اخبار جراید و رسانه ها حاکی از آن است که تیاگو موتا به عنوان گزینه ی اصلی جونتولی و کادر مدیریتی یوونتوس برای به عهده گرفتن سکان یوونتوس در فصل پیش رو است .
به همین بهانه نیم نگاهی می اندازیم به طرز تفکر این مربی جوان و خوش آتیه
برای مربی جوانی همچون موتا سال های ابتدای مربی گری از آغاز خیلی مهم به نظر می آمد تا با انتخاب یک باشگاه که با ایجاد کردن یک محیط آرام و کم تنش این اجازه را به او بدهند تا افکار و فلسفه ی خود را به تیم تزریق کند .
این مهم برای بازیکنانی که در دوران بازی ستاره های کاریزماتیکی نبودند بسیارحائز اهمیت می باشد . زیرا ستارگانی که در دوران بازی بازیکن بزرگی بودند در آغاز دوران مربی گری حاشیه امنی با تکیه بر محبوبیت خود دست و پا کرده اند .
موتا اگرچه در دوران بازی برای تیمهای بزرگی چون بارسلونا، اینتر و پاریس بازی کرده و جامهای بسیاری را نیز برده بود، اما در هیچ کدام از این تیمها جزو ستارگان بزرگ و محبوب هواداران به حساب نمیآمد. بنابراین پروژهی مربیگری برای او جایی بود که باید از آغاز و بر پایهی تواناییهای فردی و اکتسابی آغاز میشد.
از همان ابتدای کار و دورهی مربیگری در تیم زیر ۱۹ سال پاریس با نگاه غیرسنتی و نظرات بحثبرانگیز و حتی کمی جنجالی در جهان فوتبال مطرح شد. اما مسئله این است چه کسی یک مربی تیم جوانان با آن طرز فکر عجیب را جدی میگیرد ؟ موتا در جست و جوی یک تیم باشگاهی بزرگسالان در ایتالیا به تیم بحران زده ی جنوا رسید . تیمی که موتا با اتمسفر آن بیگانه نبود و سابقه ی بازی در این تیم را یدک میکشید .
اما پروژهی موتا در جنوا اصلا خوب پیش نرفت. او تیم را در اکتبر ۲۰۱۹ و در رده ی آخر تحویل گرفت و دو ماه بعد در حالی که از هشت بازی فقط شش امتیاز گرفته و همچنان در رتبهی آخر بود، اخراج شد. جای او را داویده نیکولا گرفت که با عملکرد فوقالعاده از ژانویه به بعد موفق شد تیم را به رتبهی هفدهم رسانده و در سری آ نگه دارد. بنابراین نخستین تجربهی مربیگری حرفهای او با شکست همراه بود.
موتا پس از اخراج از جنوا بیش از یک سال بدون تیم بود، تا اینکه در جولای ۲۰۲۱ جانشین وینچنزو ایتالیانو در اسپتزیا شد. صد کیلومتر پایینتر از جنوا و فقط با فاصله یک ساعت رانندگی از این شهر، باز هم او یک پروژهی بسیار دشوار در مقابل خود میدید. سَلف او یعنی ایتالیانو که اسپتزیا را به مقصد فلورانس ترک کرده بود، در اسپتزیا بسیار محبوب بود. ایتالیانو تیم این شهر کوچک را برای نخستین بار در سال ۲۰۲۰ به سری آ آورد و در پایان فصل هم با کسب رتبهی پانزدهم تیم را در سری آ نگه داشت و در قامت یک قهرمان باشگاه را ترک کرد. بنابراین کار موتا بسیار دشوار بود. علاوه بر این موضوع، اسپتزیا در میانهی محرومیت و درگیری حقوقی به دلیل نقض قوانین مالی یوفا بود. آنها از پنجرهی زمستانی قبلی نقل و انتقالات محروم شده بودند و وضع خوبی از نظر مهره نداشتند. آغاز کار موتا خوب نبود و حتی تا آستانهی اخراج در ماه دسامبر پیش رفت، اما با آغاز سال ۲۰۲۲ ناگهان شروع به گرفتن نتایجی خیرهکننده کرد. او نه تنها توانست این تیم را در پایان فصل با کسب رتبهی شانزدهم در سری آ نگه دارد، بلکه در ژانویه عنوان مربی ماه سری آ را کسب کرد که برای مربی تیمی که در حال نبرد برای بقا است، موفقیت بزرگی به حساب میآمد.
علیرغم این موفقیت، تیاگو موتا در پایان فصل با توافق دو طرفه از اسپتزیا جدا شد. موضوعی که در رسانههای ایتالیایی در آن زمان مطرح شد این بود که مذاکرات او با باشگاه بر سر فسخ قرارداد چندین هفته طول کشید و در این مدت موتا در حال تلاش برای گرفتن مبلغی مناسب برای دستیاران و کادر فنی خود بود و سرانجام با بخشیدن قسمت قابلتوجهی از قرارداد خودش، توانست به این هدف برسد. حالا موتا علاوه بر یک موفقیت نسبی، یک داستان عامهپسند محبوب هم در رزومه داشت! – گرچه کسی به طور رسمی آن را تایید نکرد – و کمکم تکههای پازل برای قدم بعدی و تثبیت به عنوان یک مربی صاحبسبک و کاریزماتیک در حال جور شدن بود. تنها قدم باقیمانده یافتن خانهای امن برای رشد بیشتر بود؛ چیزی که در اسپتزیا، علیرغم موفقیت و جنبههای مثبت بسیار به دلیل اختلافنظر و تفاوت رویکرد با مدیران تیم به آن نرسید.
در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲ یعنی دو ماه پس از شروع فصل ۲۳-۲۰۲۲ تیاگو موتا بر روی نیمکت بولونیا نشست. او جانشین سینیشا میهاییلوویچ شد. گرچه میها در ماههای آخر به دلیل پیشرفت بیماری سرطان کمتر قادر به ایفای نقش خود در تیم بود، اما تا ماه سپتامبر یعنی چند هفته پیش از فرجام تلخ مرگ، همچنان سرمربی رسمی بولونیا بود. اجازه بدهید اینجا یک پرانتز باز کنیم. همین چندی پیش همسر میهاییلوویچ فقید در گفتگویی اعلام کرد که باشگاه بولونیا تا پایان قرارداد او یعنی حدود دو سال پس از مرگش، دستمزد کامل او را به همسرش پرداخت میکرد، بدون اینکه مجبور به این کار باشد و حتی بدون اینکه ماجرا را رسانهای کنند. این موضوع گویای حقیقتی دربارهی مالکان کانادایی بولونیا و شخص جویی سپوتو مدیر باشگاه است. اگر این را در کنار داستان فداکاری موتا برای گرفتن حق دستیارانش بگذاریم، احتمالا داستان عامهپسند ما در حال تکمیل است و میتوان گفت که تیاگو موتا سرانجام به خانهای رسیده که در آن آرامش و درک متقابل وجود داشته باشد.
تز یوفا پرو و تلفیق دو فلسفهی دفاعی و هجومی متفاوت
شاید جالبترین فکت در مورد تیاگو موتا این باشد که توجهات به او به عنوان یک «ایدهپرداز»، پیش از آغاز مربیگری حرفهای رخ داد. او در تز خود که برای کسب مدرک A مربیگری به یوفا ارائه داد، از دو تیم به عنوان منبع الهام خود نام برد؛ نخست از لیدز یونایتد مارسلو بیلسا، با تاکید بر ایدهی «اعتماد جمعی» یا collective trust میان بازیکنان از نقطهنظر تاکتیکی؛ جایی که هر بازیکن از نقش خود به عنوان یک قطعه از ماشین تاکتیکی پیشرونده آگاهی کامل دارد و خود را به صورت عضوی از این ساختار در خدمت همتیمیهای خود نیز قرار میدهد. این که یک مربی جوان از بیلسا به عنوان منبع الهام یاد کند، البته چیز عجیبی نیست. نقش بیلسا در فوتبال موقعیتمحور و نگاه به بازیکنان به عنوان ابزار برنامهی تاکتیکی و کمرنگ کردن فردیت آنها نه تنها منبع الهام بسیاری از مربیان جوان کنونی است، بلکه غولهایی مانند گواردیولا نیز از تاثیر آن بر فلسفهی خود سخن گفتهاند. اما دومین تیمی که او از آن نام میبرد و قرار گرفتن آن در کنار لیدز یونایتدِ بیلسا ماجرا را جالب میکند: آلمانِ یواخیم لوو. او با تکیه بر عملکرد این تیم در جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل، ایدهی الهامبخش را اینگونه خلاصه میکند:
«تمام بازیکنان وقتی در حال حمله هستند، باید به دفاع فکر کنند و بالعکس زمانی که در حال دفاع هستند در اندیشهی حمله باشند».
در واقع او در تز خود از دو مربی یاد میکند که فلسفهی فوتبال متفاوتی دارند، اما او با ترکیب این دو و وام گرفتن از ایدههای هر یک در بخشی از بازی، فلسفه فوتبال خود را – در آن زمان روی کاغذ – بنا نهاد.
در توضیح اهمیت فکر کردن به دفاع در زمان حمله، او به این نکته اشاره میکند که آلمان یواخیم لوو قادر بود بلاک دفاعی خود را درست پس از لو رفتن توپ در زمین حریف بسازد. توجه کنید که این با کانتر پرس فعال و پرفشار متفاوت است. در واقع این رویکرد اشاره به این موضوع دارد که تیم لوو با داشتن برنامه برای دفاع در زمان حمله، قادر بود بلاک دفاعی خود را به سرعت و در هر نقطه از زمین تشکیل دهد و در ادامه در صورت نیاز به صورت یک یونیت هماهنگ عقب بیایند. مهمترین دستاورد این کار پرهیز از بینظمی ناگزیر ایجاد شده در انتقال منفی است و البته که ایجاد بلاک دفاعی موثر در زمین حریف منجر به بازپسگیری موفق در نقطهای که حریف آسیبپذیر است نیز خواهد شد. شاید به نوعی بتوان آن را کانتر پرس غیرفعال passive counter pressing نامید؛ چیزی با انرژی و فشار کمتر از کانتر پرس فعال و با تعداد بازیکنان بیشتر.
موتا در تز خود اشاره میکند که چطور بیش از هر چیز، نرخ بازپس گیری توپ در زمین حریف در تیم یواخیم لوو او را شگفتزده کرده است.
مصاحبه با گاتزتا و تولد ۲-۷-2
اما آنچه در مورد تیاگو موتا مانند بمب صدا کرد، مصاحبهای بود که او در نوامبر ۲۰۱۸ – زمانی که مربی تیم زیر ۱۹ سال پاریس بود – با نشریهی ایتالیایی گاتزتا دلو اسپرت انجام داد.
در این مصاحبه او گفت که تیمش با چیدمان ۲-۷-۲ بازی میکند!
طبعا نخستین واکنش به این جملهی عجیب این بود که آیا موتا اشتباه کرده و چنین گاف بزرگی داده که یک بازیکن اضافه در ترکیبش حساب کرده؟ حتی برخی در شبکههای اجتماعی دست به تمسخر او زدند. در آن زمان و در آن مصاحبه جزئیات زیادی از منظور او از این چیدمان در دسترس نبود. به ندرت کسی وجود داشت که بازیهای تیم زیر ۱۹ سال پاریس را دیده باشد، به همین دلیل این مصاحبه زیاد جدی گرفته نشد. تنها توضیحی که آن زمان وجود داشت این بود که او دروازهبان را نیز در ترکیب بازیکنان برای چیدمان پایه به حساب میآورد و البته چیزی که این توضیح را حتی از خود عدد چیدمان عجیبتر میکرد این بود که او دروازهبان را نه به عنوان یکی از مدافعان بلکه یکی از بازیکنان میانی – یکی از هفت نفر – به حساب میآورد! اما مگر چنین چیزی ممکن است؟ چطور دروازهبان میتواند دروازه را رها کند و به جمع هافبکها بپیوندد؟
کمتر از یک سال بعد در اکتبر ۲۰۱۹ و زمانی که او سرمربی جنوا شده بود، گاتزتا متن و ویدیویی در توضیح ۲-۷-۲ با ارجاع به مصاحبهی سال ۲۰۱۸ منتشر کرد. اینجا بود که سرانجام از ۲-۷-۲ تیاگو موتا رمزگشایی شد. در واقع چیدمان او بر خلاف تمام ترکیبهای رایج در فوتبال یک ترتیب عمودی از موقعیت بازیکنان نبود، بلکه توالی افقی خطوط را مد نظر داشت؛ دو بازیکن در خط کناری هر سمت و ۷ بازیکن در فضای مرکزی زمین، که شامل دروازهبان نیز میشد
همانطور که در تصویر بالا میبینید چیدمان او در جنوا در الگوی رایج فوتبالی در واقع ۳-۳-۴ بود، اما او تاکید داشت که زمین را باید به صورت افقی دید و تقسیم فضاها به این شیوه موثرتر از شکل عمودی است. این همان چیدمانی بود که او در تیم زیر ۱۹ سال پاریس نیز از آن استفاده میکرد؛ ۳-۳-۴ای که خودش آن را ۲-۷-۲ مینامید.
اما خب که چه؟ اگر اینطور است که یکی هم میتواند همین ترکیب را با زاویه ۴۵ درجه از بالا بخواند و بگوید این چیدمان ۰-۹-۱ است!
البته که این صرفا یک تغییر زاویه برای خواندن توالی موقعیت بازیکنان نبود. مهمترین دلیل تیاگو موتا برای اینکه معتقد بود چیدمان یک توالی عرضی است، اهمیت اشغال فضاهای میانی با بالاترین چگالی و حفظ کنارههای زمین با حداقل تعداد بازیکن بود؛ چیزی که امروز در بولونیای او هم – با اینکه به تناوب ۱-۳-۲-۴ و ۱-۴-۱-۴ بازی میکند نیز دیده میشود.
برای حفظ این چیدمان در طول بازی، مدافعان کناری بر خلاف بیشتر سیستمهای مدرن فوتبال، در موقعیت عرضی خود باقی مانده و به ندرت شکل مقلوب inverted به خود میگیرند. بزرگترین هدف این چیدمان حفظ برتری عددی و فیزیکی در کانال مرکزی زمین است؛ به هر قیمتی و در تمام زمان بازی و بدون توجه به موقعیت عمودی توپ. یعنی در یکسوم خودی، در یکسوم حریف و در میانهی میدان، همواره تیم او تلاش بر حفظ برتری عددی در فضای میانی دارد و برای این کار هم از دروازهبان تیم و هم از مهاجم نوک کمک میگیرد. به همین دلیل است که زمان تماشای بازیهای بولونیا، جاشوا زیرکزی مهاجم این تیم – که توجه بسیاری را به خود جلب کرده – به کرات در فضاهای میانی و نزدیک به خط هافبک دیده میشود. شعاع حرکت او به وضوح بیش از یک نه کاذب معمولی است و برای ایجاد برتری عددی در میانهی زمین، هر قدر که لازم باشد عقب میآید. به علاوه، یکی دیگر از بازیکنان شاخص تیم کالافیوری مدافع وسط جوان و آیندهدار ایتالیایی است. این بازیکن که یکی از بهترین مدافعان حامل توپ در این فصل سری آ است، با حرکت مستقیم به سمت فضای میانی، به ایجاد برتری عددی در بیلدآپ کمک میکند. او همچنین گاه با حفظ مناسب توپ و پاسکاری با دروازهبان و مدافعین کناری، به دیگر مدافع وسط – معمولا سم بوکمای هلندی – اجازه میدهد در صورت نیاز بالا برود و به خط هافبک اضافه شود.
به نظر میرسد سرانجام در بولونیا تیاگو موتا موفق شده ایدهی آوانگارد ۲-۷-۲ خود را قوام دهد و به نمایش بگذارد و چه نمایش دیدنی و جذابی نیز از کار در آمده است.
چگونگی پیاده کردن ایدئولوژی در زمین
بیلد آپ build-up
در low build-up (بازی سازی از عقب ) تیم موتا به سیستم 5-2-4 در می آید ، به نحوی که دروازه بان بین دو دفاع مرکزی و و حضور یک هافبک باکس در مرکز قرار دارند .
آنها در این بیلد آپ از حضور هافبک های هجومی (همانند حضور دروازه بان جهت بازی سازی ) برای برتری عددی و همچنین شکستن فشار تیم حریف استفاده میکنند .
در high build-up (بازی سازی از جلو ) تیم موتا به سیستم 5-2-3-1 در میآید . تقریبا شبیه همان اتفاق بیلد آپ بالا اما بدون حضور دروازه بان (میان دو دفاع )
بلونیا در طول بازی بار ها همزمان با تغییر بیلد آپ سیستم خود را نیز عوض کرده و حریف را دچار سردرگمی میکند .
آنها همینطور در بازی با سیستم تیم حریف سازگاری پیدا کرده رفته رفته در همه جای زمین سعی بر برتری عددی داشته و تلاش برای باز پس گیری توپ در زمین حریف دارند .
یکی از شایع ترین تغیراتی که بلونیا حین بازی انجام میدهد این است که یکی از مدافعین وسط را به خط هافبک آورده و ترکیب 5-3-2-1 را در زمین پیاده میکنند . که البته اصول و دستورالعمل های کلی تیم ثابت باقی می ماند .
حمله به half-space (نیم فضا )
بلونیا در یک سوم زمین حریف تیمی فوق العاده است . به نحوی که آن ها همیشه موقعیت های زیادی با استفاده از فضای ایجاد شده بین مدافعین و دفاع کناری ایجاد میکنند . آنها غالبا این حرکت را از فضای ایجاد شده حاصل یک آندرلپ توسط یکی از هافبک ها انجام میدهند .
نقش کلیدی مهاجم
تیاگوو موتا اغلب علاقه مند است که در مرکز میدان برتری عددی داشته باشد . در بعضی بازی ها دیده شده تیم حریف با قرار دادن چهار هافبک سعی بر ربودن این فاکتور از تیم موتا و به دست گرفتن خلاقیت در میانه میدان باشد . اما پاسخ موتا به این آنتی تاکتیک این است که مهاجم خود را یک خط عقب آورده و بازی سازی حمله را با حضور مهاجم حتی کمی عقب تر از میانه میدان انجام میدهد . بدین ترتیب مجددا برتری عددی را صاحب شده و اگر مدافعین حریف نیز به مهاجم فشار بیاورند و او را پرس کنند تیم از فضای ایجاد شده پشت مدافعین استفاده خواهد کرد . این نقش را عموما در تیم موتا زیرکزی اجرا میکند .
اصول و ابزار
تیاگو موتا بارها نشان داده است که می خواهد تیمش بدون توجه به حریف، فوتبال هجومی و تهاجمی بازی کند. آنها حفظ مالکیت را دوست دارند و اغلب در انجام این کار نیز موفق هستند. یکی از اصول تاثیرگذار در انجام این کار شناور بودن سیستم تیم و انجام دادن چرخش های پی در پی بین بازیکنان است . یکی از شایع ترین مثال هایی که میتوان زد یک ضد حمله با استفاده از هافبک هجومی و وینگر است . به این صورت که وقتی توپ در اختیار مدافع کناری تیم بلونیاست وینگر به سمت دفاع کناری میرود و به این ترتیب مدافع کنار حریف را از جای خود حرکت میدهد و به اصطلاح با خود می کشاند . بدین ترتیب فضای ایجاد شده پشت مدافع کناری کاملا آماده برای نفوذ هافبک هجومی است .
مزیت دیگری که این حرکت دارد این است که هافبک حریف را از مرکز بیرون می کشد و به مهاجم این اجازه را میدهد که به فضای ایجاد شده برود . به این ترتیب مدافع میانی دو گزینه در اختیار دارد یکی هافبکی که در فضای خالی در انتظار توپ است . دیگری مهاجمی که عقب آمده و آماده برای تحویل گرفتن توپ و حمله است .
همچنین تیاگو موتا از مدافعین میانی و هافبک هایی که عقب ایستاده اند میخواهد که همزمان با تمپو تیم چرخش داشته باشند و موقعیت خود را عوض کنند تا حریف گیج شود . به عنوان مثال یکی از هافبک هایی که عقب مانده به جلو حرکت میکند و بازیکن حریف را با خود می کشاند . در این لحظه یکی از مدافعین میانی وارد فضای باز ایجاد شده میشود و توپ را دریافت می کند . این اجازه را به او میدهد به سمت زمین بچرخد و به جلو برود . این حرکت مهارت های فنی و تاکتیکی بسیاری از بازیکنان می طلبد . این پویایی جدیدی که موتا برای بلونیا ایجاد کرده راه حل های جدیدی برای شکستن پرس حریف به او میدهد .
شخص سوم
همان گونه که ثابت شد تیاگو موتا بسیار علاقه مند است تا پرس حریف را با حرکت سیال بازیکنان بشکند . یکی از ابزار های حساتی که او اغلب استفاده میکند استفاده از نفر سوم است . این به معنای استفاده از نفر سوم برای پاس دادن به جای بازیکنی که تیم حریف مسیر توپ او را مسدود کرده .
برتری عددی تا پای جان
شاید مهم ترین اصل تیم تیاگو موتا این یک کلمه باشد : برتری عددی
یکی از توانایی های بزرگ بولونیا، توانایی آنها در ایجاد مزیت های عددی در برابر خط دفاعی حریف است. پنج بازیکن مهاجم آنها به طور طبیعی از نظر عددی در برابر چهار مدافع حریف برتری می یابد، که البته بازیکنان بلونیا به مرور زمان در استفاده از این شرایط عالی هستند.
هنگامی که تیم مدافع در حالت تدافعی قرار گرفت و آرایش دفاعی خود را برقرار کرد ، سمت ضعیف تر دفاع کناری حریف خسته از قرار گیری مداوم در حالت 2 در مقابل 1 یعنی وینگر و هافبک تهاجمی بلونیا آسیب پذیر میشود . تیم تیاگو موتا اغلب با گرفتن توپ به سمت وینگر و ایجاد موقعیتهای زیادی از موقعیتهای 2 در مقابل 1 در جناحین و در نیمهفضاها از این موضوع استفاده میکند.
پی نوشت :
در این مطلب ما به بررسی بلونیا در فاز هجومی پرداختیم
قسمت دوم این مطلب به برسی تیم جذاب این فصل ایتالیا در فاز دفاعی خواهیم پرداخت .
ممنون که وقت گذاشتید و این مطلب را خواندید .
منابع :
مقاله سامان زمان زاده در سایت www.studentofthegame.club
سایت genoacfc.it
سایتtotalfootballanalysis.com
سایت .legaseriea.it
سایت the-footballanalyst.com