بایرنو موناکیومن طرفدار بایرن مونیخ هستم؛ اما من مثل گذشته در جمع فنبیسها قرار میگیرم و نه خودم را برای داشتن و نداشتنها پاره میکنم؛ به عنوان یک بایرنی، اصلاً و ابدا حس سمپاتی نسبت به باخت این تیم مقابل رئال ندارم؛ شاید بخش عمدهاش آن ضربه بزرگ روز 4 فروردین 1402 و نفرت شدید من از توخل بود؛ یک بخش دیگر که به نوعی عادت شده که بایرن از رئال ببازد؛ تقریباً ده سال میشود که بایرن رئال را نبرده؛ این یعنی چه؟ یعنی ego و شهامت لازم مقابل این تیم را از دست دادهایم (چیزی که بارسلونا اکنون مقابل بایرن از دست داده است)؛ تلخ هست ولی بگویم رئال رفت وَرِ دلِ میلان و لیورپول؛ پارادوکس قضیه اینجاست که بایرن حتی با همان آنجلوتی که رئال را هدایت میکند؛ توان بردنش را نداشت؛ داوری؟ بیایید برگردید به بازی رفت که بایرن میتوانست نتیجه 4-1 را کند ولی نکرد و بیاید از تعویضهای توخل و وقتکشیهایش اشاره کنیم که منجر شد بایرن از دقیقه 70 جهنمی را تجربه کند؛ با این اوصاف، مربی بعدی بایرن هر کسی که باشد، اولویت او لیگ قهرمانان نیست؛ اولویت بندی جدید همان هدف گرفتن بوندس میشود؛ جامهای داخلی اولویت است و بعد لیگ قهرمانان اروپا؛ از ناگلزمان همچنان متنفرید؛ قرارداد شش ساله و اینا؛ میدانید برنامه بلند مدت چیست؟ ینی خلق یک هیتسفیلد دیگر؛ ینی ناگلزمن همان هیتسفیلد بایرن بود که زدید نابودش کردید؛ یورو را بگیرد؟ بگیرد که بایرن جماعت باید فشار و سوزش بخورد؛ امیدوارم در یورو به خوبی جلو برود؛ فصل بعد؟ نقل و انتقالات درست و حسابی؛ جلوگیری از خریدهای گرون قیمت؛ مفت بری مثل گذشته؛ رئال بدون هیچ هزینهای بهترین ترکیب را ساخت؟ آن بایرن مفت بر کجاست که نوکش را بدون هزینه ای گرفت و 9 سال خط حمله بیمه شد؛ از بین تمامی گزینهها، با اینکه از فلیک دل خوشی ندارم؛ ولی معقول ترین گزینه هست؛ و اگه هم بیاید، دیگر ماندنی میشود یا اینکه بوندس دوباره از دست برود و هوینس غش کند.