در این مطلب به نقد و بررسی قسمت دوم ماه سرکش خواهیم پرداخت. ساخته جدید زک اسنایدر که دومین قسمت از ماه سرکش به حساب می آید نه تنها نتوانسته پیشرفت کند بلکه فاجعه جدید زک اسنایدر را تکمیل می کند. با ما همراه باشید.
*********************************
اطلاعات فیلم
کارگردان: زک اسنایدر
بازیگران: سوفیا بوتله، اد اسکرین، جایمن هانسو، میخیل هایسمان، ری فیشر، به دونا، آنتونی هاپکینز
خلاصه داستان: کورا و جنگجویان بازمانده در کنار مردم و کشاورزانش در برابر جهان مادر برای جنگیدن و دفاع از دنیای جدید خود آماده می‌شوند. جنگجویان انگیزه‌های خود را از طریق گذشته خود آشکار می‌کنند و با نیروهای دنیای مادر به جستجو و نابودی شورش فزاینده می‌رسند.
مدت: 122 دقیقه
رده سنی: PG-13
راتن تومیتوز: 52
متاکریتیک: 36
IMDB: 5.2
*****************************
قسمت اول ربل مون ضعف های بزرگی داشت ولی خب با توجه به اینکه قرار بود قسمت دوم هم داشته باشد ما را امیدوار کرد که قسمت بعدی فیلم پیشرفت می کند اما قسمت دوم در همان منجلابی که قسمت قبل ساخته بود در حال دست و پا زدن بود و هرگز از آن بیرون نیامد بلکه بیشتر در آن فرو رفت تا خامه روی کیک فاجعه دو قسمتی زک اسنایدر باشد. قسمت اول با توجه به اینکه درحال زمینه سازی برای قسمت های بعدی بود کمی بیشتر قابل درک بود اما در قسمت دوم بازهم زمینه سازی شاهد بودیم. درواقع قسمت دوم همان قسمت اول بود. وقتی زک اسنایدز اعلام کرد ربل مون فیلمی چهار ساعته است و باید تبدیل به دو قسمت بشود یافتیم که او برای این فیلم حرف های زیادی برای گفتن دارد اما با تماشای قسمت دوم میشود فهمید که این فیلم اصلا نیازی به دو قسمته شدن نداشته است. در واقع در قسمت دوم یک ساعت ابتدایی کاملا اضافی را شاهد بودیم و در یک ساعت دوم هم اکشن های تکراری که مصداق آنها را در قسمت اول هم دیده بودیم. در کل این فیلم میتوانست تبدیل به یک فیلم شود و این گونه میتوانست موفق تر باشد.
*حاوی اسپویل*
قسمت دوم همان قسمت اول بود بااین تفاوت که دنباله آن بود. دوباره اهالی سیاره و کشاورزان و گروهی که کورا تشکیل داده بود گردهم آمدند و دوباره آتیکوس نوبل( اد اسکرین) زنده شد و دوباره آمد و دربرابر آنها جنگید و دوباره کشته شد و کشاورزان پیروز شدند. همین دو خط کل داستان اصلی فیلم است. درواقع روند فیلم کاملا همان روند قسمت قبل است و زنده شدن دوباره نوبل همه چیز را کاملا شباهت داد. در قسمت اول بازی اسکرین و بوتله جزو نقاط قوت اصلی فیلم بود ولی در این قسمت این نقاط قوت از بین رفته است که البته این به دلیل ضعیف شدن شخصیت پردازی آنهاست. در یک ساعت ابتدایی فیلم روایت آرام و خسته کننده ای را دارد که این یک ساعت کاملا باید حذف میشد. فیلم در جایی که گذشته کاراکترها را نشان می دهد خوب عمل می کند ولی نحوه روایت آنها افتضاح است. انگار چندنفر دورهم نشسته اند و داستان شب برای یکدیگر می خوانند. گذشته بعضی کاراکترها هم واقعا با عقل جور در نمی آید. مثلا گذشته کورا که بعد از آن اتفاق به راحتی فرار کرد. اصلا آن صحنه چه بود؟ چندین نفر کورا محاصره کرده بودند و او به راحتی فرار کرد و رفت. در این صحنه کاملا به مخاطب توهین میشد. صحنه ای که نشان از اوج فاجعه می داد. ولی در گذشته بعضی نسبتا خوب عمل می کرد ولی بازهم اکثرشان پر از اشتباه بودند. صحنه نبرد پایانی هم که کاملا برگرفته از نبرد پایانی قسمت قبل بود و نوبل این دفعه کشته شد و مرگ راحت نوبل باعث شد که آن نبرد مهیج او و کورا در قسمت اول خراب شود. در انتها ارتش بالیساریوس شکست خورد و مرگ گانار در پایان هم باعث شد تا شخصیت پردازی بد فیلم تکمیل شود و مرگ او برای هیچ کس اهمیت نداشت چون شخصیت پردازی بد او باعث شده بود هیچ کس حتی با هیچ شخصیتی ارتباط نگیرد. پس مرگ او برای مخاطب تاثیرگذار نبود.
*پایان اسپویل*
قسمت دوم ماه سرکش حتی نسبت به قسمت اول ضعیف تر شده و با دو نیمه غیر مرتبط فیلم کاملا آن را آشفته می کند و حتی المان های تکراری که از قسمت اول به قسمت جدید وارد می کند اصلا کمکی به آن نمی کند و حتی وضعیت را بدتر می کند. تنها نقاط قوت فیلم بین این همه ضعف، جلوه های ویژه و اکشن آن است که البته این دو هم در بعضی از صحنه ها ضعیف هستند. بزرگترین مشکل فیلم، استفاده بیش از حد از اسلوموشن است که به صحنه های اکشن فیلم ضربه بزرگی میزند و ریتم آنها را هم خراب می کند. چیزی که در قسمت اول هم شاهد آن بودیم و حتی در این قسمت بیشتر هم شده است. در واقع اسنایدر اسلوموشن را میخواهد به یک نقطه قوت تبدیل کند اما از عوامل اصلی ضعف فیلم است. اسلوموشن های پشت سرهم که به فیلم و صحنه های اکشن آن ضربه کاری زده است. نکته بعدی فیلمبرداری تاریک آن است که در تمام فیلم های زک اسنایدر هم دیده می شود و حالا هم از آن بهره برده ولی هیچ تغییری ایجاد نمی کند. فیلمنامه ضعیف، شخصیت پردازی ضعیف، استفاده بش از حد از اسلوموشن و هزاران چیز دیگر این فیلم را به یک فاجعه حتی بدتر از قسمت اول تبدیل می کند. در طول این دو ساعت هم تمام شخصیت ها مانند مترسک فقط در صحنه هستند و اصلا هیچ تاثیری در فیلم ندارند و اسنایدر انتظار دارد که وقتی وارد صحنه میشود به همراه یک موسیقی حماسی در مخاطب تاثیر بگذارند اما مخاطب با هیچ یک از کاراکترها ارتباط نمی گیرد چون اصلا آنها را نمی بیند و این فاجعه شخصیت پردازی مترسک گونه و تک بعدی فیلم را نشان می دهد. در واقع هرچقدر دنبال یک نقطه قوت در ربل مون می گردیم بیشتر وارد عمق فاجعه آن می شویم.
قسمت دوم ماه سرکش، ساخته جدید زک اسنایدر به فاجعه ای بدتر از قسمت قبل تبدیل میشود و نشان می دهد که این فیلم اصلا نیازی به قسمت دوم نداشت. در واقع قسمت دوم نقش مکمل فاجعه زک اسنایدر را ایفا می کرد.
