به زبان ساده، به تاثیر جغرافیای کشورها در سیاست گذاریشان ژئوپلیتیک میگویند. در اینجا فقط جغرافیای سیاسی ملاک نیست بلکه جغرافیای انسانی، اقتصادی، فرهنگی، منابع طبیعی، فناوری و ... را نیز شامل میشود.
در واقع برای پیش بینی سیاستهای یک کشور دو عنصر اصلی را باید در نظر گرفت :
1. ژئوپلیتیک آن کشور
2. سیاستمداران آن کشور
مسائل ژئوپلیتیکی یک کشور در یک مقطع زمانی مشخص، ثابت است. اما دیدگاه سیاستمداران مختلف ممکن است کمی متفاوت باشد بسته به اینکه از چه گروه سیاسی باشند و چه اهدافی داشته باشند و از جناح چپ باشند یا راست و ...
مثال تهدیدات ژئوپلیتیکی تایوان برای چین
کشور چین با تهدیدات تجزیه طلبانه زیادی در داخل خاک خود روبرو است. ترک ها (ایغورها) در شمال غربی، تبتی ها در جنوب غربی، مغول های داخلی در شمال، هنگ کنگ و تایوان در شرق از جمله تهدیدات تجزیه طلبانه در چین هستند. امریکا همواره به اصل چین واحد (اینکه تایوان بخشی از خاک چین است) پایبند بوده است. اما با روی کار آمدن بایدن، امریکا اصل چین واحد را کنار گذاشت و به نوعی از استقلال تایوان حمایت کرد. این اقدام امریکا، برای چین بحران ژئوپلیتیکی ایجاد کرد. زیرا اگر چین در برابر استقلال تایوان کوتاه بیاید سایر تجزیه طلبان چینی هم از کنترلش خارج میشوند. پس تایوان باید به خاک چین برگردد.
یا تهدید ژئوپلیتیکی دیگر از سمت تایوان مستقل، قرار گرفتن چین در تنگنای نظامی است. افزایش قوای نظامی تایوان و افزایش حضور نظامی امریکا در تایوان، در آینده تسلط چین بر دریای چین را کاهش میدهد و حلقه محاصره چین توسط متحدان امریکا را تنگتر میکند. پس بخاطر اهمیتی که این جزیره از نظر نظامی برای چین دارد نیز بازگشت تایوان به خاک چین باید هر چه زودتر اتفاق بیفتد.
یا تهدید ژئوپلیتیکی دیگر، زیرساختهای تولید ریزتراشه های تایوان است. 90 درصد ریزتراشه های پیشرفته در تایوان تولید میشوند. به دلیل تحریمهای امریکا، تایوان صادرات ریزتراشه های پیشرفته را به چین متوقف کرده است. پس چین باید حرکتی انجام دهد یا تایوان را به خاک خود ضمیمه کند و این زیرساختها رو نصیب خود کند یا اگر نشد آنها را نابود کند تا به اقتصاد غرب ضربه بزند و عقب ماندگی خودش در اثر تحریم ریزتراشه ها را جبران کند.
همانطور که می بینید تهدیدات ژئوپلیتیکی چین ایجاب میکند که به تایوان حمله کند و عواقبش را به جان بخرد. اما ژئوپلوتیک فقط بخشی از پیش بینی است بخش دیگر را باید از پیشینه رفتاری سیاستمداران چین پیش بینی کرد که آیا حمله به تایوان اتفاق می افتد یا خیر؟
مثال تهدیدات ژئوپلیتیکی عراق برای ایران
کشور عراق در تنگناهای ژئوپلیتیکی زیادی قرار دارد. یکی از این تنگناها عدم دسترسی به دریاست. همین تنگنا در تصمیم صدام برای حمله به ایران و کویت تاثیرگذار بود. خصوصا اینکه عراقی ها با ما مشکلات مرزی حل نشده هم دارند. پس تهدید ژئوپلوتیکی که از سمت عراق برای ایران وجود دارد ایجاب میکند که ایران مخالف تشکیل یک قدرت مرکزی یکپارچه در عراق باشد و از همین سیستم فدرالی عراق و توازن قوایی که بین کردها، عربها و شیعیان در داخل عراق وجود دارد راضی باشد.
راه دیگر مقابله با این تهدید ژئوپلیتیکی این است که کریدور جهانی مهمی ایران و عراق را به هم وصل کند و آنقدر منافع مشترک ایجاد کند که هر گونه جنگی در آینده به صرفه نباشد. چیزی مانند اتحادیه اروپا که مرز بین کشورها معنایی ندارد و آنقدر با هم منافع مشترک دارند که هیچ گاه جنگی بین آنها شکل نمیگیرد. در واقع برای پیش بینی سیاست خارجی یک کشور اروپایی باید ژئوپلیتیک کل اتحادیه اروپا رو ملاک قرار داد نه فقط ژئوپلیتیک آن کشور! چقدر خوب است که در آینده، خاورمیانه هم به یک اتحادیه تبدیل شود تا تنگناهای ژئوپلیتیکی کشورهای خاورمیانه برطرف شود.
یا تهدید ژئوپلیتیکی دیگری که از سمت عراق برای ما وجود دارد استقلال کردستان عراق است که اگر اتفاق بیفتد امنیت ملی ایران را نیز دچار بحران میکند. بنابراین ایران باید هم از ثبات و یکپارچگی عراق حمایت کند و هم نگذارد قدرت مرکزی قوی در عراق شکل بگیرد.