیالوگ استفاده کرده است.
این فیلم توانست در گیشه بیش لز ۳۳ میلیون دلار بفروشد و این در حالی است که بودجهی آن فقط ۴ میلیون دلار بود. فیلمنامهی این فیلم را بری لوینستون و والری کورتین نوشتهاند. این فیلم برای نخستین بار در شب اختتامیهی جشنوارهی فیلم بینالمللی تورنتو، ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۹ به اکران در آمد. این فیلم در دو رشته نامزد اسکار شد؛ اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای آل پاچینو و بهترین فیلمنامهی غیر اقتباسی. پاچینو برای درخشش در این فیلم نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب هم شد. گفته میشود پاچینو این دیالوگ را ۲۶ مرتبه پیش از فیلمبرداری تمرین کرده است.
پاچینو در این فیلم به عنوان آرتور کرکلند، نقش مردی تحصیل کرده را ایفا می کند که گویا تا حالا چشمان خود را به روی واقعیت بسته بود. آرتور نماد یک مهرهی درون قضایی است که با کمی دقت بیشتر پرده از رازهایی کثیف برداشته و از آن جایی که مانند افراد رده بالای خود مردی کثیف و از دست رفته نیست، نسبت به آن واکنش نشان میدهد. آرتور در «… و عدالت برای همه» که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو را در خودش جای داده است، مردی است که دیگر تحمل شنیدن دروغ را ندارد و نمیخواهد ناخواسته تبدیل به بازیچهای برای قدرتمندان شود. او میخواهد عدالت را برای همه عملی کند.
۲. مایکل کورلئونه در «پدرخوانده: قسمت سوم» (The Godfather: Part III)
«درست وقتی که فکر میکردم دیگه اومدم بیرون، دوباره منو کشیدن وسط.»
سال تولید: ۱۹۹۰
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
«پدرخوانده: قسمت سوم» دنبال کنندهی داستان مایکل کورلئونه در سالهای آخر حیاتش است. در این فیلم، این پادشاه دنیای جرم و جنایت که حالا پا به سن گذاشته است، تلاش میکند کسب و کار خانوادگیاش را قانونی کند و خودش را از گذشتهی مرتبطاش با جرم و جنایت جدا نماید. اگرچه تلاشهای او به دنبال خیانتهای داخلی، تهدیدهای خارجی و شکار شدنش توسط ارواح گناهان گذشتهاش تقریبا بینتیجه میماند. این فیلم با دو قسمت پیشینش که از شاهکارهای تاریخ سینما بودهاند، متفاوت است و از آن به عنوان یکی از ضعیفترین دنبالههای سینمایی یاد میشود؛ به خصوص داستان فرعی واتیکان به عقیدهی بسیاری از منتقدان و تماشاگران احمقانه است. با این حال هر کسی که از دو قسمت پیشین «پدرخوانده» خوشش آمده است، باید این فیلم را برای تصویربرداری خارقالعاده و بازی درخشان پاچینو ببیند.
هر کس که این فیلم را دیده باشد، بیشک گریهی بیصدای پاچینو بعد از به قتل رسیدن دخترش بر روی پلکان را به یاد دارد؛ گریهای که با وجود بیصدا بودن، یکی از گوشخراشترین فریادهای تاریخ سینما را در خودش جای داده است. در تمام این فیلم احساس شومی حس می شود، پاچینو با نقش آفرینی درخشان خود به خوبی نشان میدهد که متوجه این حس شوم است. مخاطبان در قسمت سوم «پدرخوانده» پاچینو را یا مردی خسته از دنیا میدانند یا مردی که انرژی خود را از دست داده است. اگرچه نقشآفرینی پاچینو در این فیلم ضعیفترین نقشآفرینی او به عنوان مایکل کورلئونه است، با این حال صحنهای که او در آن در رابطه با دشواری خروج از کسب و کار مجرمانه حرف میزند، یکی از به یاد ماندنیترین لحظات این فیلم است. این نقل قول یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است و میتوان آن را به یادماندنیترین صحنهی «پدرخوانده: قسمت سوم» نامید.
این قسمت سوم با بودجهی ۵۴ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه بیش از ۱۳۶ میلیون دلار فروخت. فیلمنامهی این قسمت را هم مانند دو قسمت قبلی ماریو پوزو و کوپولا با همکاری یکدیگر نوشتهاند. موسیقی این قسمت را بر خلاف دو قسمت پیشین، کارماین کوپولا ساخته است. در ابتدا قرار بود وایونا رایدر ایفاگر نقش مری باشد، اما در نهایت او پروژه را ترک کرد و این نقش به سوفیا کوپولا رسید. اگر چه کوپولا سالها بعد تبدیل به کارگردانی صاحب سبک و بزرگ شد، اما بعد از اکران این فیلم، تقریبا هیچکس از بازی او راضی نبود. «پدرخوانده: قسمت سوم» برای نخستینبار ۲۰ دسامبر ۱۹۹۰ در بورلی هیلز به اکران در آمد و سپس در روز کریسمس یعنی ۲۵ دسامبر در یاالات متحده به اکران عمومی رسید.
این فیلم در ۷ رشته نامزد اسکار شد، اما دست خالی این مراسم را ترک کرد. سرنوشت این فیلم در مراسم گلدن گلوب هم مشابه بود و با وجود کسب ۷ نامزدی، نتوانست هیچ جایزهای به دست آورد. سال ۱۹۹۱، نسخهای دیگر از این فیلم با نام «پدرخوانده: قسمت سوم – تدوین نهایی کارگردان» منتشر شد و سپس سال ۲۰۲۰، نسخهای متفاوت از دو نسخهی پیشین با نام «پدرخوانده: مرگ مایکل کورلئونه» منتشر شد که از ابتدا تا انتها همهچیز در آن تغییر کرده بود. نسخهی سال ۲۰۲۰ توانست از منتقدان مجلهی اینترنتی راتن تومیتوز، امتیاز ۸۶ از ۱۰۰ را به دست آورد. وبسایت متاکریتیک هم به این فیلم امتیاز ۷۶ از ۱۰۰ را داد.
۱. تونی مونتانا در «صورتزخمی» (Scarface)
«به دوست کوچولوم سلام کن.»
سال تولید: ۱۹۸۳
کارگردان: برایان دیپالما
در «صورتزخمی» شاهد پاچینو هستیم در پرتنشترین حالت ممکن. او به عنوان شخصیت تونی مونتانا از هیچچیز نمیترسد و از انجام هیچکاری دریغ نمیکند. تونی یک مهاجر کوبایی است که کار خود را از خیابانهای میامی آغاز میکند و به تدریج تبدیل به یکی از ترسناکترین مافیای مواد مخدر میشود. در این فیلم لهجهی منحصر به فرد تونی، خارجی بودن او را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشاند و علاوه بر آن گذشتهی تونی و فقری که او چشیده است، جاهطلبی دیوانهوار و سیری ناپذیر او را توجیه میکند. پاشنهی آشیل تونی، پارانویا و گرایشات خشونتآمیز او هستند که در نهایت او را به نابودیای تراژیک میکشانند.
بیشک، صحنهای که در آن تونی اسلحهی بزرگ ایآر-۱۵ خود را بیرون میآورد و به دشمنان خود که محاصرهاش کردهاند شلیک میکند، یکی از به یاد ماندنیترین صحنههای تاریخ سینما است. تونی پیش از این که با اسلحهی خود شروع به شلیک کردن کند، فریاد میزند: «میخوای خشن بازی کنی؟ باشه!» پاچینو بعد از این که در فیلمهای «پدرخوانده» نقش گانگستری آرام و متفکر را به نحو احسنت ایفا کرد، به شکلی خارقالعاده توانست این بار در نقش شخصیتی کمی دیوانه و بی حد و مرز فرو برود. بعدها آل پاچینو در چندین فیلم و تبلیغات تلویزیونی دیگر ارجاعاتی به این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است داد. حالا چندین دهه است که مردم سراسر دنیا این نقل قول را تکرار میکنند؛ «به دوست کوچولوم سلام کن.»
نخستینبار داستان «صورتزخمی» را هاوارد هاکس سال ۱۹۳۲ به یک فیلم سینمایی تبدیل کرد و در آن فیلم پائول مونی ایفاکنندهی نقش تونی بود. «صورتزخمی» بر اساس رمانی به همین نام از آرمیتاگ تریل ساخته شده بود. فیلم ۱۹۸۳ دیپالما هم اقتباسی است هم از فیلم محصول ۱۹۳۲ و هم رمان اصلی. این فیلم که با بودجهی ۳۷ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۶۶ میلیون دلار بفروشد. «صورتزخمی» برای نخستینبار ۱ دسامبر ۱۹۸۳ در نیویورک به نمایش در آمد. بازخورد اولیهی منتقدان به دنبال خشونت بیش از حد، نسبت به این فیلم منفی بود اما با گذشت زمان، حالا از «صورتزخمی» که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو را در خودش جای داده است، به عنوان یکی از بهترین فیلمهای گانگستری تاریخ سینما یاد میشود.
راجر ایبرت منتقد معروف آمریکایی به این فیلم چهار ستاره از چهار ستاره داد و آن را فیلم گانگستریای خواند که از کلیشههای این ژانر دوری کرده است. علاوه بر این به عقیدهی ایبرت کارگردانی دیپالما، فیلمنامهی الیور استون و بازی آل پاچینو از نقاط قوت این فیلم بودند. مارتین اسکورسیزی که خودش یکی از اساتید ساختن فیلمهای گانگستری است هم خیلی زود به این فیلم و شاهکار دیپالما ابراز علاقه کرد. این فیلم در ۳ رشته نامزد گلدن گلوب شد، از جمله گلدن گلوب بهترین بازیگر در یک فیلم درام برای پاچینو، اما نتوانست هیچ جایزهای به دست آورد. این نقل قول که یکی از بهترین نقل قولهای آل پاچینو است، در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ نقل قول موسسهی فیلم آمریکا رتبهی ۶۱ را به دست آورد.
ترجمه از سایت کولایدر