امیرحسین صفاریاره خیلی بده
واسه پسرخالم تو بیمارستان بودم ۳ روز از شدت ناراحتی فشاری که رو هممون بود نمیشد بیخوابی جوری تصادف کرده بود که هیچ امیدی کسی نداش تازه کار گیرش اومده بود میدونستیم حالا حالاها بهوش نمیاد یا اگه اومد نمیتونه از بیمارستان مرخص بشه صورتش بینی ابرو سرش استخونای دستاش بد جوری خورد شده بود. خیلی بیشتر تو بیمارستان بودیم نزدیک ۲ ماه. خداروشکر الان به نسبت اون روزا خیلی بهتر شده .
۳ روز خیلیه اونم واسه کسی که ظهر نمیخوابه بعدش توافق کردیم با خانواده شب خونه خودمون باشیم دوباره فرداش میرفتیم پیششون کمی طول کشید تا سرپا بشم از شدت خستگی - فشار - ناراحتی - استرس - چشام به قدری میسوخت با اب میریختم توی چشمم پلک میزدم تا خنک بشه .