اختصاصی طرفداری | اخراج محترمانه مائوریسیو پوچتینو توسط مالکان و مدیران باشگاه چلسی در یک نمای کلی میتواند وضعیت بحرانی مدیریتی در یکی از بزرگترین باشگاههای اروپا را عیان کند.
جایی که بدون کوچکترین توجهی به وضعیت فنی باشگاه و عملکرد فنی سرمربی درون زمین مسابقه، مدیران و مالکان ترجیح میدهند برای پوشش ضعفهای مدیریتی خود، اخراج محترمانه سرمربی باشگاه را در دستور کار قرار دهند. انزو مارسکا، سرمربی جدید چلسی، سرمربی بسیار خوب و فنی است و میتواند آغازگر دوران باشکوهی در باشگاه چلسی باشد اما تمام این مسائل نیز نمیتواند وضعیت فاجعه مدیریتی این باشگاه را در جریان قطع همکاری با یک سرمربی فنی و رزومه دار در دنیای فوتبال توجیه کند. سرمربی که عملکرد فنیاش پس از تنها یک فصل در باشگاهی بدون نظم و ترتیب همچون چلسی (پس از جنگ روسیه و اوکراین) بسیار شایسته تقدیر است.
در این یادداشت به طور ویژه و مفصل عملکرد فنی مائوریسیو پوچتینو را در تنها فصل حضورش در باشگاه چلسی بررسی خواهم کرد. مطابق روال همیشه با تعریف، مطالعه و تحلیل چندین داده فنی پیشرفته به شما خواهم گفت که سرمربی آرژانتینی تیمش از لحاظ فنی چه کیفیتی داشته و چگونه او توانسته در عرض تنها یک فصل چلسی را از لحاظ فنی و نوع فوتبالی که در زمین مسابقه ارائه میکند، پیشرفت دهد.
تعریف، مطالعه و تحلیل دادههای فنی پیشرفته را به دو بخش بدون توپ و همراه با توپ تقسیم کردهام. جایی که در بازی بدون توپ به بررسی سه داده فنی پيشرفته میپردازم و در بخش بازی با توپ، پنج داده فنی پیشرفته را مورد بررسی قرار میدهم. در مجموع تعریف، مطالعه و تحلیل این هشت داده فنی پیشرفته میتواند تصویر فنی شفافی را از کیفیت فوتبالی که هر تیم در زمین مسابقه انجام میدهد، به ما نشان دهد.
کار را با بخش بازی بدون توپ آغاز میکنم. داده نخست «Intensity» است. دادهای که با محاسبه PPDA (توضیح مفصل فنی) به ما میگوید هر تیم بدون توپ تا چه اندازه علاقه به شدت پرسینگ دارد و ترجیح میدهد حریف را از همان پاس نخست در بالای زمین تحت فشار قرار دهد.
داده دوم «High line» است. داده بسیار مهمی که خود از محاسبه سه داده به دست میآید: 1 - میزان آفساید گیری 2 - پاسهای در عمق متحمل شده 3 - مقدار خروج دروازهبان در جهت جمع کردن فرارهای حریف در پشت دفاع. داده فنی پیشرفته «High line» با محاسبه این سه داده به ما میگوید که هر تیم تا چه اندازه علاقهمند بوده تا خط دفاعی خود را بالاتر از دروازه خودی تشکیل دهد و دفاع کردن را از بالای زمین آغاز کند. هر چه عملکرد هر تیم در این داده بهتر باشد به این معنی است که سرمربی تیم مورد نظر ترجیح میدهد خط دفاعی خود را دورتر از دروازه قرار دهد تا تیمش اصطلاحا «بالا» به دفاع بپردازد.
داده سوم در این بخش نیز «Chance prevention» است. دادهای که با محاسبه مقدار «xG» (توضیح مفصل فنی) ایجاد شده روی دروازه هر تیم در جریان بازی، به ما میگوید که وضعیت تدافعی تیم مورد نظر در راستای جلوگیری از حملات با کیفیت روی دروازهاش چگونه بوده است.
در بخش بازی با توپ نیز پنج داده فنی پیشرفته را انتخاب کرده ام. داده نخست «Central progression» است. دادهای که مقدار سانترهای هر تیم را به ازای هر 100 پاس مشخص می کند. این داده چه معنی دارد؟ هر چه تعداد سانترهای هر تیم به ازای هر 100 پاس بیشتر باشد، نشان میدهد که تیم مورد نظر اصول بازی سازیاش را نه روی فوتبال مدرن، که بر روی رساندن هر چه سریعتر توپ به درون باکس حریفان بنا کرده است. تیمی که مدرن بازی کند، طبیعتا ترجیح میدهد به جای ارسال سریع توپ به درون باکس، اصول چهار گانه بازی سازی را به نحو صحیح انجام دهد و با آرامش بیشتری خودش را به درون باکس حریف برساند.
داده فنی پیشرفته دوم در این بخش «Circulate» است. دادهای که مکمل داده قبلی است و مشخص میکند هر تیم تا چه اندازه تمایل به ارائه بازی مستقیم از طریق ارسال پاس و یا حمل توپ دارد. این داده از این لحاظ حائز اهمیت است که بار دیگر میتواند مشخص کند چه تیمی روی اصول صحیح بازی سازی تاکید دارد و چه تیمی ترجیح میدهد با استفاده از راه حلهای دم دستی و ارائه بازی مستقیم، خودش را به باکس حریفان برساند.
معیار بعدی «Field tilt» است. دادهای که به محاسبه مالکیت توپ هر تیم فقط در یک سوم تهاجمی در یک مسابقه فوتبال میپردازد. به این معنی که در بازی کدام تیم توانسته مالکیت توپ (لمس توپ و پاس) بیشتری را در یک سوم تهاجمی خودی داشته باشد. این داده از این لحاظ اهمیت دارد که میتواند کنترل و اختیار یک تیم را مورد بررسی قرار دهد و مالکیت توپهای موثر تیم را عیان کند.
داده فنی پیشرفته چهارم «Patient attack» است. دادهای که با محاسبه تعداد ضربه به سمت دروازه حریف به ازای هر 100 لمس توپ در یک سوم تهاجمی، به ما میگوید که رویکرد هر تیم در یک سوم تهاجمی خود چگونه بوده. آیا تیم مورد نظر علاقه داشته تا فوتبال سریعتری را بازی کند یا اینکه سعی داشته تا با آرامش توپ را در یک سوم تهاجمی به گردش در بیاورد و منتظر فرصت مناسب برای زدن ضربه به سمت دروازه حریف بماند.
و در نهایت به «Deep build-up» میرسیم. دادهای که با محاسبه و دستهبندی نوع پاسهای دروازهبان تیم در مقاطع مختلف بازی (شروع مجدد و جریان بازی) به ما میگوید که رویکرد هر تیم در جهت شروع بازی سازی از عقب زمین چگونه بوده. طبیعتا هر چه دروازهبان به شروع مجدد کوتاه و پاسهای کوتاه علاقه داشته باشد، نشان میدهد که سرمربی آن تیم به رعایت اصول بازی سازی از عقب زمین تاکید داشته و میخواهد تیمش این اصول چهار گانه بسیار مهم در فوتبال مدرن (توضیح مفصل فنی) را به طور صحیح اجرا کند.
مطابق روال همیشه نیز دادهها را بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام تا بهتر بتوانیم به مقایسه کیفیت هر تیم در هر یک از این دادهها با دیگر تیمهای حاضر در هفت لیگ مطرح اروپایی بپردازیم. به عنوان مثال وقتی میگوییم چلسی از حیث داده فنی «High line» در صدک 75 اُم قرار دارد، به این معنی است که این تیم از 75 درصد تیمهای حاضر در لیگهای مطرح اروپایی وضعیت بهتری از این حیث داشته است.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت چلسی را از حیث تمامی این هشت داده فنی پیشرفته در بین تیمهای حاضر در هفت لیگ معتبر اروپایی نشان میدهد.
وضعیت بسیار جالب است و ما شاهد تیمی هستیم که تنه به تنه بهترین تیمهای اروپا از لحاظ کیفیت فوتبالی در فصل گذشته عمل کرده است. صد البته که نتیجه یک چیز است و کیفیت فنی یک تیم چیز دیگر. میبینیم که پوچتینو علیرغم فرصت کم و ترکیبی نامتوازن و فلهای توانسته از لحاظ فنی تیم جذابی را خلق کند. در کار با توپ چلسیِ او همچون مدرنترین تیمهای دنیا در فصل گذشته فوتبال بازی کرده است. آنها اصول چهارگانه بازی سازی از عقب زمین را عمدتا رعایت کردهاند و بازی سازی از عقب را نیز در دستور کار خود قرار دادهاند (Deep build-up).
در عین حال چلسیِ پوچتینو در کار با توپ بسیار صبور بوده و توانسته ضمن حفظ، کنترل و به گردش درآوردن آن در یک سوم تهاجمی حریف (Field tilt) به خوبی حملات مختلفی را با استفاده از کانال های میانی و «Half space» (توضیح مفصل فنی) طراحی کند (Patient attack و Circulate). چلسی فصل گذشته مشابه تیمهای مدرن ترجیح داده تا به جای راهحلهای دم دستیتر همچون ارسال مستقیم و سانتر، با رعایت اصول حرفهای بازی سازی، توپ را رو به جلو حرکت دهد و مالکیت را نیز از دست ندهد (Central progression).
در بازی بدون توپ نیز همان اصولی که پوچتینو به آنها باور دارد، در بازی چلسی متجلی بوده. میبینیم که آنها فوتبال شدیدی را بدون توپ در دستور کار قرار دادهاند و همواره تلاش کردهاند تا از همان پاس نخست، حریف را تحت فشار قرار دهند (Intensity). همچنین میبینیم که پوچتینو همواره در تلاش بوده تا خط دفاعی تیمش را بالا تشکیل دهد تا در دورترین نقطه ممکن از دروازه خودی به دفاع بپردازد (High line). تمام این موارد اصولی است که مدرنترین تیمهای دنیا از جمله منچسترسیتی، بایرن مونیخ، آرسنال و یا پاریس در فصل تازه به اتمام رسیده آن را رعایت کردهاند.
مهمترین نقطه ضعف پوچتینو در فصل تازه به اتمام رسیده که اتفاقا روند نتیجهگیری تیم را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داد و باعث شد چلسی نتواند همتراز کیفیت فنیاش در زمین مسابقه نتیجه بگیرد، مربوط به داده فنی «Chance prevention» میشود. جایی که میبینیم بر خلاف سایر دادهها چلسی در این داده در صدک ضعیف 32 اُم قرار گرفته و تنها از 32 درصد تیمهای حاضر در لیگهای معتبر اروپایی بهتر عمل کرده است. جایی که نشان داده میشود سرمربی آرژانتینی نتوانسته در امور دفاعی موفق عمل کند و سازماندهی دفاعی درستی را طراحی کند.
همین مسئله باعث شد تا در فصل گذشته حریفان با هر کیفیتی بتوانند حملات خطرناک زیادی را روی دروازه چلسی طراحی کنند. هر حضور حریف در یک سوم تهاجمی و پشت باکس چلسی بوی یک حمله خطرناک را میداد و این گونه شد که پوچتینو علیرغم ساختن یک تیم مدرن و جذاب، نتواند در زمین مسابقه مطابق کیفیتش نتیجه بگیرد.
در ادامه توجه شما را به نقشه فنی زیر نیز جلب میکنم (نقشه فنی از کمپانی مرجع Opta استخراج شده). نقشه فنی را به شما معرفی میکنم که وضعیت کنترل تیمها را در مناطق مختلف زمین مسابقه نشان میدهد. به این معنی که اگر تیم مورد نظر در هر بخش از زمین مسابقه بیش از 55 درصد لمس توپ را نسبت به حریف در اختیار داشته باشد، آن منطقه به رنگ بنفش در میآید. اگر وضعیت در نقطه مقابل باشد، یعنی حریف تیم مورد نظر بیش از 55 درصد لمس توپ را در آن مناطق در اختیار داشته باشد، منطقه به رنگ قرمز در میآید و در مناطقی نیز که هیچ یک از دو تیم بیش از 55 درصد لمس توپ را نداشته باشند، به عنوان مناطق خنثی (سفید رنگ) شناخته میشود که هیچ تیمی نتوانسته برتری قابل توجهی نسبت به دیگری داشته باشد.
نقشه بسیار معنادار است. چلسیِ پوچتینو مجددا همتراز بهترین تیمهای اروپا توانسته در مالکیت توپ حریف را در نقاط مختلف زمین تحت تاثیر قرار دهد. به جز درون باکس (که منطقی هم هست) حریفان در هیچ نقطه دیگری درون زمین مسابقه نتوانستهاند بیشتر از چلسی همراه با توپ آنها را تحت تاثیر قرار دهند (بیش از 55 درصد). اصلی بسیار مهم در فوتبال مدرن که میتواند در سنجش کیفیت فنی یک تیم حائز اهمیت باشد.
مائوریسیو پوچتینو به اندازه یک فصل با آن ترکیب کیلویی و فلهای، فوقالعاده عمل کرده و علیرغم ضعفهای غیر قابل انکار در بخش تدافعی، در باقی موارد موفق شد تیم هیجان انگیزی از لحاظ فنی خلق کند که تنه به تنه بهترین تیمهای دنیا فوتبال بازی کند. مدیران و مالکان چلسی اگر واقعا اهل قضاوت و سنجش یک مربی به طور فنی و حرفهای میبودند، به راحتی میتوانستند با استفاده از متخصصین امر موارد شرح داده شده را ببینند و به سرمربی تیم خود به اندازه یک فصل نمره قبولی دهند. جایی که پوچتینو میتوانست در فصل آینده با بهبود روند تدافعی تیم گامهای مهمی را در ساختن چلسی نوین و مدرن بردارد. با این حال اما مدیران گاهی اوقات فقط از روی شعار و حرف به سنجش کیفیت فنی یک مربی پایبند هستند و در عمل ترجیح میدهند ضعفهای خودشان را با قطع همکاری با سرمربی پوشش دهند.
انزو مارسکا، سرمربی جدید چلسی، همان طور که در ابتدای یادداشت اشاره کردم، سرمربی مدرن و فنی است که میتواند در چلسی موفق باشد. با این حال او باید کار را از صفر با ایدههای خود آغاز کند و امیدوار باشد که مدیران و مالکان خیانتی که در حق سرمربی قبلی انجام دادند، مقابل او انجام ندهند. مسئلهای که دست کم با این رویکرد مدیران و مالکان چلسی در حال حاضر، بعید به نظر میرسد.
*دادههای فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Opta و وبسایت مرجع The Athletic استخراج شده است.