بخشی از مسیری که منتهی میشه به اینکه آدم بهتری بشید اینه که آدمهای دیگه رو هم درک کنید. متوجه دردها و مشکلاتشون بشید و سعی کنید خودتون رو جای اونها بگذارید. نه فقط آدمها، که توجه به حیوانات و محیط زیست هم کارکرد مشابهی داره. این موارد حتما باعث میشه آدم بهتری باشید. آدم خودخواهی که فقط به خودش فکر میکنه کمتر باری از روی دوش بقیه یا جامعهش برمیداره و در نتیجه آدم مفیدی نخواهد بود. این فیلمها رو توصیه میکنم به این منظور. فیلمهایی که اگه واقعا پیام پشتشون رو لمس کنید، میتونن در جهت تبدیل شما به آدم بهتری باشن
Detachment
هِنری، معلم جوانی ست که به شکل موقتی وارد مدرسه ای می شود. او در عین حالیکه با دانش آموزان کلاسش مشکل دارد، در زندگی شخصی هم اوضاعش چندان مناسب نیست …
یادداشت: “داری کجا می ری؟”؛ این جمله ی اریکا، دختر خیابانی که هنری بعداً با او رابطه ای عاطفی برقرار می کند، در گوش هنری زنگ می زند و طنین می افکند. فیلم، داستان زندگی هنری ست؛ معلمی که گیج و سرگردان به نظر می رسد. بهتر است بگویم، معلمی که “قرار است” گیج و سرگردان به نظر “برسد”، چون ما علناً جز داستان های بی ربط و اضافه و ساختاری شلخته، چیزی از این سرگردانی نمی بینیم. به این داستان ها توجه کنید: آن معلم پیر سرحال و حاضر جواب که می خواهد به آن دختر هفت خط بفهماند که باید مناسب محیط مدرسه لباس بپوشد، رابطه ی پایان یافته ی مدیره ی مدرسه با همسرش و اینکه قرار است از کار بیکار شود، آن یکی معلم که چهره ای احمقانه دارد، بچه ها مسخره اش می کنند و لحظه ای هم در خانه می بینیمش که کسی به او اهمیت نمی دهد، آن معلمه ی آسیایی که معلوم نیست چه مشکلی دارد. آن دختر چاق عکاس که باز هم معلوم نیست مشکلش چیست و چرا خودکشی می کند و … فیلم دقیقاً همینقدر آشفته است. می خواهد هزار تا حرف بزند، اما همه چیز را نصفه و نیمه رها می کند و باعث می شود تماشاگر نتواند با شخصیت اصلی داستان یعنی هنری ارتباط برقرار کند و بفهمد خلاصه مشکل او چیست و چرا اینقدر از زندگی بیزار است. اولش احساس می کنیم به سبک فیلم هایی که یک معلم وارد کلاسی می شود و روی بچه های تخس آنجا تاثیر می گذارد، قرار است شاهد چنین فضایی باشیم اما جز همان ابتدا، که هنری به خاطر بی ادبی یک پسر، او را از کلاس اخراج می کند، دیگر تا آخر داستان، هیچ نکته ی خاصی از این موضوع نمی بینیم تا ناراحتی بچه های کلاس در پایان داستان و زمانی که هنری قرار است آنجا را ترک کند، باور پذیر جلوه کند. در این میان شاید تنها داستان آن دختر بامزه ی خیابانی که رابطه ای با هنری برقرار می کند، کمی یخ داستان را آب کند و باعث بشود پای فیلم بنشینیم. در نتیجه، این فیلم تبدیل شده به اثری که می خواسته همه چیز باشد و درباره ی مشکلات همه ی قشرهای سنی حرف بزند اما متأسفانه بسیار سطحی به مسائل و مشکلات نزدیک شده است.
دانلود فیلم
Mary and Max
در اواسط دهه 1970، یک دختر 8 ساله استرالیایی به نام مری دینکل، از دفترچه تلفن منهتن به طور اتفاقی نامی را انتخاب میکند و تصمیم میگیرد که برای او نامه بنویسد و آن را به همراه یک شکلات ارسال کند. مری دوستی در زندگیاش نداشته و به همراه مادری دائم الخمر و پدری پریشان در حومه ملبورن زندگی میکند. نامه مری برای مکس هوروویتز فرستاده شد. مکس مردی 44 ساله، آتئیست و مبتلا به سندرم آسپرگر است که به تنهایی در نیویورک زندگی میکند. مکس هم بعد از دریافت نامه مری، تصمیم میگیرد که نامهای برای او نوشته و آن را به همراه یک شکلات برایش ارسال کند. به این شکل مکاتبهای بین این دو فرد آغاز میشود که نزدیک به 20 سال ادامه مییابد. در تمام این مدت، مری و مکس سعی میکنند که به رویاهای خود دست یافته و همدیگر را از اتفاقات زندگیهایشان مطلع کنند. اما آیا این دو هرگز همدیگر را رو در رو ملاقات خواهند کرد؟
لینک اضافه خواهد شد
Nomadland
نقد و دانلود در طرفداری
Dersu Uzala
نقد و دانلود در طرفداری
A Beautiful Day in the Neighborhood
روزی زیبا در محله A Beautiful Day in the Neighborhood زندگینامهی فرد راجرز نیست. راجرز کسی است که که میلیونها کودک با تماشای برنامهی تلویزیونی او Mister Rogers’ Neighborhood بزرگ شدهاند. اخیرا و در سال ۲۰۱۸ داستان زندگی فرد راجرز موضوع مستندی زندگینامهای موفق بود. با اینکه در روزی زیبا در محله نیز چیزهای زیادی در مورد داستان زندگی راجرز متوجه میشویم، اما این فیلم تکیهی کمتری بر روی زندگی او دارد. تام هنکس در نقش راجرز جلوی دوربین رفته است که میتواند یکی از بهترین انتخاب بازیگران امسال باشد. به جای اینکه فیلم داستان زندگی مجری تلویزیونی محبوب کودکان را بگوید، درامی عجیب و تماشایی است که درست مثل یک قسمت از Mister Rogers’ Neighborhood مخصوص بزرگسالان به نظر میرسد. متیو ریس در نقش لیود ووگل، شخصیتی خیالی بر اساس خبرنگار واقعی مجلهی اسکوآیر تام جوناد، بازی کرده است. در سال ۱۹۹۸ ماموریتی برای مصاحبهای کوتاه با راجرز به جوناد محول شد، مصاحبهای که به داستان روی جلد این مجله تبدیل شده و زندگی او را تغییر داد.
دانلود فیلم
The Truman Show
نقد و دانلود در طرفداری
The Great Dictator
نقد و دانلود در طرفداری
Isle of Dogs
«جزیرهی سگها»، با این که بهترین فیلم وس اندرسون هم نیست، اما چه در خلق یک استاپموشن، چه در استفاده از ترفندهای مخصوصش و چه در روایت کردن قصهای به درد بخور و خاص که اعماق ذهن تماشاگر را هدف میگیرد، برای او حکم گامهایی بلند و رو به جلو را دارد. چون این بار که فرصت نگارش داستان و فیلمنامه هم کاملا به خود اندرسون داده شده است و وی در حال تزریق کردن مفاهیمش به قصهای پیشتر روایتشده در قالب یک اقتباس نیست، او میتواند به اوج جنون و دیوانگیاش برسد. همین باعث میشود هم به خوبی از روی سکانسهای آشنای سینمای ژاپن شاتهایی را قرض بگیرد، هم مانند خود آنها شدیدا اغراقآمیز و خارج از عرف قصهگویی کند و هم در ترجمه کردن فرهنگ عامهی جریانیافته در شرق آسیا، به درون فیلمی غربی که برای مخاطب جهانی آفریده شده است، موفق باشد. هوشمندی او، مثلا در زمانهایی هویدا میشود که میبینید برای نشان دادن راحتتر این که آدمها زبان سگها را نمیفهمند، گفتوگوهای آنها را ژاپنی و گفتوگوهای این حیوانات را با زبان انگلیسی پیش میبرد. انگار که چون شاهد ملتهایی با زبانهای گوناگون هستیم، مردم برای شنیدن صدای دیگری احتیاج به دستگاه مترجم صوتی دارند. در کنار آن، همین که در بسیاری مواقع به سبب بیان نشدن جملهی ژاپنی به زبان انگلیسی متوجه برخی صحبتها نمیشوید و در عین حال هیچ ضربهای به تجربهتان از فیلم هم نمیخورد، خودش چیز واقعا جالبی است. چون وس اندرسون به همین روش، کاری میکند که شما راحتتر خودتان را جای سگها (شخصیتهایی که اصولا مخاطبان، خودشان را در فیلمهای جدی جای آنها نمیگدارند) بگذارید و با درک نکردن جملاتی که آنها هم درک نمیکنند، در سطوح اولیهی همذاتپنداری با این موجودات قرار بگیرید. چیزی که در ادامه و زمانی که فیلم به اوج درگیرکنندگی و جذابیت خودش میرسد، اجازه میدهد به راحتی به سمت عمیقتر کردن رابطهتان با کاراکترهای عجیب اثر بروید و به جای شناختن آنها در قالبهایی چون قهرمان یا شخصیتهای مثبت، سگها را در قامت افرادی که لیاقت استفاده از حیاتشان و زنده ماندن را دارند، ببینید. حال آن که سگها در این داستان نمایندهی چه اشخاص و چه چیزهایی در دنیای واقعی هستند، بحث دیگری است. (زومجی)
لینک اضافه میشود
Waltz with Bashir
فیلم والس با بشیر دورنگاهی است به وقایع سپتامبر 1982 دقیقا زمانی که "بشیر الجمیل" از طرف حزب مسیحی لبنان به قدرت رسید و به عنوان رییس جمهور لبنان انتخاب شد ولی این شادکامی مردم لبنان تنها 21 روز به طول انجامید و بشیر جمیل به همراه تعدادی از اطرافیانش در 14 سپتامبر 1982 در عملیاتی تروریستی توسط انفجار بمب به دست "حبیب الشرتونی" به جرم خیانت به لبنان و همدستی با اسراییل ترور شد . حزب فعال فالانژهای لبنان و مسیحی های مارونی که خود را "کتائب" مینامیدند، به نوعی همپیمان راهبردی اسراییل به شمار میرفتند و جبهه ازادی بخش فلسطین و حماس را مسبب این عملیات تروریستی میدانستند. بنابراین در اقدامی انتقام جویانه تنها دو روز بعد از ترور بشیر جمیل در(16-18) همان ماه به اردوگاه های فلسطینیهای مهاجر در صبرا و شتیلا هجوم برده و بیش از 700-3500 تن را کشته مضروب قطع عضو و شکنجه کردند. این ماجرا به رهبری "ایلی حبیقه" در حالی اتفاق افتاد که نیروهای اسراییلی که در منطقه به عنوان تامین کننده نظم و امنیت و حفاظت از جان نفرات ساکن در این اردوگاهها مستقر بودند به دستور "اریل شارون" (وزیر جنگ وقت اسراییل) تنها نظاره گر ماجرا بودند و هیچ دخالتی در این موضوع نکردند تا فالانژهای مسیحی یک قتل عام تمام عیار را انجام دهند. (کیوان حقشناس)
لینک اضافه میشود
My Life as a Zucchini
«زندگی من به عنوان یک کدو»، محصول سوییس و نامزد بهترین انیمیشن اسکار ۲۰۱۷ است. «کدو» انیمیشن فوقالعاده زیبایی است، اما گول این زیبایی را نخورید و فکر نکنید با فیلم شاد و شنگولی سروکار داریم. البته که «کدو» بدون لحظات خوش نیست، اما در پشت چهرهی تمام کاراکترها تراژدیها و دلتنگیها و ناراحتیهای برای همیشه لانه کرده است که «کدو» را به فیلم زیبای تاریکی بدل کرده است. اگرچه فیلم بیشتر از ۶۰ دقیقه زمان ندارد، اما باور کنید از تکتک ثانیههایش برای هرچه عمیقتر شدن در احساسات کاراکترهایش نهایت استفاده را کرده است و نتیجه به فیلمی انجامیده که دستکمی از یک شاهکار کوچولو ندارد و باری دیگر بهتان قدرت انیمیشن را در کندو کاو در پایهایترین و پیچیدهترین احساسات بشری ثابت میکند. «کدو» آنقدر جسور است که معصومیت و روح لطیف بچهها را در کنار برخی از ترسناکترین اتفاقات زندگی واقعی مثل مرگ، سوءاستفاده از کودکان، اعتیاد و ضایعههای روانی قرار داده است و از دل برخورد این دو جریانِ متضاد، داستان تلخ و شیرینی بیرون کشیده است که یک فانتزی قلابی دیگر به خورد بچهها نمیدهد، بلکه واقعی است. (زومجی)
لینک اضافه میشود
12 Angry Men
نقد و دانلود در طرفداری | لینک دوم
Things to Come
فیلم Things to Come «آینده»، قصهی زنی است که ذره ذره زندگیاش از هم میشکافد تا به درک تازهای از زیستن برسد. میا هانسون لووه، فیلمساز زن فرانسوی در فیلم Things to Come «آینده» به مدت صد دقیقه قصد دارد ما را به این چالش دعوت کند که به راستی در زندگی هریک از ما آدمها، آنچه در پیش رو است چیست و چقدر ارزش جنگیدن دارد؟ او سعی میکند ما را از دریچه نگاه زنی که معلم فسلفه است به لایههای عمیق زندگی بکشاند و نهایت آن را به ما نشان دهد. اما صرفا قرار نیست به یک چالش طاقت فرسا دعوتمان کند و در پایان بدون پاسخ و ناامید رها شویم. هانسون که در این فیلم کاملا بارز است که از عباس کیارستمی تاثیر گرفته، لحظاتی از جنس «طعم گیلاس» یا «کپی برابر اصل» را به یادمان میآورد که ضمن اینکه با یک استیصال روبرو میشویم، پیشنهادی هم در ذهنمان شکل میگیرد که قدری روشنمان کند. هانسون همچنین برای این فیلم موفق به کسب جایزه خرس نقرهای کارگردانی در جشنواره برلین ۲۰۱۶ شده است. با فیلمی دیگر از سینمای هنری همراه شوید. (زومجی)
لینک اضافه میشود
The Sea Inside
نقد و دانلود در طرفداری
Good Will Hunting
نقد و دانلود در طرفداری
Schindler's List
«جنگ همیشه بدترین صفات آدمی رو بیدار میکنه. همیشه بدترین.» آنچه اسکار شیندلرِ فیلم «فهرست شیندلر» دربارهی شخصیت دیگری میگوید که به مظهر مجسم پلیدی در این فیلم بدل شده است، گویای حال و وضع خود قهرمان داستان در نیمۀ اول فیلم نیز هست؛ اما چگونه این شخصیت از کسوت یک رانتخوارِ فرصتطلبِ پولپرست، در آمد و درست در اوج جنگ و کشتار بیرحمانه در قامت انسانی قهرمان، ازخودگذشتگی و همنوعدوست ظاهر شد و جان هزاران نفر را نجات داد؟ فیلمی که استیون اسپیلبرگ دربارهی این برهه از زندگی اسکار شیندلر (۱۹۷۴-۱۹۰۸) ساخته، ماجرای همین تغییر و تحول را بازگو میکند؛ راهی که او به سوی رستگاری پیمود. فیلم فهرست شیندلر - لیام نیسون اسکار شیندلر (لیام نیسون) آلمانیتبار و عضو حزب نازی که در یک خانوادهی صنعتگر و کارخانهدار در موراویا، بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان سابق (اکنون در جمهوری چک) زاده شده، در سپتامبر ۱۹۳۹ به محض آنکه لهستان به اشغال آلمان نازی درمیآید، به شهر کراکوف در جنوب لهستان وارد میشود تا با افسرهای ارشد ارتش اشغالگر طرح دوستی بریزد، از فرصت تاراج اموال یهودیان شهر بهره ببرد و امپراتوری صنعتی خودش را بنا کند. در این میان با ایتزاک اشترن (بن کینگزلی) حسابدار یهودی کارخانهی تولید قابلمهی نچسب آشنا میشود و با استفاده از زیرکی او، امپراتوری صنعتی شیندلر را گسترش میدهد و هزاران یهودی درمانده در گتو را که برای یک لقمه نان حاضر هستند تماموقت کار کنند، به عنوان نیروی کار ارزان بهکار میگیرد. درندهخویی و نفرتنژادی با گذشت چند ماه شدت میگیرد و به کشتار جمعی دامن میزند و اسکار بهتدریج درمییابد که میتواند از قدرت مالی و نیازی که حکومت اشغالگر به او دارد، برای کمک به انسانها و نجات آنها استفاده کند. اکنون مدام با چالشهای تازه مواجه میشود: چگونه میتواند دیو درون آمون گات (رالف فاینس) فرمانده اردوگاه را مهار کند؟ چگونه وانمود کند که از خرد کردن دیگران لذت میبرد و در عین حال عزت نفس انسانها را حفظ کند؟ چگونه وانمود کند که بردهدار بیرحمی است، اما به این بهانه دیگران را نجات بدهد؟ (نماوا)
لینک اضافه میشود
Turtles Can Fly
فیلم لاکپشت ها هم پرواز می کنند اثر "بهمن قبادی" در سال 1383 است، نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده این فیلم بهمن قبادی و همکار فیلم نامه نویس "محمد رضا کاتب" و "سپیده شاملو" است. موسیقی این فیلم را "حسین علیزاده" ساخته است. فیلم تقدیرات زیادی داشته است، علاوه بر نمره بالایی که سایت های خارجی از جمله IMDb و Metacritic داده اند، راجر ایبرت هم به این فیلم نمره بالایی داده است. این فیلم در جشنواره های برلین جایزه Peace Film را گرفت و در جشنواره فیلم شیکاگو Special Jury را به خود اختصاص داد. در این بین در جشنواره های داخلی کشور هم جایزه پروانه طلایی را در فیلم جشنواره فیلم کودکان دریافت کرد. همچنین این فیلم اولین فیلم درمورد جنگ عراق بعد از سقوط صدام حسین بود. داستان فیلم درمورد دهکده ای کرد نشین در هم مرزی ایران و ترکیه است که در ابتدای وقوع جنگ قرار دارد. در روستان تعداد زیادی کودکان پناهنده و خانواده ها هستند. (زندگی ساده پوریا)
لینک اضافه میشود
WALL·E
نقد و دانلود در طرفداری
Dead Poets Society
نقد و دانلود در طرفداری
Life Is Beautiful
نقد و دانلود در طرفداری
Eternal Sunshine of the Spotless Mind
فیلم از روابط انسانی و ارزش پیوندها سخن میگوید. از خاطرات میگوید و نیروی فوقالعاده آنها و اهتمام و تقلایی که برای باقی ماندن نشان میدهند، حتی اگر در صدد حذفشان باشیم. درخشش ابدی یک ذهن پاک داستان عاشقانهای شگفتانگیز، با نگاهی جدید و متفاوت به مضمون عشق است. داستان از این قرار است: جوئل با بازی جیم کری که آدمی خجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با کلمنتاین با بازی کیت وینسلت که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جوئل او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانه راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرف کردن مسیر پاکسازی میکند. آنها خاطراتشان را پاک میکنند و دوباره در قطار به هم برمیخورند و باهم آشنا میشوند. شاید در ابتدا کلمنتاین و سپس جوئل آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر، مجددا به سمت هم کشیده میشوند زیرا لکه نوری که در قلب آنها روشن شده بود، درخششی ابدی داشت. ساختار این فیلم از ترکیبی از مضمون علمی-تخیلی، روایت غیرخطی و نئوسوررئالیسم بهره میگیرد تا بتواند طبیعت و ماهیت حافظه و عشق رمانتیک را کشف نماید. (مرکز تجربه زندگی)
دانلود فیلم
Princess Mononoke
یک گراز شیطانی وحشی، یک شاهزادهی مصمم و کماندار، یک بازوی نفرینشده، گوزنی با چهرهی یک انسان، حاکمی که میخواهد خدای طبیعت را شکار کند و دختری با مشکل بحران هویتی که بر پشت گرگهایی عظیمجثه سواری میکند. با ترکیب تمام اینها به یکی از مسخرهترین اپیزودهای کارتونی که در تمام عمرتان دیدهاید نمیرسید، بلکه نتیجه یکی از عمیقترین و خوشساختترین انیمههای تاریخ سینما است. «پرنسس مونونوکه» همینطوری بیدلیل به عنوان یکی از انیمههای کالتی که مرزهای این مدیوم را تکان داده شناخته نمیشود، بلکه حقیقت این است که هایائو میازاکی در ساخت یکی از متفاوتترین آثارش قدرت منحصربهفرد یک انیمه در خلق و روایت یک داستان حماسی و انسانی را ثابت میکند. در فیلمی مثل «پرنسس مونونوکه» است که میتوانید قدرت مدهوشکنندهی تصورات خالص یک انسان را کاملا لمس کنید. چون اگرچه در فیلمهای لایو اکشن، بسیاری از عناصر صحنه به شانس و چیزهای از پیش تعیین شده سپرده میشود، اما انیمیشن به نوآوری و خلاقیت بیکرانی نیاز دارد. در این مدیوم سازنده مجبور است دنیاهای پرجزییاتش را از صفر خلق کند و روی کوچکترین و دور از ذهنترین ریزهکاریها وقت بگذارد. بله، کار طاقتفرسا و گرانی است، اما نتیجه به چیزی مثل «پرنسس مونونوکه» منجر میشود که تعریف نهایی فوران کنترلشدهی خلاقیت جمعی به سوی هدفی یکسان است. (زومجی)
لینک اضافه میشود
سایر فیلمها