طرفداری | پایان رافت صحبت های جالبی را مطرح کرده است
گفتگوی مفصل پایان رافت با خبر آنلاین را می خوانید:
لیگ دارد روزهای اوج خودش را تجربه می کند.پرسپولیس پس از هفته ها آن چیزی را که دنبالش بود برایش اتفاق افتاد؛یعنی لغزش استقلال و رسیدن به صدر جدول.حالا هم که در مسیر قهرمانی است.
الان بیست سومین دوره ای است که لیگ برتر برگزارمی شود اما سیاست همچنان همان بوده که بوده.با این حال امسال دو هفته پایانی خیلی جذاب و هیجانی شد؛همه استرس دارند از بازیکن ها گرفته تا کادر فنی و حتی تماشاگران.من بازی استقلال خوزستان و پرسپولیس را دیدم در نیمه اول ناامید شدم.
تلویزیون را خاموش نکردید؟
نه اما خب همه دیدیم که پرسپولیس برگشت.از زمان برانکو و چه قبل تر از آن پرسپولیس همیشه برگشت های خوبی داشته است ولی واقعا فکرش را نمی کردم در یک نیمه سه گل بخوریم.از طرفی استقلالی ها هم فوق العاده منطقی بازی می کردند و خیلی اصولی هر آنچه که سرمربی شان به آنها گفته بودن را انجام می دادند.
خط حمله شان خیلی خوب بود قبول دارید؟
عالی؛قشنگ به خط حمله پرسپولیس می چربید.بیرانوند هم در این بازی عملکرد خوبی نداشت.جالب است که او در دو بازی رفت و برگشت ۵ گل از استقلال خوزستان خورده است.با این حال در نیمه دوم اوسمار دست به تغییر زد،یک پنالتی و یک اخراجی و انتهایش هم که برد پرسپولیس.
این بازی دو تا صحنه مشکوک هم داشت که اعتراض های زیادی را به همراه داشت.
پرسپولیس در یک ربع آخر بازی فراتر از خودش بود.من از ابتدای فصل دارم بازی ها را تماشا می کنم.پرسپولیس امسال فراز و نشیب های زیای داشت اما سوال من این است که چرا var به ایران نمی آید؟همه کشورهای جهان دارند غیر از ایران.
شاید مافیا اجازه نمی دهند.
من نمی دانم و ورود هم به این قضیه نمی کنم اما سوالم این است که چرا نباید VAR داشته باشیم؟به نظرم دارند بهانه می آورند.اصلا بیایند از خود تیم ها نفری دو میلیارد بگیرند و VAR را بیاورند.اینجا لیگ آماتوری ایران است و ظاهرا خودشان هم دوست دارند به همین شکل پیش برود.
خیلی از استقلالی ها در فضای مجازی می گویند پرسپولیسی ها نمی گذارند WARبه ایران بیاید چون داوری ها به نفع شان است.
به نظرم امسال هم استقلال،هم پرسپولیس از داوری نفع برده اند و بهترین تیم شهرستانی هم شمس آذر قزوین بوده است.سه امتیاز از این تیم کم کرده اند اما هنوز در بالای جدول است.
شما به جای نکونام بودید در بازی با نساجی برای مساوی می رفتید؟
جواد از دوستان خوب من است و مربی خوبی هم است.یک واقعیت را باید قبول کرد که دست او واقعا خالی بود.نگاهی به نیمکت ذخیره هایش بیاندازید و آن را با پرسپولیس مقایسه کنید.جواد بازیکن ندارد.من این حرف ها را به دور از تعصب می گویم چون قرار نیست همه حرف های من را پرسپولیسی ها بخوانند.اینجا ایران است و سیستم های خاص خودش را دارد.اینجا یک پیشکسوت نمی تواند به ورزشگاه برود.
مثلا خود شما آخرین بار کدام بازی پرسپولیس را در ورزشگاه دیده اید؟
۱۶ سال پیش بود؛بازی پرسپولیس و صبا فکر کنم.الان دیگر صبایی وجود ندارد.انگار دوستان دلشان نمی خواهد ما باشیم و به ورزشگاه برویم اما باید شان پیشکسوتان حفظ شود.
شاید به این دلیل است که خود شما خیلی اهل حاشیه نیستید.یک بازیکنی که فقط یک سال در پرسپولیس بوده چنان بروبیایی دارد که ...
چه بگویم واقعا؟این پرسپولیس هیچ چیزی ندارد.نه زمین تمرین،نه ورزشگاه،نه یک ساختمان درست و حسابی و ...الان بازیکنی که ۵ سال در این باشگاه بازی کرده امکاناتش از پرسپولیس بیشتر است!پول این باشگاه به بازیکن و مربی و دلال ها می رسد و هیچ فکری برای زیرساخت ها نمی شود.من فصل ۷۷ – ۷۸ هم به این تیم آمدم اوضاع همین بود.
*شما از غیرت حرف زدید به نظرتان الان پول حرف اول را نمی زند؟
الان پول حرف اول را می زند.چند وقت پیش در بازی پیشکسوتان کناز زمین لباس های مان را عوض کردیم.به حمید خان درخشان گفتم زمانی که بازی می کردیم اوضاع همین بود الان هم همین است.شک نکنید اگر الان بازی می کردم باز به پایان رافت چیزی نمی رسید و پول ها را به نور چشمی ها می دادند.
آخرین قراردادت با پرسپولیس چقدر بود؟
۲۵ میلیون که ۵ میلیونش را هم ندادند.سال ۸۲ – ۸۳ بود فکر کنم.
آپشن نداشتید؟
مگر می شد جلوی علی آقای پروین حرفی از آپشن زد؟کدام آپشن؟
اصلا از روزی بگو که با تو تماس گرفتند تا به پرسپولیس بروی.
خب من که آن زمان موبایل نداشتم.به غفورخان جهانی گفته بودند و ایشان هم به خدا بیامرز جاوید جهانگیری گفته بود که علی پروین پایان را می خواهد.علی آقا سیستم بازیکن فیزیکی و غیرتی دوست داشت.آن زمان هم اردویی نبود و علی آقا می گفت مثلا روز بازی ساعت ۳ در رختکن باشید.فقط برای بازی مقابل استقلال بود که ۲ روز به اردو می رفتیم.خلاصه علی آقا بازی های من را دیده بود.من هم دنبال فوتبال بودم و می خواستم به تیم ملی برسم.
از بچگی که پرسپولیسی نبودی؟
نه! من می خواستم به تیم ملی برسم.آن زمان در ملوان بودم و اولین گلم را هم به امید هرندی زدم.باو رکنید آرزویم این بود که روی نیمکت ذخیره های ملوان بنشینم.اینقدر این تیم ابهت داشت و البته هنوز هم دارد.در شمال فقط یک ملوان بود و بس.البته نساجی هم بود اما مثل ملوان نمی شد.در بین این آرزوها سرباز شدم و رفتم منطقه جنگی در سردشت.من عضو لشگر ۲۵ نیرهای مخصوص و کماندو بودم.
آن زمان اگر استقلال تماس می گرفت ممکن بود استقلالی شوی؟
بله ممکن بود.من از سپاهان هم پیشنهاد داشتم.احمد مومن زاده از سپاهان رفته بود استقلال و آنها به دنبال من بودند.۱۵ میلیون تومان هم می دادند اما من با ۴ میلیون رفتم پرسپولیس.من می خواستم به تیم ملی برسم.
که هرگز نرسیدی.
من انتخاب شدم و یک سری ها نخواستند باشم.نصرت ایراندوست یک بار گفت بیا دفاع وسط بازی کن.شانست برای رسیدن به تیم ملی بیشتر است.من هم قبول کردم اما آن زمان یک مدیرعامل داشتیم که با نصرت خان به مشکل خورد.او می گفت پایان را آورده ام که برای ما گل بزند و نباید دفاع بازی کند.خلاصه دوباره مهاجم شدم و آن سال آقای گل استان.سال ۲۰۰۰ به تیم ملی دعوت شدم اما حقم را خوردند و تمام.
به نظرت اگر در تیم ملی بازی می کردی با علی دایی زوج خوبی در تیم ملی می شدی؟
قطعا.چه ایرادی داشت که دو مهاجم قدرتی و سرزن در تیم ملی باشند؟مثل تیم ملی آلمان که بیرهوف و کلینزمن با هم در خط حمله بودند.
داشتی از سورتمه و ملاقات با علی پروین می گفتی.
رفتم از پله ها بالا و قرارداد سفید جلویم گذاشتند.من تا آن زمان پروین را ندیده بودم.
راست می گفتند که آن سال ها نمی شد توی چشمانش نگاه کرد؟
والا من که تا آن زمان ایشان را ندیده بودم.قرارداد را گذاشتند جلوی من دیدم سفید است.گفتند امضا کن و امضا کردم.بعد از امضا علی آقا در گاو صندوق را باز کرد و یک پیراهن پرسپولیس را به من داد.گفت این ۱۰ میلیون تومان،بقیه را هم با هم حساب می کنیم.من پول رضایت نامه ام را هم خودم دادم.انزلی چی ها بدانند که ۵ سال در این تیم بازی کردم و ۲ میلیون تومان گرفتم که همان دو میلیون را دادم برای رضایت نامه به باشگاه.
بعدا قراردادت را چقدر نوشتند؟
۴ میلیون که ۲ تومان هم گذاشتند رویش و شد ۶ میلیون.آن سال عابدزاده،محمدخانی و پیروانی که از جام جهانی برگشته بودند قراردادشان بین ۸ تا ۱۰ میلیون تومان بود.آن افزایش قراردادم هم بعد از گلی بود که استقلال زدم.
دربی سال ۷۸ بود درست است؟
بله،یکی من زدم یکی مهدی هاشمی نسب.
آن موقع مهدی خیلی محبوب پرسپولیسی ها بود.
من با مهدی هم بازی بودم.او بچه خوب و غیرتی ای است.پرسپولیس را هم دوست دارد اما در این چند سال خیلی اذیت شده است.البته مقصر هم خودش است.نباید این اتفاق ها می افتاد.مهدی برای پرسپولیس زحمات زیادی کشیده و در دربی ها ۵ گل زده است(یک گل برای استقلال).فکر می کنم اگر هاشمی نسب ازدواج کرده بود این مشکلات برایش پیش نمی آمد چون در هر صورت تشکیل خانواده باعث می شود تا آدم یک سری کارها را انجام ندهد.الان هم ته دلش ناراحت است اما پرسپولیس را دوست دارد.
می دانید چرا اخراج شد؟
من حرفی نزنم بهتر است.
حرف های بهروز رهبری فرد را تایید می کنید؟
سر میز شام خب من هم بودم و آن اتفاق ها افتاد اما بهتر است بازش نکنیم.مهدی هم بازیکنی تاثیرگذاری بود، هم گلزنی میکرد و عاشق گلزنی بود.
یک شایعهای هم بود که علی پروین نمیخواست کسی را محبوبتر از خودش ببیند و هاشمینسب را کنار گذاشت.
خب مهدی خیلی محبوب بود ولی استقلال هم پول زیادی داد و فکر کنم مسائل مالی هم تاثیر گذاشت. به هاشمینسب حق میدهم و باید هم میرفت چون زندگی او از همین راه میگذرد.
اگر استقلال به شما ۱۰۰ میلیون پیشنهاد میداد قبول میکردید؟
الان نمیدانم ولی شاید من هم میرفتم. الان همه میروند. بیرانوند هم گفت میخواهم به استقلال بروم. خب دلیل این موضوع پول بود و در نهایت یک نفر از جای دیگر کمک کرد او بماند و نوش جانش و همین بازیکنان خیلی هم به پیشکسوتان احترام میگذارند. این همه بازیکن بین ۲ تیم جابجا شدند.
اولین دربی هاشمینسب در استقلال هم جنجالی شد.
آن دربی یکی از بهترین دربیهای تاریخ بود که ۲-۲ شد. آن دعوای معروف و غش کردن مهدی و اتفاقات دیگر. یکی از زیباترین دربیها بود.
شما هم در متن درگیری بودید!
من کاری نداشتم و مشکل خاصی نداشتم. این هم از اتفاقات فوتبال بود. فشار و هیجان بازی میشود آدم یک لحظه عصبانی شود. منم به عنوان یک اتفاق آن را قبول کردم. من از آن مشت محکمتر را در زندگی خوردم و بلند شدم. آن مشت چیزی نبود که من را بیندازد و در زندگی انقدر از این مشتها خوردم و بلند شدم. الان هم به پیشکسوتان مشت میزنند. برای من چیزی که در ذهن هوادار است میماند. همیشه هرجا بودم با تمام وجود بازی کردم. من ۵ سال در انزلی بازی کردم ولی یک بار در رختکن دوش نگرفتم چون اصلا حمام نداشت. ما اینطوری بازی کردیم.
بعد از بازی هم اتفاقاتی افتاد.
بله ولی بخواهیم برگردیم به عقب درست نیست.
رابطهتان با پرویز برومند خوب است؟
بله مشکل خاصی نداریم. پرویز و همه بازیکنان دوست ما هستند. همه در یک مسیر فوتبال هستیم و فقط لباس ما فرق دارد. هر کدام برای هوادار و باشگاه میجنگیم. فوتبال تمام شد ولی پهلوانی و مردانگی و دوستی پایدار است. حتی به من گفتند وکیل بگیر ولی گفتم فوتبال است. من کینهای نیستم. همین احترامی که دارم و در خیابان کسی تحویلم میگیرد، از وجود پرسپولیس است. پولی هم گیر ما نیامد و انقدر مختصر بود که به چشم نمیآید. آخر فوتبال من تازه پول وارد شد.
دوست نداشتید در این دوره بازی کنید؟
نه راضی هستم. من همین الان هم میتوانم مربیگری کنم. من مربیان بزرگی مثل بهمن صالحنیا و علی پروین داشتم و افتخار میکنم. ما جرات نداشتیم موقع بلند شدن صندلیمان را سر بدهیم و فرهنگی هم با ما کار میکرد. سختیهای زمان خیلی زیاد بود با اتوبوس بدون کولر به کرمان میرفتیم.
یکی دیگر از دربیهای بهیادماندنی زمان شما، آن بازی بود که پرسپولیس ۹ نفره شد. چطور توانستید آن بازی را نگه دارید؟
بازیکنان فعلی پرسپولیس وقتی استقلال خوزستان ۱۰ نفره شد بازی را برگرداندند. ما آن سال ۹ نفره جلوی استقلال ۶۵ دقیقه ایستادیم. امیدوارم سر بازیکنان فعلی پرسپولیس نیاید ولی ببینند ما چطور ایستادگی کردیم.
یک شایعهای بود که آن بازی به استقلالیها گفته بودند گل نزنید!
نه اصلا چنین چیزی نبود. خب پس به ما هم گفتند اگر ۹ نفره استقلال را ببرید آبروی این تیم میرود! اگر قرار باشد آنها حرف بزنند، خب من هم میگویم. مگر چنین چیزی میشود که رقیبت را بتوانی ببری و نبری؟ اصلا به بازیکنان گفتند، آنها چرا گوش کردند؟ ما نگذاشتیم ببرند و متحد بودیم. آخر بازی نادر محمدخانی و اسماعیل هلالی گریه میکردند و ما آبروی باشگاه و آنها را خریدیم. استقلال هم خیلی تیم خوبی داشت. این بازیکنان هم ثمره همان بازیهای ما هستند و دیدند ما چطور بازی کردیم که الان هم اجرا میکنند. غیرت بچههای پرسپولیس از دهههای گذشته را دیدهاند.
علی پروین به شما چه گفت؟
همان موقع حلقه زدیم و علی آقا توصیه کرد و ما هم گفتیم خیالت راحت باشد. هر بازیکن اندازه ۳ نفر دویدیم و تلاش کردیم که سربلند بیرون بیاییم.
خاطرهای از رختکنهای علی پروین دارید؟
خیلی خاطره دارم و خیلیها قابل گفتن نیست. خب تیم عقب بود ناراحت میشد.
پژمان جمشیدی میگفت علی پروین به بعضی بازیکنان خیلی گیر میداد.
پژمان هم گاهی اوقات به طنز صحبت میکند و بزرگنمایی میکند. علی آقا وقتی یکی را دوست دارد، خیلی به او گیر میدهد. حامد را دوست داشت و وسط زمین دست او بود و طبیعی است مربی گیر بدهد. از من و افشین پیروانی و عابدزاده هم انتقاد کرده است. یادم هست برای بازی برگشت با الانصار لبنان در آسیا به لبنان رفته بودیم. ترکیب را خواند و عابدزاده فیکس بود ولی چون ته سالن یک کاری کرد، ترکیب تغییر کرد و داوود فنایی فیکس شد.
عابدزاده واقعا استقلالی است یا پرسپولیسی؟
الان دلش با پرسپولیس است. احمد خیلی انسان خوبی است و دنبال حاشیه نیست. هر جایی هم نمیرود. آن زمان کمی هم مصدوم بود و داوود فنایی هم خیلی خوب کار کرد و کلا تیم خیلی خوبی داشتیم که در آسیا هم ۲ بار سوم شدیم.
پرسپولیسیها میگویند قهرمانیها آسیایی استقلال چهارجانبه بوده است؛ چقدر این را قبول دارید؟
آن موقع زیاد به آسیا این مدلی اهمیت نمیدادند. استقلال هم نماینده ایران بود و ما آن زمان فوتبالمان سرتر بود. ما هم بخیل نیستیم و حالا قهرمان شدند. ما به آنها تبریک هم میگوییم. علی آقا همیشه میگوید تیم دوم من استقلال است و بهترین دوستان من آنجا هستند. با ناصر حجازی و حسن روشن و خیلیهای دیگر ارتباط خوبی داشت. شب بازی استقلال و پرسپولیس بازیکنان باهم شام میخوردند. اگر استقلالی وجود نداشت، پرسپولیس انقدر قوی نمیشد. ما تیم بزرگ زیاد داریم ولی مشکلات فوتبال ما زیاد است و مثلا وضعیت فوتبال خوزستان را ببینید.
چرا باید ۳ تیم خوزستانی مدعی سقوط باشند؟
اشتباهات مدیریتی باعث این اتفاق میشود. وقتی یک استان ۳ تیم داشته باشد، یعنی پتانسیل بالایی دارد و فوتبالخیز است، پس باید حمایت شود. من نفت آبادان را خیلی دوست دارم چون مثل انزلی، آنجا هم کسی طرفدار استقلال و پرسپولیس نیست و تیم شهرشان را دوست دارند. همه جا صنعت نفت را دوست دارند ولی تیم مدام دنبال نیفتادن است. نساجی هم همین شرایط را دارد. این همه بازیکن مازندرانی داریم ولی نساجی برای ماندن میجنگد.
یکی از ماجراهایی که شما در متن آن بودید پیراهن مالدینی است.
سال ۱۳۹۲ تیم پیشکسوتان تشکیل شد که برای خداحافظی مهدویکیا با آث میلان بازی کند. علی انصاریان خدا بیامرز هم بود. من هم ۱۵ دقیقهای بازی کردم و اصلا نیت پیراهن گرفتن نداشتم و دوست ندارم. من کنار مالدینی بودم و یک لحظه از او درخواست کردم و لباسش را داد. همسرم به من گفته بودد اگر میتوانی یک لباس یادگاری بگیر. همسرم این را دوست دارد و مدالها و لباسهای من را یادگاری نگه داشته است. وقتی سوت را زدند، کنار مالدینی بودم و لباسش را گرفتم و پوشیدم. او هم لباس من را گرفت. همه دنیا هم این کار را میکنند. من دیدم کلی پیام و زنگ دارم که لباس را میخواهند. لباس را به پسرم ماهان دادم که عکس گرفت و آن را روی طاقچه گذاشت. محمد سیانکی فردای آن روز به من زنگ زد که میخواهی در خیریه شرکت کنی به علی ضیا بگویم؟ من هم از ماهان اجازه گرفتم و گفتم این لباس تا دست من باشد، باید تا ۲۰ سال جواب بدهم و همه میخواهند آن را بگیرند. در نهایت لباس را با امضا ۳۰۰ میلیون تومان فروختیم. یک ریال را هم به من ندادند. پولش را صرف جهیزیه و آزادکردن زندانی کردند. بعد از آستارا به من زنگ زدند که شهر خودت دستگاه دیالیز ندارد و همه پول را به تهرانیها دادی. از علی ضیا پرسیدم که اگه پولی مانده، حدود ۶۰ میلیون به من بده که برای آستارا دستگاه دیالیز بخرم. چک را از او گرفتم و برای استان گیلان فرستادم و یک دستگاه خریدیم و تحویل دادیم. آنها یکی روی آن گذاشتند که شد ۲ تا و الان در آستارا کار دیالیز میکند. الان هم لباس یوسف الصنایا، هافبک عربستان را دارم و میخواهم به خودش بفروشم که نصفش را خودم بردارم و نصف آن هم کار خیریه کنم.
در کدام مسابقات جلوی او بازی کردید؟
با الهلال مساوی کردیم که اول شد، جوبیلو ایواتا دوم و ما هم سوون سامسونگ را بردیم و سوم شدیم که علی کریمی گل زد و من پاس گل دادم.
فکر میکردید علی کریمی روزی آنقدر سیاسی شود؟
نه اصلا روحیهاش را نداشت. شاید خوشش هم نیاید من خیلی صحبت کنم. علی بازیکن بزرگی بود و ایران و پرسپولیس را خیلی دوست داشت. خیلی هم تکنیکی بود و هرجا گیر میکردیم به او پاس میدادیم.
در آن بازی معروف با میلان مهدی هاشمینسب هم به تمرین آمد ولی بازی نکرد.
بله او هم دعوت شده بود ولی علی آقا با او صحبت کرد که شاید حساسیت ایجاد شود. علی آقا خیلی مهدی را دوست دارد و هنوز هم او را دوست دارد. مهدی هم علی آقا را خیلی دوست دارد. علی آقا گفت خیلی دوست دارم باشی ولی به نفع خودت و باشگاه است بازی نکنی. مهدی هم قبول کرد. چون به استقلال رفته بود علی آقا صحبت کرد که تنشی ایجاد نشود.
در آن زمان بازیکنان لقب داشتند. به شما چه میگفتند؟
باتیستوتا. من کجا و باتیستوتا کجا! هوادار میخواست روحیه بدهد. این قضیه برای همه بازیکنان بود و به هر کسی لقبی داده بودند. به بچهها میگفتم جدا از فوتبال، از نظر حساب بانکی هم خیلی فرق داریم.
لقب علی انصاریان هم نستا بود!
او هم خیلی کیف میکرد.
از روزی بگویید که خبر فوت علی انصاریان را شنیدید.
در لبنان که بودیم، ناصر ابراهیمی به من گفت مواظب حامد کاویانپور و علی انصاریان باش. آنها تازه آمده بودند و انقدر ترافیک بود به آنها بازی نمیرسید. یک بار حامد قهر کرد و میخواست از زمین برود دویدم و دستش را گرفتم که نرود. کلی بازیکن در پست آنها داشتیم و طبیعی بود بازی نرسد. ناصرخان هم میگفت نگران نباشید و سال دیگر بازی میکنید. زمان فوت علی من در شهرداری آستارا مربی بودم و فوت مهرداد و علی در عرض یک هفته اتفاق افتاد. تیم هم بازی داشت و اصلا نتوانستم آن زمان بیایم و بعد که به تهران آمدم به بهشت زهرا رفتم.
شما احترام ویژهای هم برای ناصرخان حجازی قائل بودی و دستش را هم بوسیدی.
من در بیمارستان به عیادت او رفتم و دست او را بوسیدم. انقدر این مرد بزرگ بود که من را دید حتی نمیخواست دست او را ببوسم. او اسطوره فوتبال ایران است و فقط متعلق به استقلال نیست. از قدیم با ایشان ارتباط داشتم و چون با دایی همپست بودم، حتی نکاتی را درباره بازی کردن به من میگفت.
شما بهتر بودی یا علی دایی؟!
خب شاید سبک ما یکی بود ولی علی دایی مسیرش کلا جدا شد و خیلی پیشرفت کرد.
بهترین مهاجم ایران کیست؟
خیلیها بودند. من از دهه ۶۰ را یادم هست. غلام فتحآبادی، عباس سرخاب، صمد مرفاوی، علی دایی و خیلیهای دیگر بودند. ناصر محمدخانی هم عالی بود و علی آقا هنوز میگوید بهترین مهاجم ایران است. آن زمان فوتبال قدرتی بود و وقتی یک بازیکن تکنیکی میشد، همه لذت میبردند. عبدالعلی چنگیر و حمید علیدوستی هم بودند.
مهدی طارمی و سردار آزمون چطور؟
سردار در باکس خوب است و مهدی هم از عقب توپ میگیرد و موقعیت میسازد. مکمل خیلی خوبی هستند. البته در بازی با قطر انتظارم از طارمی خیلی بیشتر بود. مهدی خیلی باهوش و گلزن است. خوب هم خطا میگیرد و فاکتورهای یک مهاجم بسیار خوب را دارد. در اینتر هم کار سختی دارد و به نظرم به سیستم ایتالیا میخورد.
دوست داشتید در اروپا بازی کنید؟
من از سال ۱۹۸۶ طرفدار تیم ملی آلمان بودم و دوست داشتم روزی در بایرن مونیخ بازی کنم. بازی ملی هم دلم میخواست داشته باشم. میتوانستم بازی کنم.
مثل پژمان حداقل یک گل ملی میزدید!
بله.
شما به آن ترافیک خط حمله خوردی.
من در پرسپولیس تاثیرگذار بودم و حتی دعوت هم شدم ولی خط خوردم. وقتی خط خوردم با ذوبآهن در اصفهان بازی کردیم و من خیلی ناراحت بودم. آنجا ۲ گل زدم و علی آقا بعد بازی گفت چرا حق پایان رافت را خوردید.
سرمربی چه کسی بود؟
سال ۲۰۰۰ جلال طالبی بود.
پژمان جمشیدی موفق تر نشد رفت سمت بازیگری؟
خیلی خیلی زیاد، من خودم عاشق سینما هستم و کارهایش را می بینم، من تمام فیلم هایی که در سینما اکران می شود را می بینم، آخرین فیلمی که در سینما دیدم ویلای ساحلی رضا عطاران و پژمان جمشیدی بود که انتظار بیشتری از این فیلم می رفت اما زیاد خوب نبود.
یک بازیکن بود که برای او نامه زدی که از پرسپولیس به استقلال نرود، روزبه چشمی.
من سرمربی جوانان پرسپولیس شدم، زمانی که آقای دایی سرمربی تیم اصلی بود. در صورتی که من قرار بود به تیم امیدها بروم و نمی خواستم به جوانان بروم، به هر حال آقای دایی گفت برو یک سال کار کن من هم قبول کردم، بله در آن زمان روزبه چشمی بازیکن من بود و به باشگاه گفتم که او پتانسیل بسیار زیادی دارد، من روزبه را بعضی وقت ها هافبک دفاعی بازی می دادم بعضی وقت ها دفاع وسط درست مثل کی روش. من نام روزبه را با ۴ بازیکن دیگر به آقای حبیب کاشانی دادم که نفری یک میلیون بدهید و این بازیکنان را حفظ کنید، باشگاه جواب نداد و در آخر هم دیدیم که سال بعد او برای سربازی به صبا رفت و بعد هم به استقلال رفت. آخرین بار هم یک سال پیش در هتل المپیک او را دیدم خوش و بش کردیم و گفت آقا پایان یادت هست به موهای من گیر دادی و موهایم را زدم؟ گفتم کار بدی کردم؟ گفت نه! من زمانی که به آستارا رفتم هفته ۱۳ بود که تیم فرشاد پیوس را تحویل گرفتم و فردایش بازی داشتیم و با وجود شایستگی که داشتیم بازی را ۱-۰ باختیم و بعد بازی جواد آقایی پور آمد و به من گفت آقای رافت اگه اجازه بدهید من از فوتبال خدافظی کنم، من به او گفتم پسر خوب من ۲۸ سالگی تازه به پرسپولیس رفتم تازه تلاش می کردم به تیم ملی هم بروم. گفت تیم نمی برد و نا امید شدهام، گفتم ۶ ماه فقط به تلاش ادامه بده و تا پایان فصل کار کنیم تا من هم تلاشم را برای حفظ تیم بکنم. آن فصل تمام شد و این بازیکن درخشید و بعد هم که دیدیم به استقلال خوزستان رفت و خودش را نشان داد و حتی به تیم ملی رسید.
در آن بازی دربی که ۹ نفره شدید علی پروین به شما در رختکن چه گفت؟
رختکنی نبود، در زمین حلقه زدیم و با هم متحد شدیم که بازی را نبازیم. به خودمان اعتماد داشتیم و می دانستیم که به حریف موقعیت زیادی نخواهیم داد.
روایتی هم هست که بعد از ۹ نفره شدن می ترسیدید که اتفاق ۶ تایی برای شما رخ دهد؟
بله همه می ترسیدند، ترس هم داشت شما فکر کنید استقلال و پرسپولیس در کورس قهرمانی باشند و در دربی که بازی بسیار مهمی است تیم دقیقه پانزده ۹ نفره شود، خب مشخص است که همه می ترسند. همه ترسیده بودیم، اما این ترس را به انرژی مثبت تبدیل کردیم و نتیجه گرفتیم به والله برای آن پاداش هم نگرفتیم تا ۳ ماه بعدش هم حقوق نگرفتیم.
بحثی که این روزها داغ است بحث فساد در فوتبال است و سکه ها، زمان شما هم چنین چیزی بود؟
من زمان بازیگریم ارتباط چندانی با کسی نداشتم، کار من فقط تمرین بود و چند دوست که فقط با آنها در رفت و آمد بودم. همین حالا هم ارتباطی ندارم و اصلا به من ربطی ندارد کسی رشوه بدهد کسی بگیرد. من چیکاره هستم که این را بگویم؟ به من چه ارتباطی دارد مگر من صاحب فوتبال هستم؟ من پول خودم را نمی توانم بخورم والا به قرآن، چشم به پول کسی هم ندارم؟
جادوگری چی؟
جادوگری در همه جا هست، طرف می خواهد زندگی یکی را نابود کند به دنبال این چیزها می رود، فقط در فوتبال نیست. در همه جا هست نه فقط فوتبال، ما ایرانی جماعت دنبال این هستیم دیگه، فوتبال شده بهانه ۹۹ درصد حاشیه داشته باشیم یک درصد خود فوتبال.
مشکی هم که می پوشند.
والا نمی دانم من خودم مشکی می پوشم چون چاق شدم یکم لاغرتر نشانم بدهد، زمان بازی من ۸۴ کیلو بودم حالا ۱۱۴ کیلو شدم، هر وقت هم با پیشکسوتان بازی می کنیم علی آقا گیر می دهد که بدو می گویم نمی توانم.
علی آقا همچنان فحش هم می دهد؟
علی آقا فحش ندهد که مزه ندارد، فحششم خنده داره، منظوری ندارد.
در حال حاضر چه کار می کنید؟
من زمانی که فوتبالم تمام شد به سمت مربی گری رفتم و A آسیا را گرفتم و با افرادی مثل یحیی، علی منصوریان، دایی و.... با هم بودیم، یه عده به هر حال کار می کنند یه عده بیکارند، یه عده با پولی که از زمان فوتبال به دست آوردند کار اقتصادی می کنند. ما هم ۴،۵ سالی با زحمت مربیگری کردیم در آستارا هم قهرمانی به دست آوردیم اما در آخر دیدم انتظاری که من از این شهر دارم بیهوده است، آنجا شهری سیاسی است و ورزشی نیست و برایشان ورزش مهم نیست. پول آنجا زیاد است اما برای فوتبال و بهداشت و اقتصاد آنجا چیزی هزینه نمی شود و فقط به سیاست علاقه دارند.
یک کری است که می گویند یک تیم، تیم حکومتی است، این حرف ها را قبول دارید؟
تیم های ایران همه حکومتی هستند، یکی بیشتر یکی کمتر، یک تیم غیر حکومتی به من نشان دهید. هر ۱۶ تیم دولتی هستند. ربطی به پرسپولیس و استقلال ندارد مثلا پارسال سپاهان خودش جلوی ملوان امتیاز داد تا قهرمان نشود، دیگر چه ربطی به حکومتی و غیر حکومتی دارد؟
پیش بینی شما از بازی هفته آخر استقلال و پرسپولیس چیست؟
از همان اول من گفتم پرسپولیس مدعی اصلی قهرمانیه، استقلال پرسپولیس و سپاهان همیشه برای قهرمانی بسته می شوند، نیمکت استقلال به نظرم ضعیف تر از پرسپولیس است و این نقطه ضعف آنهاست. می بینیم که فردی مثل وحید امیری از نیمکت به زمین می آید و چطور به تیم کمک می کند. اگر پرسپولیس قهرمان نشود تقصیر خودش است. همه چیز برای قهرمانی آماده است و خودش باید قهرمانی خودش را قطعی کند.
در مورد تیم ملی به نظر شما فردی بهتر از قلعه نویی داشتیم؟
شاید داشتیم ولی تجربه قلعه نویی را نداشت.
مثلا یحیی؟
بله قطعا یحیی می توانست گزینه باشد. در حال حاضر باید ببینیم برنامه تیم ملی برای آینده چیست؟ از نظر من مهاجم و هافبک برای جام جهانی مناسب خواهند بود اما دو دفاع وسط ما معضل بزرگ ما هستند، نه تنها تیم ملی بلکه فوتبال ما مشکل دفاع وسط دارد و همه فهمیدن شجاع و کنعانی زادگان نمی توانند کار را برای تیم ملی در بیاورند. دو دفاع وسط ما استاندارد نیستند، می بینیم که در آسیا ژاپن را می بریم اما به لبنان میبازیم این یعنی دفاع های ما استاندارد نیستند.
برد ژاپن اتفاقی نبود؟
چرا می تواند باشد، ما در بهترین زمان ممکن پنالتی گرفتیم که ژاپن دیگر فرصت جبران نداشت شاید اگر ۲۰ دقیقه قبل خورده بودیم نتیجه این طور تمام نمیشد.
در مورد پاداش های تیم ملی و حواله های خودرو نظرت چیست؟
در شان و شخصبت یک بازیکن ملی پوش که میلیاردی قرارداد می بندد نیست. اگر می خواهند به بازیکن تیم ملی پاداش بدهند نباید کل دنیا بفهمد، مثلا اکرم عفیف یک شتر به او دادند اما کسی از کل پاداشی که به او دادند خبر ندارد، به نظر من نباید رسانه ای می شد تا این حواشی نیز به وجود نیاید. این اتفاقات در ذهن مردم قشنگ نیست. اصلا مشخص نشد آخرش هم چی شد؟ این را می خواهم بنویسید من پایان رافت که زندگی من فقط فوتبال است کار ندارم اما فردی که ۱۰ تا شغل دارد در این فوتبال سمت دارد جای من را هم گرفته است. نه تنها من فوتبالی های دیگری نیز هستند که شرایط من را دارند و افرادی که ۱۰ تا شغل دارند جای ما را هم گرفته اند، ما باید برویم نانوایی باز کنیم؟ وقتی همه زندگی ما فوتبال است؟ یکی به ما بگوید چکار کنیم؟ این می شود فساد نه اینکه سکه و ماشین بدهند. این حرف ها درد و دله، ما فوتبالیست های بزرگ زیادی داشتیم اما چرا وضعیت فوتبال ما اینطور است؟ این مشکلاتی که در فوتبال ماست به نفع یک سری است؟ دوست دارند با این وضعیت ادامه پیدا کند؟ باشگاه تکلیفش معلوم نیست، پیشکسوت تکلیفش معلوم نیست، هوادار تکلیفش معلوم نیست.
نزدیک انتخابات هم هست، ناصر خان حجازی یک بار کاندیدا شد، به نظرتان او می توانست رئیس جمهور شود؟
بله چرا نمی توانست؟ حداقل به ورزش کمک می کرد. در لیبریا می بینیم که ژرژوهآ که فوتبالیست مشهوری هم بود رئیس جمهور شده همه هم او را قبول دارند و کارش را به خوبی انجام می دهد.