در این مطلب به نقد و بررسی فیلم گودزیلا منهای یک می پردازیم. این فیلم یکی از برترین بلاک باسترهای سال های اخیر و یکی از بهترین فیلم های گودزیلا است. با ما همراه باشید.
******************************
اطلاعات فیلم
کارگردان: تاکاشی یامازاکی
بازیگران: ریونوسوکه کامیکی، مینامی هامابه، یوکی یامادا، مونتاکا آئوکی، هیدهتاکا یوشیئوکا، ساکورا آندو، ساساکی کورانوسوکه
خلاصه داستان: ژاپن پس از جنگ، ویران شده و در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد که یک بحران جدید در قالب یک هیولای غول پیکر و ترسناک یعنی گودزیلا پدیدار شده است.
مدت: 125 دقیقه
رده سنی: PG-13
راتن تومیتوز: 98
متاکریتیک: 81
IMDB: 8.1
************************************
گودزیلا منهای یک، سی و هفتمین فیلم گودزیلا و سی و سومین فیلم ژاپنی و محصول توهو از فرنچایز گودزیلا بعد از زمان نسبتا طولانی در فاصله با شین گودزیلا است که توانسته با سایر فیلم های مجموعه متمایز باشد. این فیلم صرفا قرار نیست که یک گودزیلا را وارد میدان کند و بکشد و ویران کند و مردم فرار کنند. این فیلم علاوه بر رعایت تمامی این المان ها که ویژگی های اصلی فیلم های گودزیلا هم هست فیلمنامه ای را وارد اثر می کند که می توان گفت بهترین فیلمنامه کل مجموعه را دارد. این فیلم با تحسین منتقدان و تماشاگران همراه شد و توانست موفقیت بی سابقه ای را از آن خود کند. حالا می خواهیم به این بپردازیم که آیا این فیلم یک شاهکار بلاک باستری و فراتر از آن است و می توان به آن لقب بهترین فیلم گودزیلا پس از نسخه اصلی را داد یا خیر؟
در ابتدا باید به سراغ بزرگترین نقطه قوتی از فیلم که بیشتر به چشم می آید برویم؛ جلوه های ویژه فیلم عملکردی خیره کننده دارند و در واقع جلوه های ویژه گودزیلا منهای یک شگفت انگیز هستند و با توجه به بودجه فیلم واقعا اعجاب آور هستند. این فیلم توانست جایزه بهترین جلوه های ویژه اسکار را ببرد و حالا معلوم شد که این جایزه کاملا لایق این اثر است که توانسته در بحث جلوه های ویژه بی نقص باشد و گودزیلای فیلم را می توان بهترین گودزیلای فیلم های توهو از نظر جلوه های ویژه دانست. البته که گودزیلای فیلم را از هر لحاظ می توان یکی از برترین گودزیلاهای تاریخ سینما دانست؛ رعب آور، وحشتناک و عظیم که وجودش در هر پلان ترس را به مخاطب منتقل می کند و این فیلم در خلق گودزیلایی ترسناک و رعب آور عملکردی بی نقص داشته که البته جلوه های ویژه سازنده آن هم بی نقص هستند. اما در همین بحث گودزیلای حاضر در فیلم بمانیم. در فیلم ما چندبار شاهد حضور گودزیلا هستیم؛ ابتدای فیلم، در میانه های داستان که در آب و خشکی(جزیره گینگزا) است و البته در پایان فیلم. که در تمام آنها این اثر به خوبی از گودزیلا بهره برده است و توانسته مخاطب را به وجد بیاورد. در فیلم شاهد کشتار گودزیلا هستیم. همان چیزی که اخیرا(در فیلم های هالیوودی گودزیلا) کاملا فراموش شده است ولی این فیلم وجهه ترسناک همیشگی و اقتدار گودزیلا را باری دیگر به نمایش می گذارد. چیزی که آخرین بار در شین گودزیلا شاهدش بودیم. اما اوج کار حضور گودزیلا در فیلم به استفاده از نفس اتمی اش برمی گردد. فیلم به بهترین شکل البته متمایز آن را به نمایش می گذارد و آن صحنه نمایش و معنای واقعی نفس اتمی گودزیلا است که اوج فیلم هم به حساب می آید و گودزیلایی که در میان آتش اتمی اش می رود و صحنه ای به یادماندنی از این شاهکار اتمی گودزیلا به نمایش می گذارد.
از بحث گودزیلای فیلم که بگذریم به سراغ فیلمنامه و البته روایت انسانی آن می رویم که بدون شک این فیلم یکی از بهترین روایت های انسانی تاریخ فیلم های گودزیلا را دارد. تلفیق داستان حمله گودزیلا با روزهای پایانی جنگ جهانی دوم و روزهای ابتدایی جنگ سرد که ژاپن بعد از حمله اتمی آمریکا در سال 1945 کاملا آسیب دیده و بحران زده است و گودزیلا یک حمله اتمی دیگر میشود. در واقع ماهیت اصلی گودزیلا هم همین است و این فیلم بازگشتی به ریشه ها دارد. یک هیولای اتمی پس از یک حمله اتمی که داستان بی نظیری را در روند خود قرار می دهد تا محتوایی جذاب بسازد. این فیلم پر از مفهومات بسیار زیبا و قابل تامل است و می خواهد استعاراتی را در روزهای سخت ژاپن به کار بگیرد و اصطلاحات بزرگی را در دل فیلمنامه و روایت اصلی اثر به وجود بیاورد. در واقع تلفیق این پیام ها و مفهوم ها با ساختار اصلی فیلم یک مخلوق بی نظیر و بی نقص را به وجود آورده است. همچنین کودک و زنی که در ابتدای فیلم به کوئیچی اضافه شدند درواقع نمادی از کورسوی امیدی در میان بحران ها بودند که می توانند روند زندگی شخصیتی را تغییر دهند و این همان چیز برای کوئیچی بود. فیلمنامه هم از نظر روایی مشکلات معدود و قابل توجهی دارد. پایان بندی فیلم اصلا جالب و قابل قبول نیست نمی تواند یک پایان ایده آل برای باقی دقایق اثر باشد تا ضربه جدی به فیلمنامه و حتی خود فیلم وارد کند. اما با توجه به سبک کایجویی فیلم نمیشود از لحاظ شخصیت پردازی و فیلمنامه زیاد به آن سخت گرفت ولی درکل در این بحث بی نقص نیست. ولی درکل فیلمنامه و روایت انسانی آن را می توان یکی از نقاط برجسته فیلم دانست.
گودزیلا منهای یک علاوه بر جلوه های ویژه و داستان و موسیقی حماسی اش که فضای کاملا رعب آور را برای فیلم ایجاد می کند از لحاظ نشان دادن صحنه های کشتار جمعی بی نظیر عمل می کند. بمب اتمی دیگر بر روی سر مردم ریخته است. گودزیلا در این فیلم به عنوان یک نماد عمل می کند. نمادی از خشونت و بمب اتم. نمادی که دوباره مردم به آن دچار شده اند و راهی برای فرار ندارند. در واقع جزیره گینگزا در فیلم همان هیروشیما و ناگاساکی بود که در سال 1945 ویران شدند و حالا یک هیولای اتمی دیگر و یک ویرانی و کشتار دیگر. در واقع این فیلم به خوبی مفهوماتی را وارد اثر می کند که وجود امثال آن در آثار کایجو و بلاک باستری اخیر کمتر دیده میشود اما این فیلم به خوبی آنها را در آن گنجانده است. در واقع این فیلم، یک اثر ضد جنگ است. دیالوگ ها و روایت فیلم کاملا این قضیه را نشان می دهد و مفهومات ضد جنگش کاملا به روایت انسانی آن کمک بسزایی کرده است. مفهوم انسانی که در این اثر وجود دارد را شاید در هیچ کدام از آثار گودزیلا نتوان دید. شخصیت هایی که جنگ تخریبشان کرده و بازهم جنگ و بازهم جنگ. کلکسیون های ناامیدی و تکاپوهایی بی شمار که همه در این اثر گنجانده شده است. گودزیلا، با نفس اتمی اش آمده تا نشان دهد که مرگ، خشونت و ترس چقدر می تواند نزدیک باشد. گودزیلا همان جنگ است؛ جنگ اتمی که جنون هیولاگونه بشر را نشان می دهد. این اثر با تهاجم گودزیلا نشان می دهد که اثرات جنگ چقدر می تواند مخرب باشد. در واقع تلفیق مفهومات ضدجنگی و انسانی و نمادگرایی آن، فیلم گودزیلا منهای یک را یک کایجوی ضدجنگ به تصویر می کشد و فراتر از یک فیلم اکشن معمولی است و در عین سرگرم کنندگی ماورای آن هم می رود. در واقع گودزیلا منهای یک، درام بی نظیری دارد که در دل آن مفهومات و نمادهای قابل توجهی قرار دارد.
*حاوی اسپویل*
کاراکتر اصلی پس از صحنه ابتدایی در سال 1945 و اواخر جنگ جهانی دوم دچار عذاب وجدان درمقابل هم رزمی هایش شد که در حمله گودزیلا او فرار کرد و در واقع این چرخه مقابله او با گودزیلا در چند وجه نشان داده میشود. بار دوم نبرد او با گودزیلا روی آب نمایشی قابل توجه دارد ولی بازهم دست او لرزید و بازهم نتوانست گودزیلا را روبروی خود ببیند. بار سوم، مرگ نوریکو باعث شد که خشم در وجودش غوطه ور شود و در همان لحظه گودزیلا گینگزا را با یک نفس اتمی نابود کرده بود و صحنه رفتنش و فریادهای کوئیچی شیکشیما در آن صحنه دربرابر گودزیلا به یادماندنی بود. فریادی که از سر خشم بی حد و مرز و خستگی غیرقابل تحمل بود. خشم از گودزیلا و خستگی از زندگی. اما صحنه پایانی نبرد بالاخره کوئیچی به یک قهرمان تبدیل شد و توانست دربرابر گودزیلا بایستد و او را از بین ببرد که نگاهی بر این قوس داستانی اوج کار نویسنده را نشان می دهد. اما از اینها که بگذریم پایان بندی فیلم دچار مشکلات قابل توجهی بود. گودزیلا در پایان فیلم از بین رفت. چیزی که دیدنش کمی غیرمعقول به نظر می رسد. آن هم توسط یک فرد که وارد دهان گودزیلا شد و با چتر نجات صندلی اش زنده ماند. در ادامه زنده ماندن نوریکو هم یکی از اتفاقات قابل بحث فیلم بود که برمی گردیم به دقایق گذشته فیلم که چیزی از مرگ نوریکو نشان داده نشد ولی کوئیچی پی برد که او مرده است ولی توضیح قابل درک دیگری داده نشد و این زنده ماندنش بااینکه بازهم دارای مفهومات قابل توجهی است ولی غیرمعقول به نظر می رسد. اما در نمای پایانی فیلم شاهد جان گرفتن دوباره گودزیلا بودیم که در طول فیلم هم بارها شاهد ترمیم او به خصوص پس از شلیک های اتمی اش بودیم و این شات پایانی نشان داد که نمادهای سازنده مرگ هیچ گاه از بین نمی روند و نحوه روایت نمادگرایی و ضدجنگش را کامل کرد.
*پایان اسپویل*
فیلم گودزیلا منهای یک بدون شک یکی از بهترین فیلم های گودزیلا و یکی از بهترین آثار بلاک باستری سبک کایجو است و یک اثر متمایز در این سبک به شمار می آید که با روایت انسانی و ضد جنگش به یک شاهکار مهم و بی نظیر در سبک خودش تبدیل شود.