ممکن است افزایش بارش در بعضی از سال ها موجب خوشحالی مردم شود، ولی میزان بارش حتی در دوره های ترسالی، برای کشور پهناور و پرجمعیت ما که در منطقه خشک و نیمه خشک قرار گرفته کافی نیست. براساس گزارش های سازمان های بین المللی، ایران یکی از کشورهایی است که در آینده نزدیک با کمبود آب مواجه می شود.
درست است که مردم ایران به اندازه کشورهایی نظیر آمریکا و ژاپن آب مصرف نمی کنند، ولی واقعیت این است که برای جلوگیری از بحران های آینده بیش از این باید در مصرف آب صرفه جویی کنند. این صرفه جویی ها حتی در کشورهای پرآب نظیر کشورهای اروپایی هم انجام می شود.
یک پزشک ایرانی مقیم آلمان می گوید:
«در آلمان به قدری آب گران است که مردم در حمامشان از سیستمی استفاده می کنند که هر بار مقدار محدودی آب در اختیارشان قرار می دهد».
برای بسیاری از مردم کمبود آب به معنی جیره بندی و قطعی گاه و بیگاه آب است. در حالی که این قضیه ابعاد گسترده تری دارد.
مهندس احسان بی نیاز کارشناس آب که موضوع پایان نامه اش پدیده کم آبی در ایران بوده است، هشدار می دهد:
«قطعاً ۲۰ سال پس از حالا مشکل اصلی کشور مشکل آب خواهد بود».
وی می گوید:
«خشکسالی پدیده ای خزنده است. این پدیده تلفات انسانی زیادی ندارد ولی تلفات اقتصادی اش زیاد است. در حالی که مردم فکر می کنند زلزله و سیل بلایای طبیعی است و به خشکسالی اهمیت نمی دهند. روزنامه ها و مجلات هم نسبت به دیگر بلایای طبیعی کمتر به این موضوع می پردازند. در حالی که کارشناسان سازمان ملل گفته اند که اگر خشکسالی در ایران رخ دهد به فاجعه انسانی تبدیل می شود. کم آبی موجب می شود آبی که برای کشاورزی و دامپروری مورد استفاده قرار می گیرد از بین برود، قنات ها بی آب شود، زمین ها خشک و بایر شود و بیماری های مختلف به وجود آید. همچنین حیات وحش و گونه های زیستی از بین برود. چنان که در خشکسالی سال ،۷۸ در سیستان و بلوچستان تمساح پوزه کوتاه در معرض انقراض قرار گرفت. هنگامی که بر اثر کم آبی محصولات کشاورزی کم می شود، کشاورزان نیز نمی توانند وام هایشان را بازپرداخت کنند.
نمونه کشورهایی که بر اثر کم آبی دچار بحران شدند، اتیوپی و هندوستان است. علت مهم قحطی های هند، سیلاب و خشکسالی بوده است. خشکسالی در اتیوپی و هند باعث قحطی شده و جنگ هایی را به وجود آورده است.
ایران هم در معرض این گونه خطرات قرار دارد. چون که ایران جزو کشورهای خشک جهان است. علاوه بر این که کشور ما، کم آب است، بارش ها نیز در آن نامنظم است. میانگین بارش در ایران ۲۴۸ میلی متر در سال است در حالی که میزان بارش در آستارا ۲۰۰۰ میلی متر و در طبس ۵۰ میلی متر است».
● بارش کم و مصرف رو به افزایش
میزان متوسط بارش در ایران ۲۴۸ میلی متر یا ۴۱۳ میلیارد متر مکعب است. این میزان یک سوم متوسط بارش در جهان (۸۳۱ میلی متر) است. به این ترتیب در حالی که یک درصد جمعیت جهان در ایران زندگی می کنند، سهم ایران از منابع آب تجدیدپذیر فقط ۳۶ صدم درصد است. از ۴۱۳ متر مکعب بارش سالانه ۲۶۹ متر مکعب هم به اشکال مختلف از دست می رود. بیش از ۹۳ درصد از آب باقیمانده صرف کشاورزی آن هم به شکل غیراصولی می شود.
یک استاد جغرافیای دانشگاه تهران به گزارشگر روزنامه گفت:
«در سال ۱۳۳۷ جمعیت ایران ۱۶ میلیون بوده و حالا ۷۰میلیون است. در حالی که میزان آب ثابت مانده. کشور ما در منطقه خاورمیانه قرار دارد و از نظر میزان بارندگی فقیر است. حتی با این که بارندگی در شمال کشور زیاد است ولی این باران هم زمانی می بارد که زیاد به آن احتیاج نیست و ۳ ماه تابستان که موقع برنج کاری است این مناطق آب ندارد. در نتیجه حتی در پرباران ترین نقطه کشور هم ناچاریم از آب زیرزمینی استفاده کنیم. استفاده زیاد از آب زیرزمینی هم باعث می شودکه سطح این آب ها در همه جا پائین بیاید. به خاطر پائین رفتن آب های زیرزمینی هم چاه های نیمه عمیق به چاه عمیق تبدیل شده اند و بعضی از قنات ها خشک شده اند. وقتی سطح آب پائین می آید پوشش گیاهی مراتع از بین می رود و گیاهانی که از آب زیرزمینی استفاده می کردند از بین می روند».
کارشناسان می گویند که از میانه بهار آب رودخانه ها و چشمه ها کاهش می یابد و در تابستان تنها منبع قابل استفاده آب های زیرزمینی است. درحالی که با میزان بهره برداری کنونی، آب های زیرزمینی هم در معرض خطر جدی قرار دارند. نتیجه تحقیقات سازمان ملل حاکی از این است که منابع قابل استفاده آب ایران از ۲۰۰ میلیارد متر مکعب در سال ۱۹۹۰ به ۷۲۶ تا ۸۶۰ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۲۵ کاهش خواهد یافت. این اتفاقات در حالی رخ می دهد که افزایش جمعیت و بهتر شدن برنامه غذایی، می تواند کشور را به شدت به واردات محصولات کشاورزی وابسته کند. در همین مدت همچنان جمعیت شهری رو به افزایش می رود و مصرف زیاد آب به بحران دامن می زند.
محمدمهدی عفیفی کارشناس کشاورزی می گوید:
«محصولات استراتژیک گندم و جو و چغندرقند به آب زیادی نیاز دارند. بنابراین بحران کم آبی می تواند بر تولید این محصولات اثر بگذارد. البته واقعیت این است که مدیریت منابع آب هم در ایران خوب نیست و بویژه در مناطق غربی نتوانسته ایم از منابع آب رودخانه ها درست استفاده کنیم».
آمارها حاکی از آن است که در کشور ما ۵۹ درصد از اراضی نیاز به آبیاری دارند که در دنیا این رقم ۱۶ درصد است. همچنین در ایران تولیدات غذایی از اراضی آبی ۸۹ درصد و از اراضی دیم ۱۱ درصد است. این موضوع نشان می دهد که برای کنترل بحران، باید برای استفاده بهینه از منابع آب در بخش کشاورزی برنامه ریزی کنیم.
● به شاخص های مختص ایران نیاز داریم
براساس آماری که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده «در کمتر از ۳ دهه از ۱۸۰ سد بزرگ با ظرفیت ۳۰ میلیارد متر مکعب و ۳۲۰ سد کوتاه با ظرفیت ۵۷۰ میلیون متر مکعب بهره برداری شده است. ۸۸ سد بزرگ نیز با ظرفیت ۱۰ میلیارد متر مکعب در کشور در حال ساخت است که تا پایان برنامه چهارم به پایان خواهد رسید و ۱۷۶ سد بزرگ دیگر در مرحله مطالعه قرار دارد».
از طرف دیگر مدتی است که ایران در دوره ترسالی قرار گرفته و بارش ها باعث خوشحالی مردم می شود. ولی هیچ کدام از اینها به معنی دور شدن از بحران نیست.
مهندس بی نیاز تأکید می کند که برای شناخت خشکسالی های کشورمان باید شاخص های خودمان را داشته باشیم تا بتوانیم برای مقابله با بحران های احتمالی برنامه ریزی کنیم.
وی می گوید:
«لازم است مسئولان با دید علمی به کم آبی نگاه کنند. خشکسالی سال ،۷۸ فقط بر بخش کشاورزی ۱۰۰۰ میلیارد ریال زیان وارد کرد. تا سال ،۸۱ این زیان به ۲۱۰۰۰ میلیارد ریال بالغ شد. در حالی که اگر برنامه ریزی جامعی داشتیم، این مشکلات به وجود نمی آمد. در ایران ما شاخص جامعی برای خشکسالی نداریم که منحصراً برای ایران تعریف شود. در حالی که به عنوان مثال در آمریکا شاخص «پالمر» تنها برای کشاورزی تعریف شده است و سایر کشورها هم شاخص هایی برای سرزمین خودشان درآورده اند. وقتی ما چنین شاخص هایی که مختص کشور خودمان باشد نداریم، برنامه ریزان هم نمی توانند به صورت علمی درباره بحث خشکسالی برنامه ریزی کنند. ما هم اینک از شاخص های کشورهای دیگر استفاده می کنیم».
وی تصریح می کند که ما از سال ۷۷ تا ۸۱ دوره خشکسالی داشتیم. ولی مدتی است که در دوره ترسالی هستیم. به طوری که در سال آبی ۸۶-۸۵ نسبت به سال قبل ۲۳ درصد افزایش بارش وجود داشته است.
با این حال وی می گوید:
«هرچند مدت یک دوره خشکسالی رخ می دهد که ما به خاطر نداشتن شاخص ها، زمان آغاز آن را نمی دانیم. به عنوان مثال از سال ۱۳۲۸ معمولاً هر ۱۰ سال یک دوره خشکسالی در زابل رخ داده است. بنابراین دوره ترسالی ای که در آن به سرمی بریم، دلیل آن نیست که از خطر خارج شدیم».
با این وصف میزان مصرف آب با شرایط کم آبی کشور همخوانی ندارد و سرانه مصرف در ایران بالاست. در بسیاری اوقات لوله های آب می ترکد و مدت زیادی آب هدر می رود. شیرها چکه می کند و بسیاری از شهروندان به آن اهمیتی نمی دهند. همچنین کارشناسان می گویند که شبکه های آبرسانی نشتی دارد و لوله ها پوسیده.
در کنار این فرهنگ بد مصرف، با وجود کارهای زیادی که انجام شده، آب رودهای زیادی هرز می رود چون که سدی بر روی آنها ساخته نشده. با این وصف تا سال ۲۰۲۵ کارهای زیادی برای انجام دادن داریم.
کمبود آب، افزایش جمعیت، بالا رفتن سطح زندگی و بهداشت و افزایش بیشتر مصرف آب و کمبود مواد غذایی در دهه های آینده بحرانی را پیش روی ایران قرار می دهد که چشم اندازش از همین حالا تیره است و البته مهار چنین بحرانی به کاری که ما در این سال ها انجام می دهیم بستگی دارد.
حمیده احمدیان