همانگونه که میدانید ارتش دورف ها در سرتاسر ارباب حلقه ها غایب بودند، و دلیل آن این بود که آنها در حال نبرد مهم خودشان بودند.
کوتولهها در سرزمین میانه به بدخلق و لجباز بودن، یکدنده و خودخواه بودن و ثروت اندوز و طماع بودن شهرت دارند، که این امر در اکثر مواقع با دلایل موجه ثابت شده است.
در یاران حلقه، الروند به گندالف می گوید که حلقه واحد نمی تواند در ریوندل بماند زیرا الف ها سرزمین میانه را برای سفر نهایی خود به غرب ترک می کنند، سپس الروند می پرسد: " وقتی ما رفتیم به چه کسی نگاه می کنید؟ دورف ها؟ آنها در کوه های خود پنهان می شوند و به دنبال ثروت می گردند، آنها به دردسرهای دیگران اهمیت نمی دهند. این سخن " الف-ارباب ریوندل کاملا دور از واقعیت هم نیست.
بدین ترتیب، خوانندگان/بینندگان تصور میکنند که (به استثنای گیملی) دورفها در ارباب حلقهها غایب هستند، زیرا علاقهای به شکست دادن ارباب تاریکی موردور ندارند. این نمی تواند دور از واقعیت باشد. پادشاهی کوتوله ها در واقع مشغول نبرد با یکی از بزرگترین نبردهای کل جنگ حلقه بودند و تنها گیملی برای کمک به نژاد مردان باقی مانده بود. بنابراین، دورف ها در ارباب حلقه ها کجا بودند؟
افسانه های تالکین شامل چندین نژاد حساس فراتر از الف ها، انسان ها و هابیت ها است. هر یک از داستان های او شامل تعاملات متقابل بین نژادها است، همانطور که در ارباب حلقه ها دیده می شود، کوتولهها با وجود تاریخچه تاریخی و دستاوردهای بیشمارشان، نقش بسیار کوچکی در داستان حماسی تالکین دارند. در سهگانه هابیت که 13 شخصیت اصلی کوتوله را معرفی کرد و شرکت گیملی به عنوان عضوی از یاران حلقه، طرفداران اغلب از خود می پرسیدند که چرا اقوام او از شرکت در جنگ علیه سائورون خودداری کردند. در این مطلب قصد دارم به این سوال شما پاسخ بدهم.
نخست یادآوری این نکته ضروری است که دورف ها اولین موجودات دارای شعور بودند که در سرزمین میانه به وجود آمدند. مدت ها قبل از اینکه الف ها در کوئیوینن بیدار شوند، والا آئوله هفت پدر دورف ها را ساخت، اما از کار خود پشیمان شد و قصد نابودی آنها را داشت. ولی ایلوواتار اجازه نابودی آنها را نداد و پذیرفت که به دورف ها روحی مستقل اعطا کند، اما آنها را تا بیداری الفهای اول زاده به خواب فرو برد. یکی از دلایلی که دورف ها و الف ها همیشه با هم اختلاف نظر و سلیقه داشتند همین بود.
الفها جنگلها و آسمانهای باز را ترجیح میدهند، در حالی که دورفها عاشق «تالارهای سنگی» خود در زیر زمین هستند. آنها علیرغم اینکه فرزندان ایلوواتار هستند، در درگیریها و نبردهای متعددی شرکت داشتهاند، البته نه لزوماً در طرفهای مخالف. در واقع، یکی از پیامهای آرامتر در ارباب حلقهها این است که چگونه این دو نژاد میتوانند اختلافات خود را در مواجهه با اهداف مشترک کنار بگذارند که بهترین نمونه آن دوستی لگولاس و گیملی است.
چرا دورف ها در ارباب حلقه ها نجنگیدند؟
قبل از جنگ حلقه، دورف ها در نبرد پنج ارتش شرکت کردند، رویدادی که در قسمت سوم و آخر سهگانه هابیت پیتر جکسون پوشش داده شد. در حالی که این جنگ با پیروزی دورف ها به پایان رسید، زندگی بسیار زیادی از جمله تورین اوکنشیلد (سپربلوط) به پایان رسید. برای چند دهه بعد هیچ درگیری وجود نداشت، حداقل تا زمانی که سائورون شروع به جمع آوری نیروهای خود برای یک جنگ همه جانبه کرد و دورف ها شروع به بازسازی پادشاهی خود در زیر کوه تنها کردند، و داین دوم به عنوان پادشاه جدید آنها، رهبری دورفها را عهدهدار شد.
در جنگ بعدی حلقه مشخص شد که چرا گندالف حزب تورین را برای بازپس گیری کوه تنها در هابیت به ارهبور فرستاد. اگر دورف ها کوه را کنترل می کردند، می توانست به عنوان یک سنگر قدرتمند عمل کند. با این حال، اگر اسماگ اژدها در آنجا میماند، ممکن بود به یک متحد کشنده علیه سرزمین میانه تبدیل شود. خوشبختانه بارد کماندار به درستی نشانهگیری کرد و اژدها کشته شد.
پادشاهی تازه احیا شده کوتولهها در نهایت در ارباب حلقهها جنگیدند، اما دستاوردهای آنها در داستان اصلی توضیح داده نشد.
پس از اینکه دورفها از همکاری با سائورون امتناع کردند، او لژیون هایی را برای حمله به پادشاهی دورفها از جمله شهر بزرگ Erebor فرستاد. متحدانی که سائورون فرستاد، ایسترلینگ ها بودند، انسان هایی که اجدادشان به اولین ارباب تاریکی، مورگوث خدمت کرده بودند. آنها با حمایت از طرحهای فتح سائورون، با داشتن بزرگترین ارتش در کل جنگ، سرمست بودند. ایسترلینگ ها با بیش از 200000 سرباز، هر ارتشی را که در مقابل آن قرار میگرفت را کاملا تحت الشعاع خود قرار میدادند. با این حال، این بدان معنا نیست که دورف ها از آنها ترسیده باشند.
نبرد در سه روز اول خونین بود و تلفات سنگینی به همراه داشت. منطقه ای که بیلبو در تمام آن سالهای قبل در طول هابیت سفر کرده بود (لیک تاون و شهر همسایه دیل) توسط ایسترلینگها تسخیر شد و پادشاهان دیل و ارهبور کشته شدند و باعث وحشت در سراسر منطقه شد. این امر باعث شد هم انسانها و هم کوتولهها به کوه تنها بگریزند و شهر را مهر و موم کنند. در حالی که اوضاع وخیم به نظر می رسید، اما ثابت شد که دژ دورف ها برای دشمن تقریبا غیرقابل نفوذ بود.
دورف ها ادعای پیروزی گردند اما دشمن از بین نرفت
سائورون با فرستادن بزرگترین ارتش خود برای مقابله با دورف ها، احتمالاً فکر می کرد که نبرد به سرعت به پایان میرسد. اما دورفها در طول جنگ حواس ایسترلینگها را پرت نگه داشتند و این بدان معنا بود که آنها نمی توانستند برای دفاع از موردور برگردند. این به آراگورن فرصت و اعتمادبهنفس داد تا حواس سائورون را در دروازه سیاه پرت کند و به فرودو اجازه داد بدون شناسایی وارد کوه نابودی شود.
سرسختی دورفها به شدت عذابآور بود حتی اگر دشمن یک ارتش 200000 نفری در اختیار داشته باشد. ایسترلینگها در تمام طول جنگ حلقه نتوانستند از خطوط دفاعی Erebor عبور کنند. سرانجام خبر سقوط سائورون منتشر شد و ارتش مجبور به عقب نشینی به سمت شرق شد. با این حال، گفته می شود که ایسترلینگها پس از رفتن سائورون از سرزمین میانه همچنان مشکلساز بودند. پادشاه الهسار (آراگورن) بیشتر وقت خود را صرف سرکوب حملات ارتشهای ایسترلینگ کرد، اما پس از آن اطلاعات زیادی در مورد آنها وجود ندارد.
امیدوارم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید.