در این مطلب به نقد و بررسی فصل اول سریال فال اوت می پردازیم. سریالی که به یکی از بهترین اقتباس های بازی های ویدئویی تبدیل میشود. با ما همراه باشید.
******************************
اطلاعات سریال
سازندگان: گراهام واگنر، جنیوا رابرتسون دورت، لیزا جوی و جاناتان نولان
بازیگران: الا پورنل، آرون موتن، والتون گاگینز، کایل مکلاکلن، مویسس آریاس، ساریتا چودری، لزلی اوگامس
خلاصه داستان: داستان این سریال که براساس بازی به همین نام ساخته شده دربارهٔ شروع یک جنگ هستهای است که باعث آخرالزمان بر روی سطح زمین میشود و مردم برای زندهماندن به زیر زمین و در پناهگاههای زیر زمینی ساکن میشوند. آنها در این پناهگاهها به پرورش گیاه و تأمین نیازهای زندگی میپردازند ولی بعد از گذشت چندین سال از بمباران هستهای، سطح زمین محلی برای درگیری تبدیل میشود.
تعداد قسمت: 8
رده سنی: TV-MA
راتن تومیتوز: 93
متاکریتیک: 73
IMDB: 8.5
******************************
سریال فال اوت که به تازگی از سرویس استریم آمازون پرایم منتشر شده توانسته غوغایی به پا کند و خیلی از افراد آن را بهترین اقتباس تاریخ ویدئوگیم می نامند و این اثر تحسین منتقدین و تماشاگران را به دست آورده و آنها را به وجد آورده است و چه برای کسانی که تجربه بازی آن را داشته اند و چه برای کسانی که بازی را تجربه نکرده اند جذاب خواهد بود ولی درکل و با تمام این اوصاف و رکوردهایی که این سریال جابجا کرده و حتی سازندگان را برای ساخت فصل بعدی مجاب کرده می خواهیم به این مورد بپردازیم که آیا واقعا این سریال اثری بی نقص و بی نظیر است؟ اثری که توانسته به یکی از بهترین اقتباس های ویدئوگیم تاریخ تبدیل شود و امید به آینده این اقتباس ها را بیشتر کند.
لوسی: "شاید در نهایت شبیه تو باشم اما هرگز شبیه تو نخواهم بود" |
اولین بحث این سریال حتی قبل از آغاز آن اقتباس آن از بازی فال اوت بود. اما سریال نشان داد که ما با یک اقتباس قدرتمند طرف هستیم. در بحث اقتباس این سریال به طرزی بی نظیر و شگفت آور عمل می کند که برای تماشای آن نیازی به تجربه کردن بازی ندارید چون این سریال کاملا بیننده را با فضا و اتمسفر حاکم بر سریال وفق می دهد و آشنا می کند که بدون تجربه بازی می تواند از این سریال لذت ببرد. سریال فال اوت بیننده خود را می شناسد و از این بهره برده است و نحوه اقتباس آن از بازی به طرز فوق العاده ای وفادارانه و خوب است و به خوبی اتمسفر و داستان بازی های فال اوت را در سریال پیاده کرده است و از لحاظ اقتباس بی نقص عمل می کند. فیلمنامه سریال هم بی نظیر است و بدون باگ داستانی خاصی آن را پیش می برد و در هر قسمت تجربه فوق العاده کارگردانی افرادی مثل جاناتان نولان به کمک می آید. در سریال علاوه بر حضور المان های بازی شاهد تلفیق آنها با آثار گذشته جاناتان نولان مثل مظنون و یا وست ورلد هستیم که این تلفیق فضا و داستانی به خوبی جواب داده و در طول 8 ایپزود آن شاهد برتری جستن این تلفیق ها هستیم که المان های بازی اصلی را با المان های تلویزیونی تلفیق کرده است و در نهایت اثری متعادل و منسجم به وجود آمده است. در واقع فیلمنامه منسجم اثر هم قابل ستایش است و کارگردانی آن در هر ایپزود بی نقص و ایده آل است و از لحاظ نمایش و روایی پخته تر از هر اثر در سبک خودش است. در واقع فضایی که در این سریال خلق شده کاملا در تشابه با بازی است و یک فضای منحصربه فرد به وجود آمده که بیننده اصلا نمیخواهد یک لحظه از آن جدا شود و کاملا یک فضای پسا-آخرالزمانی بی نظیر و مسحورکننده به وجود آمده است.
غول: "ردیابی یک خوک گیرکرده آسان تر از این است که از او بپرسید کجاست" |
عملکرد بی نظیر بازیگران قابل تحسین است. تمام بازیگران کاملا به نقش های خود کاملا تشابه دارند و عملکرد بی نظیر سه بازیگر اصلی و شخصیت پردازی آنها واقعا بی نظیر است و باعث میشود که مخاطب کاملا با آنها ارتباط برقرار کند. در واقع در همان ابتدا هم تایم لاین های سریال به سه بخش و روی سه شخصیت متمرکز میشوند؛ لوسی، غول و مکسیموس. و در واقع قوس های داستانی در ادامه همین الگو را ادامه می دهند و این کاراکترها را می توان بهترین کاراکترهای تاریخ اقتباس های ویدئوگیمی دانست و کاراکترهایی دوست داشتنی و بی نظیر را از آنها شاهد هستیم. و داستان کاراکترها را به گونه ای باهم ارتباط می دهد که ستودنی است و اوج کار فیلمنامه اثر را نشان می دهد و این روایت ها در جاهایی به هم گره میخورند و قوس های داستانی گسترده تری را به وجود می آورند. در واقع سریال شخصیت های فرعی خود را هم رها نمی کند و در ادامه داستان به دو بخش دیگر بیرون از پناهگاه و در برهوت و داخل پناهگاه 33 می پردازد که همان داستان ها را دوباره گسترده تر و مجزا تر می کند. در واقع روند اصلی سریال هم در همان ابتدا به دو بخش گذشته و حال تبدیل میشود و در ابتدا حول جنگ اتمی 2077 است و بعد به حدود 200 سال بعد و سال 2296 مربوط میشود که در نهایت در یک مکان و یک نقطه آنها را به هم متصل می کند و یک اوج بزرگ در سریال به وجود می آورد و دو خط زمانی را در نقطه اتصالی درست به هم وصل می کند و آنها را مرتبط می سازد در واقع ایده هایی که به کار می رود می تواند این داستان ها را گسترده تر بسازد هرچند که در پرداخت بعضی کاراکترهای فرعی سریال به مشکلاتی برمی خورد اما همچنان باعث ضربه زدن به شخصیت پردازی سریال نمیشود. برگردیم به نقش آفرینی بازیگران که عملکرد خیره کننده الا پورنل و والتون گاگینز و حتی آرون موتن بیننده را به وجد می آورد و از این لحاظ بی نقص عمل می کند. درکل این سریال در بحث فیلمنامه، روایت، کارگردانی، شخصیت پردازی و عملکرد بازیگران عملکردی بی نقص دارد.
مکسیموس: "این همان چیزی است که همیشه اتفاق می افتد. همه می خواهند دنیا را نجات دهند فقط درمورد چگونگی آن اختلاف نظر دارند." |
این سریال در بحث جلوه های ویژه هم عملکرد خیره کننده و بی نقصی دارد و کاملا اتمسفری اعجاب انگیز را خلق کرده اند و جلوه های ویژه چشم نوازی دارد که در بحث بصری اثر کمک شایانی به آن کرده است. اکشن سریال عالی است و دقیقا مانند اکشن حاضر در بازی است و صحنه های اکشن زیبایی دارد که البته آن خشونت همیشگی بازی هم در آن حفظ شده است و از این لحاظ بازهم به اقتباس خوبش برمی گردد. طنز سریال هم بی نظیر است و درست مانند بازی از طنز زیادی در صحنه های اکشن و در تمام پهنای سریال دیده میشود و شاهد کمدی بی نظیری از سوی این اثر هستیم و کاملا به همان المان های اصلی بازی پایبند مانده است؛ اتمسفری از جنگ اتمی با چاشنی اکشن، خشونت و کمدی بزرگسالانه و جذاب. مکان های و سازمان های سریال هم به خوبی به تصویر کشیده شده اند و همان طور که پیش تر اشاره کردیم و به دو بخش زمین و پناهگاه 33 تقسیم میشود و انجمن برادری و ضعف ها و هزاران چیز دیگر به خوبی پردازش شده اند هرچند که باید پرداخت بیشتری در فصل دوم به خصوص درمورد انجمن برادری را شاهد باشیم. یک ویژگی دیگری که درمورد بازی های فال اوت صدق می کند در این سریال هم به وضوح دیده میشود؛ سگ. فال اوت همیشه با سگ هایش معروف بوده و در این سریال هم سگی را شاهد هستیم که صاحبان مختلفی دارد و لحظات مختلفی را می بیند و حتی میشود گفت تاثیر بسزایی در روایت سریال دارد. از اینها که بگذریم این سریال ضعف های قابل توجهی هم دارد؛ در بعضی از قوس های داستانی و روایی این سریال خوب عمل نمی کند و تا حدودی هم به روایت منسجم سریال ضربه می زند اما باعث تخریب کامل نمیشود اما همین نقاط ضعف معدود باعث شده که به سریالی کاملا بی نقص تبدیل نشود هرچند که این ضعف ها کاملا درمیان نقاط قوت ریز و درشت اثر گم میشوند و همانطور که گفتم ضربه ای به روایت سریال نمی زنند.
باد آسکینز: "اسلحه نهایی کشتار جمعی چیست؟ زمان. زمان اوج شکارچی است. و در صورت وقوع حادثه زمان سلاحی است که با آن همه دشمنان خود را شکست خواهیم داد. این گونه است که ما در بازی بزرگ سرمایه داری پیروز خواهیم شد؛ نه با جنگیدن با کسی بلکه با زنده ماندن از آنها." |
*حاوی اسپویل*
در همان ابتدا و بدون مقدمه، سریال، آغاز جنگ اتمی را نشان می دهد و بعد به 200 سال پس از آن می رود و روایت دیگر وقوع حادثه اتمی برمی گردد. این سریال به خوبی لوسی را از پناهگاه بیرون می کشد و همسو شدن او با مکسیموس را به خوبی به نمایش می گذارد و تفاوت پناهگاه ها و دنیای روی زمین را به خوبی نشان می دهد که در طی یک سفر از لوسی آن را به نمایش می گذارد. در واقع به گونه ای این نقاط اتصال را نشان می دهد که واقعا از دیدن آنها مخاطب به وجد می آید. در واقع در طول داستان شاهد گذشته کاراکتر غول بودیم ولی به آن لحظه ای که می خواستیم نرسید؛ یعنی لحظه ای که توضیح دهد که هاوارد چگونه از آن تابوت سر در آورد و داستان زندگی او بعد از انفجارهای اتمی که زندگی او را عوض کردند چگونه خواهد بود. همچنین پایان بندی این سریال مشکلات قابل توجهی داشت. پس از اینکه حقایق پدرِ لوسی برای او افشا شد صحنه گاهی خود را گم می کرد و درنهایت هم باگ های داستانی قابل توجهی داشت. گروهی که دربرابر انجمن برادری ایستاد هدف کاملا مشخصی برای مخاطب نداشت و پرداخت شخصیتی رئیس آنها هم درست و قابل درک نبود و همچنین مکسیموس که پس از اینکه فهمید همه اتفاقات بدی که برای او افتاده تقصیر پدرش بوده عملکردی نابجا داشت و درکل آن صحنه را نتوانست به خوبی نمایش دهد ولی بااینکه پایان بندی بی نظیری نداشت اما با توجه به ساخت فصل دوم می توان آن را درک کرد.
*پایان اسپویل*
سریال فال اوت بدون شک یکی از برترین سریال های اخیر و بهترین سریال های اقتباسی ویدئوگیم است و توانسته است که با بهره بردن از المان های بازی و پایبند بودن به آنها به یک سریال بی نظیر و تماشایی و سرگرم کننده تبدیل شود.