۵ سال پیش که گریس کبیر تازه با جورجیا آشنا شده بود
ی روز جورجیا گفت کریس مقداری بهم پول بده میخام زن زندگی باشم و برای خونه خرید کنم
کریس کبیرم گفت آفرین به تو ک میخای زن زندگی باشی آفرین بیا اینم پول
جورحیا: چی هزار تومن با این من بتونم ی آدامس شیک بخرم
کریس کبیر گفت خب خیلی باکلاسه دیگه شیکه
جورجیا: کریس بخای خسیص باشی نمیشه ها
بعد رونالدو کبیر گفت شوخی کردم خخخخ بیا اینم کارت برو خرید
جورجیا خیلی خوشهال شد و رفت و با ی آلمه خرید اومد
گریس کبیر گفت چقد شده اینا اینا دیگه چیه!
موز خریدی!
خب همون خیار میخریدی همون موزه ولی ارزون تره
بادمجون؟
خب کدو که داریم فرقش چیه
جورجیا گفت من آشپزی میکنم من میدونم
رونالدو: نیست که دستپختت خیلیم خوبه دیشب تا صبح اسهال بودم
مورجیا: میخواستی کمتر بخوری اگه خوب نبود که قان قام نمیخوردی
کریس کبیر: به زور قورت دادم دلتنشکنه
بعدش جورجیا که عصبی شده بود بادمجون پرت کرد سمت رونالدو ولی کریس جاخالی داد خورد به دکوری مامان جورجیا و شکست
جورجیا گفت این دکوری مامانم بود و با هشره کش به سمت گریس حمله کرد
رونالدو فرار کرد سمت دستشویی و درو رو خودش قفل کرد
به جورجیا گفت هواگشو روشن کن خفه شدم
جورجیا: بمون تو از دسته گلایی که خودت دیشب تا صبح به آب دادی بمیر
اما رونالدو کبیر با حوشمندی از دریجه فرار کرد
بعدش دوباره اومد کلید انداخت اومد تو خونه
جورجیا گفت وای رونالدو از دستشویی بیا بیرون ی دزد خودشو شکل تو کرده
بعدش سکته کرد
اما کریس کبیر جورجیا رو زود رسوند بیمارستان
برای حمین جورجیا به رونالدو الاقه مند شد و ازدواج کردن
درخشش رونالدو