بسم الله الرحمن الرحیم
داستان استاندارد و پذیرفته شدهای که توسط نوخداناباوران و شخصیتهای اصلی این جریان به طور مشابهی رواج داده شده است ، مدعی است که علم و اعتقادات مذهبی در کل روبروی هم و در دو جهت متضاد هم ایستادهاند ...
چنین تصوری از تعارض دائمی و اجتناب ناپذیر بین علم و ایمان تقریباً به تازگی به وجود آمده است ، خصوصا با پیشرفتهای چشم گیر علوم تجربی و ضعف الهیات و فلسفه غرب که توانایی پاسخ به شبهات نوظهور علمی را نداشت ...
در واقع گرچه ناخداناباوران ادعا میکنند که پیشگام یک دیدگاه جدیدند ، دیدگاهشان در مورد رابطه علم و دین صرفاً بازتابی از تاریخ نگاری اواخر قرن نوزدهم است ...
اما با کشفیات جدید و همچنین ظهور فیلسوفان علم که با بهرهگیری از فلسفه گذشته و تلفیق آن با مبانی علم جدید سعی در پاسخ به سوالات نو خداناباوران و اثبات حقایق الهی هستند ، گویی ورق برگشته و علم تجربی میتواند دادهها و اطلاعاتی را برای اثبات حقیقت فرامادی و ناظم و خالق این جهان را به ما عرضه بنماید ...
به گفته چارلز تاونز برنده جایزه نوبل فیزیک :
وقتی کسی از نقطه نظر علمی به طراحی هوشمند نگاه کند ، کاملاً واقعی به نظر میرسد جهان هستی بسیار خاص است ، اینکه جهان به این شکل پدیدار شده است نکته قابل توجهی است ...
اگر قوانین فیزیک به شکلی که الان هستند نبودند ما هرگز نمیتوانستیم اینجا باشیم . قوانین جاذبه ، قوانین هستهای، نظریه مغناطیسی و مکانیک کوانتومی و غیره باید برای ما به همین شکلی که هستند باشند تا ما اینجا باشیم ...
فیزیکدانها علاوه بر تنظیم دقیق قوانین و ثابتهای فیزیک و آرایش ماده و انرژی در آغاز جهان بسیاری از ویژگیهای امکانی و به دقت تنظیم شده دیگری از جهان را نیز کشف کردهاند ،
مثلاً جهان پذیرای حیات که به شدت به سرعت دقیق انبساطش وابسته است ، بعد از کشف انتقال به سرخ نوری که از کهکشانهای دوردست به زمین میرسد اخترشناسان کشف کردند که اگر انبساط اولیه جهان حتی به قدر ذرهای سریعتر بود کهکشانهای پایدار در جهان شکل نمیگرفتند چون ماده در زمانی بسیار سریعتر از آنچه که برای شکلگیری کهکشانها لازم است پراکنده میشود ...
اگر کندتر بود نیز جهان به سرعت بر خود فرو میریخت کیهان شناسان سناریوی اول را ( مرگ گرمای کیهانی ) و سناریو دوم را ( انقباض بزرگ ) مینامند و در هر حال هیچ یکی از آنها دوستدار حیات نیستند ...
گرچه بسیاری از فیزیکدانهای برجسته سرعت انبساط جهان را مثال خوبی برای تنظیم دقیق ذکر میکنند اما برخی از آنها با توجه به اینکه سرعت انبساط جهان نتیجه سایر عوامل فیزیکی است این سوال را مطرح میکنند که آیا میتوان آن را پارامتر تنظیم دقیق مستقلی در نظر گرفت ؟
در هر حال همان عوامل فیزیکی نیز به خودی خود مستقل از یکدیگرند و احتمالاً به دقت تنظیم شدهاند مثلاً سرعت انبساط در مراحل اولیه جهان به چگالی جرم و انرژی در همان زمانهای اولیه بستگی دارد و چگالی جهان در یک نانو ثانیه ( یک میلیاردم ثانیه ) بعد از آغاز جهان میبایست مقدار دقیق ۱۰ به توان ۲۴ کیلوگرم در متر مکعب باشد اگر این چگالی فقط یک کیلوگرم در هر متر مکعب بزرگتر یا کوچکتر بود کهکشانها هرگز گسترش نمییافتند ...
همه این اطلاعات علم و scince عصر حاظر ؛ ما را به این حقیقت رهنمون میسازند که برای توضیح و تبیین جهان فیزیکی باید به یک عامل هوشمند و آگاه خارج از آن متوسل شویم و وجود این حجم از نظم در یک ماده بدون شعور و آگاهی غیرقابل توجیه است و این همان کلید رسیدن به خدا میباشد که در علم تجربی مدرن پدیدار شده است ...
اللهم عجل لولیک الفرج