طرفداری | در آستانه فینال افای کاپ، وضعیت چندان جالبی در اولدترافورد حاکم نیست. منچستریونایتد با چهار گزینه مختلف مذاکره کرده است و اریک تن هاخ طی مصاحبه اختصاصی با یک رسانه هلندی اعتقاد دارد کارشناسان فوتبال انگلیس، مصدومیتهای تیم او را نادیده گرفتهاند.
سال ۱۹۹۰ نیست، اما ۲۰۱۶ هم نیست. در حالی که سر الکس فرگوسن با قهرمانی در افای کاپ 90-1989 شغلش را حفظ کرد، لوئیس فن خال درست بعد از جشن پیروزی در فینال ۲۰۱۶ از برکناریاش مطلع شد. اما این تفاوت در شرایط فقط به کمرنگ شدن جایگاه این جام ارتباط ندارد. شاید در سال ۲۰۲۴ کمی عجیب به نظر برسد که فکر کنیم قهرمانی اریک تن هاخ او را نجات میدهد، اما به هر حال فصل جاری برای منچستریونایتد یک بازگشت عجیب به گذشته بوده است. خلاف دوران گذشته، آینده اریک تن هاخ پیش از برگزاری بازی آخر مشخص است.
مسیر رسیدن فرگوسن به فینال ۱۹۹۰ باورنکردنی بود. مجموعهای از بازیهای خارج از خانه نزدیک و نفسگیر که به جز یک مورد، مقابل تیمهای لیگ برتری نبودند. اما این مسیر برای هواداران یونایتد، افای کاپ را به یک ماموریت تبدیل کرده بود. گل مارک رابینز مقابل ناتینگهام فارست، سوت سکوهای هیرفورد، برد ۳-۲ مقابل نیوکاسل و نیمهنهایی حماسی مقابل اولدهام، حکم یک آزمون را داشت که در مسیر رسیدن به جام باید از آن عبور میکردند. این همان نوع رقابتی بود که باعث میشد هواداران با تمام وجود تیمشان را دنبال کنند. مسیر فن خال به فینال کاملا عادی بود. آنها در دور ششم به مارسیال نیاز داشتند و در نیمه نهایی نیز پس از مهار پنالتی روملو لوکاکو، باز هم مارسیال در وقتهای تلف شده گل برتری را به ثمر رساند، اما این مسیر هرگز مانند فصل فرگوسن ذهن هواداران را به خود مشغول نکرد. بخشی از دلیل بیانگیزگی هواداران، ناامیدی آنها از فوتبال لوئیس فن خال بود.
با نگاهی به گذشته، میتوان گفت قهرمانی منچستریونایتد در جام حذفی ۱۹۹۰، نویدبخش موفقیتهای آتی الکس فرگوسن بود. در آن مسیر، احساس میشد او به مربی خوششانسی تبدیل شده است؛ اما تفسیر عادلانهتر این است که فرگوسن به بازیکنانش انعطافپذیری ذهنی و آمادگی جسمانی را القا کرد تا آنها در دقایق پایانی گلزنی کنند و شرایط ناامیدکننده را به سود خود تغییر دهند.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که جایگاه افای کاپ کمرنگ شده است. به نظر میرسد این رقابت دائما در تقلا برای بقا است و با اکراه توسط تیمهای بزرگ که به بازیهای دوستانه پرسود در بازارهای نوظهور علاقه بیشتری دارند، در تقویم گنجانده میشود. کاملا غیرمنطقی میشد که سرنوشت اریک تن هاخ به یک اتفاق تصادفی در زمین، یک تصمیم داوری یا ضربات پنالتی وابسته باشد. او دو سال است که در باشگاه حضور دارد و عملکرد او در این مدت مبنای کافی برای قضاوت است، بدون اینکه همه چیز را به نتیجه یک بازی و سرنوشت سپرد. مشکل فقط به نتایج در زمین محدود نمیشود؛ خریدهای اریک تن هاخ، تاثیر مثبت چندانی نداشته یا اصلا تاثیری ندارند.
با وجود ناهمواریها و دشواریهایی که در مسیر رسیدن به فینال جام حذفی امسال برای منچستریونایتد وجود داشت، این مسیر حسی خاص و غیرقابل وصفی را فراهم کرد. حتی بازی مقابل تیمهای دسته پایینی یادآور فصل فرگوسن بود. از دست دادن برتری دو گله مقابل نیوپورت و سه گله مقابل کاونتری، شاید در بلندمدت استراتژی مناسبی نباشد، اما بدون شک این بازیها را به یادماندنی کرد. یونایتد با اینکه تا آستانه تحقیر پیش رفت، اما همین موضوع، به این بازیها اهمیتی بخشید که در صورت پیروزیهای راحتتر، وجود نداشت. (این موضوع، روی دیگرِ تناقضی است که گریبانگیر منچسترسیتی شده است، یعنی اینکه به نظر میرسد هر چقدر بردهایشان آسانتر باشد، ارزش کمتری پیدا میکند).
در مسیر رسیدن به فینال افای کاپ، شباهتهای غیرقابل انکاری با فصل فرگوسن به چشم میخورد. پیروزی خارج از خانه با نتیجهی ۱-۰ مقابل ناتینگهام فارست (تیمی که فرگوسن نیز شکستش داد) و حضور مارک رابینز در نیمه نهایی به عنوان سرمربی کاونتری. با این حال، حتی در آن فصل فراموشنشدنی، شاهد پیروزیای مثل ۴-۳ مقابل لیورپول نبودیم، دیداری که با حضور غیرمنتظره برونو فرناندز در مرکز خط دفاعی و آنتونی در دفاع چپ به پایان رسید. با این حال، تصور پیروزی مقابل منچسترسیتی دشوار است. کل بازیهای افای کاپ امسال برای یونایتد بر مبنای «غیرقابل باور بودن» جریان داشته است. شاید اگر این عنصر با اشتیاق ترکیب شود، اریک تن هاخ پس از یک فصل دشوار به نحوی نجات پیدا کند.
این دیدگاهی است که طرفداران مکتب مربیگری کاریزماتیک ممکن است مطرح کنند. آنها بر این باورند که یک مربی بزرگ با درک روانشناختی عمیق و توانایی خارقالعاده برای اثر گذاشتن، میتواند عملکردهایی باورنکردنی از بازیکنان به دست آورد. با این حال، منتقدان واقعگرا با رویکردی تکنوکراتیک به این نکته اشاره میکنند که فصل 24-2023، بدترین سال یونایتد از نظر رتبه در لیگ برتر بوده است. همچنین اظهارات گیجکننده متعدد تن هاخ، اعتبار او را به شدت زیر سوال برده است.
این که منچستریونایتد با مصدومیتهای متعددی دست و پنجه نرم میکند، حقیقت دارد. آنها از لحاظ غیبت بازیکنان، بدترین رکورد لیگ برتر را داشتهاند و در این مورد میتوان با اریک تن هاخ همدردی کرد. با این حال، مصدومیتها به تنهایی نمیتوانند ناکامیهای یونایتد را توجیه کنند. ناهماهنگی در بازی تیم، با حضور نیمی از بازیکنان در فاز حمله و نیم دیگر در دفاع، شکاف بزرگی در خط میانی ایجاد کرده است. دریافت ۶۶۰ شوت در این فصل (بیشتر از هر تیم دیگری به جز شفیلدیونایتد) نیز با این بهانه قابل توجیه نیست. تفاضل گل منفی ۱ و کسب تنها پنج پیروزی با اختلاف بیش از یک گل نیز گواه ناتوانی یونایتد در ارائه عملکردی درخشان است. حتی بسیاری از بردهای یونایتد هم قاطع و قانعکننده نبودهاند.
با وجود مشکلات فراوان، اظهارات اریک تن هاخ نیز آسیبهای زیادی به وجهه او وارد کرده است. ادعاهایی مانند اینکه او نگران تعداد شوت دریافتی تیم نیست، اینکه پوشش انتقادی رسانهها از فروپاشی مقابل کاونتری «شرمآور» است، و اینکه انتقادها از شکست 4-0 مقابل کریستال پالاس از سوی افرادی است که «دانش فوتبالی و صلاحیت نظر در مورد فوتبال را ندارند»، باعث شده است او فردی مغرور و از خودراضی به نظر برسد. بیشک، بسیاری از مربیان در شرایط پرفشار حرفهای غیرمنطقی میزنند و تا حدی مجبورند تصویری اغراقآمیز از واقعیت را برای عموم ارائه دهند. اما اظهارات تن هاخ چنان فاصلهای با واقعیت داشت که اعتبار او را به شدت زیر سوال برد. از دست دادن اعتبار برای یک سرمربی، به معنای کاری بسیار دشوار برای بازگرداندن اعتماد به تیم است.
مشکل تازه اریک تن هاخ این است که پس از دورهای که به نظر میرسید کمبود گزینههای موجود ممکن است او را نجات دهد، ناگهان مائوریسیو پوچتینو و توماس توخل، که هر دو در گذشته مورد توجه یونایتد قرار داشتند، در دسترس قرار گرفتهاند. مسلما، قهرمانی در افای کاپ میتواند دلیلی احساسی برای حفظ تن هاخ باشد، و شاید شکست سیتی نشان دهد که او قدرت غیر قابل بیانی دارد. اما پس از یک فصل امیدوارکننده، فصل جاری به جایگاه تن هاخ آسیب جدی وارد کرده است. با قهرمانی در افای کاپ یا بدون آن، به نظر میرسد بازگشت او از این وضعیت دشوار باشد.
از جاناتان ویلسون بخوانید: