در فصل گذشته برای اولین بار در تاریخ ۵۰ ساله تیم منتخب فصل اتحادیه فوتبالیستهای حرفهای (PFA)، بازیکنان لیگ برتر انگلیس هیچ دفاع چپی را در ترکیب یازده نفره منتخب خود قرار ندادند. تنها مدافع کناری منتخب، کیران تریپیر بود که در کنار جان استونز، روبن دیاز و ویلیام سالیبا برگزیده شد.
طرفداری | امسال هم پیدا کردن یک مدافع چپ مناسب برای این تیم منتخب کار دشواری است. بخشی از این موضوع به خاطر مصدومیت بازیکنانی مثل اندی رابرتسون (۱۵ بازی)، لوک شاو (۱۲ بازی) و بن چیلول (۹ بازی) است. اما بخش دیگر هم به خاطر استفاده تیمهای مدعی قهرمانی، یعنی آرسنال و منچسترسیتی، از بازیکنان عجیب و غریب در این پست است.
اگر به دنبال یک مدافع چپ تخصصی بگردید که در بیش از نیمی از بازیهای این فصل به میدان رفته باشد، گزینههای شما لوکاس دینیه، آنتونیو رابینسون یا دستینی اودوگی هستند. همه این بازیکنان مدافعان چپ خوبی هستند، اما به سختی میتوان آنها را در سطح جهانی دانست. دلایل مختلفی برای کمبود مدافع چپ باکیفیت وجود دارد، اما به نظر میرسد مشکلی در ردههای پایه نیز وجود داشته باشد.
جذابیت پست دفاع کناری را جیمی کرگر، بازیکن سابق لیورپول، با کنایهای در یک برنامه تلویزیونی به بهترین شکل خلاصه کرده است. او میگوید: «هیچ بچهای آرزو ندارد که وقتی بزرگ شد، گری نویل شود.» این جمله در عین شوخی بودن، نکته مهمی را مطرح میکند. به طور سنتی، بازیکنان در پست دفاع چپ معمولا بازیکنانی هستند که در پستهای دیگر عملکرد خوبی نداشتهاند و به این پست منتقل شدهاند؛ مثل مدافعان میانی یا وینگرهای سابق.
تقریباً تمام بازیکنانی که به یک فوتبالیست سطح بالای لیگ برتر تبدیل میشوند، بهترین بازیکن یا بسیار نزدیک به بهترین بازیکن در تیم جوانان خود بودهاند. و صد البته که تیمهای بسیار کمی بهترین بازیکن خود را در دفاع چپ یا راست قرار میدهند. بهترینها، هافبک مرکزی هستند یا اگر گلزن باشند، مهاجم هستند. اگر کوچک و سرعتی باشند، وینگر هستند. اگر قوی و استوار باشند، مدافعان میانی هستند. اما به تیم جوانان خود یا تیم مدرسه خود فکر کنید و به بهترین بازیکن تیم خود فکر کنید. آیا آنها یک مدافع چپ یا راست بودند؟ تقریباً با اطمینان میتوان پاسخ داد: «نه».
اما تیمهای بزرگسال به هر حال باید از جایی مدافعان چپ و راست پیدا کنند، و این کار اغلب شامل تغییر نقش یک بازیکن بااستعداد در ردههای جوانان است. به عنوان مثال، ترنت الکساندر آرنولد صراحتا در مورد این موضوع صحبت کرده است که تغییر پست او به دفاع راست یک حرکت کاملاً حسابشده بوده است؛ تصمیمی که بعد از صحبت با کادر مربیگری لیورپول گرفته شد. آنها فکر میکردند در خط هافبک بازیکن کافی دارند، اما در پست دفاع راست جای خالی وجود دارد.
در قرن بیستم، زمانی که بازی در پست دفاع چپ و راست یک وظیفه کاملاً دفاعی در نظر گرفته می شد، بازیکنان در این پست معمولاً مدافعان میانی بودند که به کنارهها منتقل می شدند. گری نویل نمونه بارز این موضوع است. وقتی از مدافعان کناری انتظار بیشتری برای حمله کردن میرفت، آنها معمولاً بازیکنانی بودند که از پست وینگر به عقب آورده میشدند. این یک تغییر نسبتاً ساده بود. این بازیکنان باید یاد میگرفتند که در موقعیتهای تک به تک مسلط باشند و چگونه از تیر دوم دفاع کنند. اما هر چه مدافعان کناری ذهنیت هجومی بیشتری پیدا میکردند، بیشتر در طول خط میدویدند و سانتر میکردند؛ اساساً همان کاری را انجام می دادند که زمانی برعهده وینگرها بود.
برای نمونه، وین بریج را در نظر بگیرید که در اواخر قرن بیستم ظهور کرد. او در تیم رزرو ساوتهمپتون مهاجم مرکزی بود، سپس چند فرصت حضور در تیم اصلی در پست وینگر چپ به دست آورد، اما در نهایت به یک مدافع چپ ثابت تبدیل شد. بهترین سالهای او برای چلسی و انگلیس به عنوان ذخیره اشلی کول سپری شد؛ کسی که در تیم جوانان آرسنال مهاجم بود و اعتراف کرد که از تغییر پست به مدافع چپ ناامید شده است. این یک الگوی آشنا بود.
و هنگامی که مدافعان کناری در اورلپ کردن آنقدر راحت شدند که شبیه به وینگرها بازی میکردند، دیگر نیازی به وینگرها برای ایفای نقش مشابه نبود. از سال ۲۰۱۰ ظهور وینگرهایی که در عرض حرکت میکنند، به این معنی بود که بسیاری از وینگرهای باتجربه به جناح مخالف نقل مکان کردند؛ دیمین داف را در نظر بگیرید که در جناح راست و سایمون دیویس در جناح چپ برای فولام بازی میکنند. فولام در آن سال به فینال لیگ اروپا رسید.
این حالا تبدیل به الگوی پیشفرض شده است و جوانانی که بزرگ میشوند به طور خودکار بهترین پست خود را در جناح مخالف پای قویترشان میبینند. روزگاری انگلیس در سمت چپ مشکل داشت چون هیچ بازیکن چپپای با کیفیتی نداشت. حالا آنها در سمت چپ مشکل دارند، چون تمام بهترین گزینههای هجومی کناریشان (بوکایو ساکا، کول پالمر و فیل فودن) چپپا هستند و به همین دلیل در سمت راست بازی میکنند.
این موضوع هنگام تبدیل بازیکنان به مدافع کناری که هنوز انتظار میرود در جناح مربوط به پای ترجیحیشان بازی کنند، مشکل ایجاد میکند. تغییر پست از وینگر راست به مدافع چپ بسیار چشمگیرتر از تغییر پست از وینگر چپ به مدافع چپ است. زمانی مربیان فقط باید این بازیکنان را متقاعد میکردند که کار مشابهی انجام خواهند داد؛ یعنی دویدن و سانتر کردن، فقط با این تفاوت که این کار را از چند متر عقبتر شروع خواهند کرد؛ اما متقاعد کردن بازیکنی که با حرکات عرضی و شوت زدن مثل آرین روبن بزرگ شده است، برای تغییر کامل سبک بازیاش، کار دشوارتری است.
گاهی اوقات پیشنهاد شده است که ساکا، که در دوران ابتدایی میکل آرتتا مدتی به عنوان مدافع چپ هجومی بازی میکرد، میتواند آن پست مشکلساز را برای انگلیس حل کند، اما چنین سناریویی بعید به نظر میرسد. این تغییری فاحش نسبت به کاری که او در حال حاضر انجام میدهد، محسوب میشود. اگر این موضوع چند دهه پیش بود و ساکا به جای بازی در جناح راست، در پست وینگر چپ برای آرسنال بازی میکرد، شاید به این اندازه مشکلساز نمیشد.
پس چطور است که مدافعان میانی را به مدافعان کناری تبدیل کنیم؟ به هر حال، مدافعان به طور فزایندهای به خاطر تواناییشان در حفظ توپ و تحرکشان انتخاب میشوند. برای مثال، بن وایت به شکل تحسین برانگیزی خودش را با بازی در پست مدافع راست وفق داده است، در حالی که پیش از این در پست مدافع میانی عملکرد خوبی داشت.
این راه حل در سمت راست جواب میدهد. اما مشکل برای مدافعان چپ دو جنبه دارد. اولین و واضحترین دلیل این است که بازیکنان چپ پا از بازیکنان راست پا کمیابتر هستند، بنابراین گزینههای کمتری برای انتقال به آن جناح وجود خواهد داشت. دومین مشکل (و مشکل مدرنتر) این است که تقاضای بیشتری برای چپ پا بودن مدافع میانی سمت چپ تیم شکل گرفته است، بنابراین بازیکنان این ناحیه از زمین باید در بازیسازی راحت باشد. البته الزاما نیاز نیست آنها چپ پا باشند (ویرجیل فن دایک راست پاست، در سمت چپ بازی میکند و پاسور فوقالعادهای است) اما دلایل خوبی برای داشتن یک مدافع میانی چپ پا در سمت چپ وجود دارد؛ امروزه بیشتر از زمانی که ضربات دروازه به طور معمول از بالای سر مدافعان و به سمت یک مهاجم هدف قد بلند ارسال میشد، به مدافعان چپ پا در مرکز خط دفاعی نیاز است. به عنوان مثال، لیساندرو مارتینز در گذشته شاید به یک مدافع چپ تبدیل میشد. او فقط ۱/۷۵ سانتیمتر قد دارد و چپ پا است. اما در دوران مدرن، او به طور واضح یک مدافع میانی است.
امروزه احتمال اینکه مدافعان چپ بازیکنانی باشند که در گذشته وینگر بودهاند، کمتر شده است، چون این تغییر پست سختتر شده است. همچنین، احتمال اینکه آنها بازیکنانی باشند که سابقه بازی در مرکز خط دفاع را داشتهاند، کمتر است، چون مربیان تمایل کمتری به انتقال دادن آنگریها از آن پست دارند. در چنین وضعیتی، کمبود مدافعان چپ باکیفیت، جای تعجب ندارد.
به قلم Michael Cox برای وبسایت The Athletic