اتفاقاتی که این فصل برای سپاهان افتاد را هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند؛ نه آن شروع طوفانی و نه این پایان سرد و بی روح! سپاهان فصل را با پنج برد متوالی شروع کرد که یکی از این برد ها بعد از جنجال سقف بودجه وقضیه کسر امتیاز رقم خورد تا پیام واضحی به رقبا بدهند: طوفان زرد برای بازپس گیری تاج و تخت برگشته و هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند از این اتفاق جلوگیری کند چند هفته بعد از آن ماجرا شاید تلخ ترین شب تاریخ سپاهان در آسیا هم رقم خورد، سپاهانی که با ورزشگاه مملو از تماشاگر نقش جهان و در میان دود های زرد و ترسناک ورزشگاه آماده ی شکستن شاخ غول عربستانی شده بود، ناگهان با ترک ورزشگاه از سوی الاتحادی ها رو به رو شد؛ فقط به خاطر تندیسی از یکی از فرماندهان بزرگ ایرانی که عرب ها دل خوشی از او نداشتند و تروریست خطابش میکردند! همان طور که از ضعف و حقارت دستگاه ورزشی، دیپلماتیک و سیاسی ایران انتظار میرفت، عربستانی ها فقط بخاطر همان مجسمه و همان بهانه؛ ۷۵ هزار هوادار سپاهان را که بعضاً از دور ترین مسافت ها به اصفهان آمده بودند را دست خالی به خانه برگرداندند و سه امتیاز بازی را هم چند هفته بعد آن دریافت کردند.
حتی این فاجعه هم اخلالی در روند سپاهان ایجاد نکرد، هر چند طلایی پوشان سه امتیاز را به واسطه ی این شوک بزرگ در نقش جهان و در مقابل ملوان جا گذاشتند، اما پس از آن با پیروزی ۹ گله مقابل حریف ازبکستانی، آن هم جایی خارج از اصفهان و بعد از آن با غلبه بر دشمن دیرین خود در نقش جهان اتفاقات آن شب نحس را به طور کامل هضم کردند و هم در لیگ قهرمانان آسیا بعد از چند سال دوباره طعم صعود به مرحله حذفی را چشیدند و هم در لیگ برتر با وجود چهار امتیاز کسر شده آقایی میکردند
اما آخرین روز های خوش تیم عجیب این فصل سپاهان خیلی زود گذشت، بعد از حذف اجباری ساکت از سپاهان با دستور مستقیم سازمان بازرسی کشور و انتصاب منوچهر نیکفر سپاهان پله پله تنرل را تجربه کرد
این تیم قدیمی اصفهانی درست از جایی ضربه خورد که فکرش را هم نمیکرد، برگشت امتیازات!
این اتفاق هر چند سپاهان را ناگهان به صدر جدول برگرداند اما قطعاً این نحس ترین صدرنشینی آن ها در تاریخ ۷۲ ساله شان خواهد بود! سازمان لیگ گر چه به ظاهر از خیر امتیازات سپاهان گذشته بود ولی انگار هدف بزرگتری را دنبال میکرد؛ ۶ بازیکن سپاهان که اکثرا ستاره های درخشان تیم بودند و همگی دارای کارت رسمی بازی از سوی سازمان لیگ بودند به یکباره محروم شدند و حضور شان در دیدار های بعدی منوط به کاهش محسوس قرارداد شان شد؛ رای درست روز قبل بازی سپاهان با گل گهر اعلام شد، ساعاتی که کاروان سپاهان با آن ۶ بازیکن و بدون جایگزین های شان به سیرجان رفته بود! پس سه امتیاز از آن چهار امتیاز فردای اعلام رای از آن ها گرفته شد، در روزی که سپاهان از فرط کمبود بازیکن مجبور شد برای دقایقی دروازبان سوم خود را در پست مدافع راست به کار گیرد!
منوچهر نیکفر که به دنبال حل ماجرا بود طی توافقی احمقانه به سازمان لیگ قول داد قرارداد بازیکنان به حد مطلوب مدیران مربوطه کم خواهد شد تا بتواند آن ها را دوباره به خدمت بگیرد و مورایس را نگه دارد
بازی با شمس آذر هم گذشت و تیم به هم ریخته سپاهان با تمام ستارگانش به پدیده ی لیگ باخت و دردسر های مرگبار شیر های زرد ایرانی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت
نیکفر که به خیال خام خود قصد حل کردن مشکلات سپاهان را داشت در اولین قدم
آل کثیر را به پرسپولیس
پهلوان را به فولاد
و قربانی، ملی پوش ۲۲ ساله اش را هم به تیمی روسی فروخت تا با درآمد حاصل کمی از تعهداتش را انجام داده باشد؛ قدم دوم نیکفر اصلی ترین دلیل شرایط امروز سپاهانی هاست
او اقدام به کاهش قرارداد سال بعد آن شش بازیکن زد و وقتی عادل فردوسی پور در مصاحبه با او در این مورد پرسید، مدیرعامل موقت سپاهان گفت بازیکنان نمیتوانند شکایت کنند چون قرارداد شان غیر قانونی ( در تضاد با قانون ۲۵ درصد)!
همین قدر احمقانه و غیرعقلانی، او به طرز عجیبی حتی نمیدانست که وقتی قرارداد بازیکنی وسط فصل و با وجود عملکرد درخشان او بر خلاف رضایتش کسر شود دیگر در زمین برای تیم بازی نخواهد کرد!
داستان جایی دردناک تر شد که در پنجره ای که پرسپولیس با خرید اورونوف، عبدالکریم حسن، خدابندهلو و آل کثیر نه تنها تمامی نقاط ضعف خود را پوشش داد، بلکه بر استحکام خط دفاعی خود را هم تحکیم بخشید و در آخر مدیران این باشگاه ادعا کردند که از این پنجره نقل و انتقالاتی سود هم کرده اند! از آن سو استقلالی ها هم با وجود اقرار منصور قنبرزاده بر پر بودن سقف بودجه ی شان ماشاریپوف، کاپیتان تیم ملی ازبکستان و رافائل سیلوا، مدافع فصل پیش خود را به خدمت گرفتند؛ شاهکار نقل و انتقالاتی سپاهان عیسی عباسی بود که نه مورایس و نه عوامل باشگاه خرید او را گردن نگرفتند و حالا مدتی است که نام او به فراموشی سپرده شده است دیگر خرید سپاهان در زمستان هم به گونه ای رقم خورد که خیال نیکفر از سقف بودجه راحت باشد، اعرابی طبق گفته ی سعید دقیقی سرمربی تیم سابق او برای سپاهان حدود ۸ میلیارد آب خورد، طبیعتا ژوزه مورایس هم وقتی وضع را این چنین ببیند ترجیح می دهد خود را سرگرم عشق و عاشقی کند تا اینکه برای تیمی بجنگد که هم از دشمن و هم از به ظاهر دوستان خنجر می خورد.
حالا سپاهان تنها باید به قهرمانی جام حذفی دل خوش کند، البته که این تیم از هم گسیخته و ویران شده حتی توان قهرمانی در رقابت های چهارجانبه ی دوستانه را هم نخواهد داشت و با ادامه ی این وضعیت و البته سپردن مهم ترین منصب مدیریتی به افرادی که نه بومی باشگاه هستند و نه چیزی از فوتبال می فهمند، سپاهان در لیگ بیست و چهارم فصل کابوس واری را سپری خواهد کرد حتی کابوس وار تر از این ایام؛ قصه ی پر غصه ی تیم پرماجرای سپاهان در این فصل یک بار دیگر ثابت کرد که در ایران سرنوشت تیم ها را بازیکنان تعیین نمیکنند، مربیان نیز در این زمینه نقش چندانی ندارند، سرنوشت این فصل سپاهان را کسانی نوشتند که سال هاست زالوی فوتبال ایران شده اند و فقط به منفعت خود فکر میکنند البته این امضای خودی ها هم پای حکم نابودی سپاهان به چشم میخورد..