روزی از روز ها کریستین رونالدو بسیار مسمم بود برای اینکه بهترین کاشته تاریخ فوتبال رو به ثمر برسونه و خودشو در تاریخ ماندگار کنه که تو فیلم میبینید
اما پرز یا بدجنسی داخل توپ و کفش رونالدو ی قطعه کار گذاشته بود که اینها مخالف هم بودن به حمین دلیل شوت رونالدو رو باد جهت داد و به بیرون برد
و رونالدو چون خیلی باحوشه این رو فهمید برای اینکه انقدر زهن دقیقی داره قبل اینکه کاشته رو بزنه میفهمه این گل میشه نمیشه اگه بشه چجوری میشه
این شد که کریس بین نیمه با غظب به سمت دفتر پرز همله کرد و با صحنه اجیبی روبرو شد...
یک کله اسب گنده روی صندلی پرز!
یدفعه ی صدایی اومد خخخخخخ رونالدوو
و ی تناب کشیده شد دور گردن رونالدو
رونالدو با صدای که خیلی گرفته بود اینجوری میکرد ختختتتخخخ این صدا ازش درمیومد انگار که خلط داشت البته خخخخ نمیگفتا با خنده اشتباه نگیرید انگار خلط داشت چون صداش خفه شد
بعدش پرز دستور داد رونالدو رو به قطار ببندن تا روی ریل کشیده بشه
این نقشه پرز بود تا رونالدو رو به دفترش بکشونه که گیرش بندازه و بکشتش چون رونالدو خیلی مهبوب شده بود
ولی اینجا اون یارو که مافیا بود دبه کرد گفت باید ۱۰۰ دلار بدی
پرز گفت ۵۰ تا بسته دیگه ۳ پرس چلو کباب بهت میدن
یارو: ولی من با ماست موسیر میخوام
پرز: اون که اشانتیون خودشون میدن
یارو: منم الان اشانتیون برات رونالدو نیارم
پرز (که از کریس کبیر وهشت داشت) : باشه باشه قلط کردم ۲۵۰ تا میدم
بعد یارو به کریس گفت ببین این ۲۵۰ میده ۵۰۰ بدی ولت میکنم بری سر وقتش
کریس کبیر: باج نمیدهم!
(ببینید چقدر مرد بزرگیه رونالدو)
یارو: پس بای بای
یدفه قطار راه افتاد و رونالدو داشت رو ریل کشیده میشد اینجا بود که کریس لقمه ی نون پنیر سبزی که تو جیبش داشت ورداشت گاز زد و چون به مادرش اهترام گزاشت (چون اون پنیر سبزی رو مادرش درست کرده بود تا سر صف گشنه نمونه رو به سوسیس کالباس ترجیح داد اجر بزرگی گرفت که یدفعه به طرز معجزه آسایی آزاد شد!)
یارو خبر مرگ رونالدو رو یه پرز داد و پرز سیگارشو با خوشحالی اومد دود کنه و ژست بگیره قافل از اینکه رونالدو گبیر با حوشمندی داخل اون سیگار مواد منفجره کار گذاشته و بوووووم منفجر شد!
نیمه دوم شروع شد و رونالدو رفت تو زمینه با ی دایو حوشمندانه خودشو انداخت و پنالتی گرفت و با ی پنالتی زیبا انقدر تماشاگرا رئال مادرید تشویقش کردن که حمونجا خاستار شدن رونالدو جانشین پرز بشه برای ریاست باشگاه
اما کریس بزرگ چون میخاست باقی عمرشو به نماز و روزه بگزرونه قید همه چیز را زد و برای رسالت خود به سرزمین حجاز یعنی عربستان رفت...