هر کدام از ما خاطرات تلخ و شیرینی از فریادی برای گل شدن یک توپ وسط مهمانی نوروزی را داریم. و سر زدن مدام به نتایج زنده در مسافرت. و تماشای بازیهای قدیمی در تعطیلات.
میخواهیم خاطراتمان را به سنت ویژهنامههای نوروزی کیهان ورزشی و دنیای ورزش و البته بهرسم سالهای قبل سایت، پای یک هفتسین کوچک و درکنار توپ فوتبال به اشتراک بگذاریم.
گپ و گفتی با نویسندگان تحریریه. کمی آنطرفتر از وقایع روزمره. اخبار و تحلیلها و بازیها و نتایج. کمی طولانیتر و مفصلتر. در رخوت روزهای تعطیلی فوتبالی و زیبایی نوروز، خواندن نظرات و خاطرات و به اشتراک گذاشتن آن، شیرین و خواندنی خواهد بود. بله، ما همدیگر را داریم.
قسمت ششم مصاحبهها به کیهان خوشسیما اختصاص دارد.
مصاحبههای نوروزی 1403 با نویسندگان سایت طرفداری؛
سلام و سال نو مبارک....
کیهان خوش سیما، که پیش از آشنایی با اسم و تصویرت، شما رو باعکس پروفایلی که لباس سمپدوریا بود شناختیم. چرا سمپدوریا آقا کیهان؟
داستانی نسبتا طولانی داره. وقتی ما با فوتبال آشنا شدیم، یعنی طی دورانی که اینترنت گرون، بیکیفیت و فقیر در محتوای فارسی بود، شبکه ورزش وجود نداشت و تلهتکست اوج تکنولوژی به حساب میاومد، انتخابهای کمی برای هواداری وجود داشت. در چنین شرایطی، من به واسطه بازی ویدیویی PES با سمپدوریا آشنا شدم. اگه حضور ذهن داشته باشید، این بازی بخشی به اسم Become a legend داشت که شما میتونستید بازیکن خودتون رو بسازید و بعد از یک بازی تمرینی، پیشنهاداتی از سمت باشگاههای مختلف به دستتون میرسید؛ تیمهایی متوسط مثل سمپدوریا.
کنجکاوی و جستجوهای دست و پا شکسته با اینترنت دایل آپ در مورد این تیم که لوگوی زیبا و اسم خوشآواش نظرم رو جلب کرد، منجر به آشنایی بیشترم با بلوچرکیاتی شد. در واقع سمپدوریا برای من دریچهای بود به دنیای واقعی فوتبال؛ جایی که همه چیز محدود به چندتا تیم خاص نیست و زندگی به معنای واقعی کلمه جریان داره. سمپدوریا شد نمادی برای همه چیز.
بین اسم زیبای شما و و علاقه ت به مطالب نوستالژیک، پیوند جالبی وجود داره. آقا کیهان، و کیهان ورزشی در روزگاری دیگه... برامون از فوتبال در دههی 90 بگو؟ نامهایی که با شنیدن آنها به وجد میایی؟
برای من، فوتبال تو تاکتیک و آمار و نتیجه معنی نمیشه؛ فوتبال یک صحنه نمایشه و نمایشی که از قبل پایانش قابل پیشبینی باشه، قطعا قصهی بدی داشته. همین الان ما با تقریب نسبتا خوبی میتونیم قهرمان، یا حداقل دو مدعی اصلی قهرمانی فصل آینده پنج لیگ معتبر اروپایی رو حدس بزنیم. این یعنی یک جای کار غلطه. چنین روندی در دهه ۹۰ کمتر پیش میاومد و داستان، در اوج هیجان بود. سمپدوریا و پارما به فینال رقابتهای اروپایی میرسیدن، دپورتیوو لاکرونیا، بلکبرن، لاتزیو قهرمان لیگهای داخلی میشدن و دانمارک از ناکجا میاومد و قهرمان یورو میشد. منظورم اینه که رقابت به معنای واقعی کلمه وجود داشت، موفقیت بین چند باشگاه خاص دست به دست نمیشد و طرفداران تیمهای بیشتری میتونستن رویاهای بزرگ داشته باشن.
من همیشه برای تعریف فوتبال در دهه ۹۰، انتقال خوان سباستین ورون به سمپدوریا رو مثال میزنم. یک بازیکن جوون و مستعد در ۲۱ سالگی از آمریکای جنوبی میره به یک باشگاه بازیکنساز و بعد از دو فصل خوب، از سمت باشگاههای موفقتر جذب میشه. یک ساز و کار درست که هم فرصت استفاده از بازیکن با کیفیت و درآمدزایی از اون رو برای باشگاههای کوچکتر فراهم میکرد، هم بازیکن برای تبدیل شدن به یک ستاره، میجنگید. چنین چیزی الان از بین رفته؛ امروزه بازیکن جوون برای رسیدن به موفقیت، بیشتر از توانایی ذاتی و جنگیدن برای چیزی که مستحقشه، یه ایجنت خوب و پروموت رسانهای نیاز داره.
ستارههای زیادی در دهه ۹۰ بودن که فوتبال رو با قلبشون بازی میکردن و همه رو به وجد میآوردن، از این بین اگه بخوام فقط از یک نفر اسم ببرم، اون اریک کانتوناست. یک صحنهگردان بزرگ که تمام توجهات رو به خودش جلب میکرد و حیف که خیلی زود فوتبال رو کنار گذاشت. بین باشگاههای دهه ۹۰ هم چه تیمی مهمتر و بزرگتر از منچستریونایتد؟ آخرین روزهای خوش سمپدوریا، پارمای رویایی، آژاکس، ستاره سرخ بلگراد و مارسی که به قهرمانی اروپا رسیدن و تاریخسازی لاتزیو تو فصل ۹۹-۰۰ سریآ. همونطور که گفتم، طرفداران تیمهای بیشتری میتونستن رویاهای بزرگ داشته باشن.
با جمله "فوتبال امروز، مثل گذشته نیست" که زیاد از گوشه و کنار شنیده میشود، چقدر موافقید و نظر شما راجع به آن چیست؟
صد درصد موافقم. چقد احتمال داره تیمی مثل اروگوئه قهرمان جام جهانی یا پورتو قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شه؟ اصلا خیلی راه دور نریم، چقدر امکان داره دوباره تیمی مثل لسترسیتی قهرمان لیگ برتر انگلیس شه یا رم با دیفرانچسکو جلوی بارسلونا کامبک بزنه؟ اصلا ممکن نیست چون اختلاف طبقاتی با پولهای بیحساب و کتابی که به این ماجرا تزریق شده، افزایش پیدا کرده و هر روز به مرگ بعد عاطفی و حماسی فوتبال نزدیک میشیم. برای نسل امروز، حماسه در فوتبال، به عنوان مثال با بازگشت بارسلونا مقابل پاری سن ژرمن معنی شده. بارسلونا! تیمی که ۵ تا قهرمانی اروپا داشت و خط حملهش رو مسی، سوارز و نیمار تشکیل میدادن. این تیم اگه نتیجه ۱۵-۰ باخته هم برمیگردوند، کار خاطرهانگیزی نبود چون که به هر حال بارسلونا، بارسلوناست.
از نظر فنی هم بخوایم نگاه کنیم، همهچیز روز به روز در حال پیشرفته؛ از بازیکنها و مربیها بگیرید تا تاکتیکها و زیرساختها. مثلا همونطور که مسی و رونالدو قطعا نسبت به مارادونا و پله بازیکنهای بهتری بودن، هالند و امباپه هم قطعا بهتر از مسی و رونالدو خواهند بود و این روند ادامه داره. فوتبال امروز مثل گذشته نیست و فوتبال فردا هم مثل امروز نیست.
ورود شما به جرگه نویسندگان سایت طرفداری پس از روزهای خوب درستون کاربران چه نکات مثبت یا منفی برای شما داشته؟
آشنایی با یک تیم متعهد، خلاق، همکاران فوقالعاده و پیدا کردن دوستهای جدید، اتفاق خوبی بود که از این طریق رخ داد.
در سال 1402 بار دیگر بحث سوپرلیگ داغ شد. به عنوان کسی که علاقه به تحلیل روندهای تاریخی فوتبال دارید نظر شما راجع به این تغییر مهم و تقابل فیفا و یوفا با فلورنتینو پرز و لاپورتا چیه؟
قبلا مطلبی در این خصوص نوشتهام (فیفا، به پایان سلام کن / نوبت نظم نوین فوتبال فرا رسیده است!) که انحصار در هر موضوعی، منجر به فساد میشه. فیفا هم به عنوان تنها نهاد ادارهکننده فوتبال در سطح جهان، در کنار نوچههایی که به اسم کنفدراسیونهای قارهای داره، از این قاعده مستثنی نیست. ۱۲۰ سال دروغ، دزدی، کلاهبرداری و دیکتاتوری، چهره فیفا رو از یه نهاد ورزشی، به بنگاهی فاسد تبدیل کرده تصور کنید اگه انحصار نبود، چه اتفاقی رخ میداد؟ فدراسیون فوتبال هر کشور، حق این انتخاب رو داشت که از بین سازمانهای مختلف، گزینه موردنظر خودش برای همکاری را انتخاب کنه. در چنین موقعیتی، سازمانها برای جذب کشورهای مختلف باهم تقابل میکردن و فوتبال از تملک فیفا خارج میشد. مخاطب حق انتخاب پیدا میکرد و بالطبع درآمد هم بیشتر میشد.
با طرح سوپرلیگ کاملا مخالفم. باشگاههای کوچکتر که همین الان هم با خطر ورشکستگی روبهرو هستن، وظیفهای ندارن که تاوان ولخرجی باشگاههای بزرگتر رو با از دور خارج شدن خودشون بدن. اگر مدیران بارسلونا ۵۰۰ میلیون یورو خرج خرید کوتینیو، دمبله و گریزمان میکنن یا منچستریونایتد ۱۰۰ میلیون یورو برای جذب آنتونی میپردازه، تاوانش رو نباید باشگاهی مثل اوساسونا یا اودینزه با کنار رفتن از صحنه فوتبال بده.
با این حال، تمامقد از هر قیامی برابر فیفا و یوفا دفاع و حمایت میکنم، ولی نه به شکلی که یک دیکتاتوری جدید شکل بگیره.
و در سری آ، رایحه ای از عصر هفت خواهران کالچو به مشام رسید و ناپولی از جنوب به سلطنت تیمهای شمالی تاخت، نظرت راجع به قهرمانی اونها چیه؟
این که سری آ طی ۴ فصل اخیر ۴ قهرمان مختلف داشته، اون رو برای من در یک سطح خاصی از جذابیت تو فوتبال امروزی قرار میده. با این که از اسپالتی دل خوشی بابت رفتارش با توتی ندارم، اما به نظرم حداقل یک قهرمانی توی سری آ حقش بود. اسپالتی به عنوان یکی از بزرگترین تئوریسینهای تاکتیکی فوتبال، کار بزرگی در ناپولی انجام داد که چیزی کمتر از جادوی گواردیولا تو منچسترسیتی نداره.
به نظر شما، مسیری که اینترمیلام با اینزاگی پیمود و آنها را به فینال لیگ قهرمانان رساند مسیر یک پیشرفت پایدار است یا موفقیتی موقت؟
کی فکرش رو میکرد تیمی که با جدایی ژوزه مورینیو سقوطش آغاز شد و مربیانی مثل لئوناردو، استراماچونی و دیبوئر روی نیمکتش نشستن دوباره یه روزی به فینال لیگ قهرمانان برسه؟ من تصور میکنم مسیر امروز اینتر با کنار گذاشتن اسپالتی و یک تفکر بازنده شروع شد. چه ترکیبی بهتر از زوج ماروتا و کونته برای این رنسانس؟ جانشین کونته هم هوشمندانه انتخاب شد؛ اینزاگی با تیمی مثل لاتزیو به سه قهرمانی رسید و از عملکرد قابل احترامش مشخص بود که کاربلده. معتقدم اگه اتفاق خاصی نیوفته، اینتر با توجه به بلاتکلیفی یوونتوس و روند سینوسی میلان، میتونه چند قهرمانی پیاپی سری آ کسب کنه.
دربارهی یووه، نظر شما راجع به الگری چیست؟
ادامه یک روند موفق اصلا آسون نیست و کاری که آلگری طی دوره اولش در یوونتوس انجام داد، قطعا قابل تقدیره اما اگه تو جنگل یک درخت رو دو بار دیدید، یعنی گم شدید؛ این دقیقا حکایت یوونتوس و آلگریه. کنار گذاشتن ساری اشتباه بود، قمار روی پیرلو به امید یک گواردیولای جدید تصمیم اشتباهتر و بازگشت مدمکس هم تیر خلاص! در کل از تفکری که آلگری تو یووه پیاده کرده و ذهنیت فعلی این تیم، استقبال نمیکنم.
و میلان و رم، رقابتی ایتالیایی در لیگ اروپا. موتور رم بدون مورینیو بار دیگر روشن شده. آیا این فقط به کاریزمای ده روسی بر میگردد؟
در این که با حضور دهروسی شوک مثبتی ایجاد شد، شکی نیست اما درمجموع چه انتظاری از رم میره جز کسب سهمیه اروپایی؟ با این تفکر، موفقیت به اون معنی آرمانی دور از دسترسه. در خصوص دهروسی، از نظر من کارش فعلا قابل قضاوت نیست چون در میانه فصل سرمربی شده؛ حتی اگه تیمش رو به قهرمانی برسونه. باید منتظر بمونیم و ببینیم در صورت ابقا، در فصل آینده چه نتیجهای میگیره.
اما مورینیو، هنوز آقای خاص، یا آقای تمام شده؟
آقای خاص نه تموم شدنیه و نه تکرار شدنی. مورینیو خود فوتباله و انتظارات ازش به شدت بالاست. تحت چنین فشاری و با چنین تعریفی، فکر میکنم انتخاب تاتنهام و رم اشتباه بود. به عنوان طرفدار افراطی ژوزه، امیدوارم همونطور که رئال مادرید شانس دوبارهای به آنچلوتی داد، باشگاهی در سطح رقابت برای جامها نیمکتش رو به مورینیو بسپاره.
در مجموع، محبوبترین میلان، یووه و اینتر تاریخ برای تو تیم کدوم فصل اونهاست؟
میلان فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۷ عجب تیمی بود؛ کاکا، پیرلو، مالدینی، کافو، گلر محبوبم دیدا، نازاریو که از نیمفصل اضافه شد و یه جین ستاره دیگه. برای یوونتوس انتخاب دیگهای جز فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۴ به ذهنم نمیرسه، وقتی با ۱۰۲ امتیاز بالاخره به سیامین قهرمانی سری آ رسیدن. برای اینتر هم انتخابی جز تیم مورینیو تو فصل ۲۰۰۹-۲۰۱۰ که به سه گانه رسید وجود نداره.
در بوندسلیگا، لورکوزن با ژابی آلونسو در حال ثبت رکوردهای معرکه ایست، راجع به آنها چه فکر میکنی؟
چیزی که در مورد بوندسلیگا واقعا اذیتم میکنه، اینه که اونها پتانسیل بینظیری برای ساختن یکی از رقابتیترین لیگهای دنیا دارن ولی ازش استفاده نمیکنن و تبدیل شدن به یک لیگ تکقطبی که وظیفهش شده ساخت بازیکن و مربی برای بقیه. لورکوزن با یک روند خوب داره به قهرمانی بوندسلیگا میرسه اما بحث داغ این روزها چیه؟ گمانهزنی در مورد مقصد آینده ژابی آلونسو! فکر میکنم کار بزرگی که آلونسو و تیمش انجام دادن، شایسته احترام بیشتریه.
زمستان تلخ و شیرینی برای فوتبال ایران داشت. بعد از بازی جلوی ژاپن چه حسی داشتی؟
تو روزهای تعطیل کاری، سعی میکنم کاملا از فوتبال دور بمونم تا انرژیم حفظ بشه و وقتم رو با کارهای دیگه که در طول هفته فرصت انجامشون کمتر پیش میاد پر کنم؛ مثل مطالعه، تماشای فیلم یا رانندگی طولانی. بازی ایران مقابل ژاپن، مصادف شد با همین موضوع و اون رو ندیدم، لذا حس خاصی در خصوصش ندارم. نتیجه غافلگیرانه بود و به قول سرمربی محترم تیم ملی، فوتباله دیگه!
و بعد بازی با قطر؟
برای قطر و سرمایهگذاری روی فوتبال و استفادهشون از ارزش و جنبه اجتماعی این موضوع، احترام ویژهای قائلم. فکر میکنم با شایستگی به چیزی که لیاقتش رو داشتن رسیدن.
نظر شما راجع به این نسل تیم ملی؟
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
وقایع 1402
اتفاق تلخ
اکثر اتفاقات.
اتفاق شیرین
برای من، اضافه شدن به تیم طرفداری اتفاق خوبی بود اما در مجموع، رخداد شیرین خاصی به یاد نمیارم.
پیشنهادات نوروزی
کتاب فوتبالی و غیر فوتبالی:
در وقت مطالعه سعی میکنم از مسائل مربوط به فوتبال فاصله بگیرم، لذا کتابهای فوتبالی زیادی نخوندهام که بخوام پیشنهادشون بدم؛ آخرین موارد، بازیکن مخفی و من زلاتان هستم بودن که به نظرم جالبن. برای کتاب غیرفوتبالی هم زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس و کتاب دلواپسی از فرناندو پسوا رو پیشنهاد میدم.
بازیهای قدیمی فوتبال
بازی دور رفت منچستریونایتد و منچسترسیتی تو فصل ۲۰۰۹-۲۰۱۰ لیگ برتر که با برد ۴-۳ یونایتد و اون گل معروف مایکل اوون تموم شد رو واقعا میپسندم و حداقل ماهی یکبار میبینمش. فکر کنم بیشتر از بردن توپ طلا با پیراهن لیورپول، مایکل اوون با اون گل و شادی دیوانهوارش با پیراهن دشمن دیرینه تو اولدترافورد به یاد آورده شه.
کاری که ژوزه مورینیو تو بازی دور برگشت مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۰۹-۲۰۱۰ بین اینتر و بارسلونا با نوکمپ کرد، اسکندر با تخت جمشید نکرد! اون بازی هم واقعا دوست دارم.
بعد از اینها، میتونم به نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۰۶ بین آلمان و ایتالیا، یکهشتم نهایی جام جهانی ۲۰۰۶ بین پرتغال و هلند، آخرین بازی فصل ۸۶-۸۷ لیگ برتر بین پرسپولیس و سپاهان و تقابل ایران و کره جنوبی تو مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ که به میزبانی تهران برگزار شد اشاره کنم.
بازیکن، مربی یا هر شخصیت فوتبالی که تماشای گلها، مهارتها و داستان زندگیش رو پیشنهاد میدی.
اریک کانتونا، روبرتو باجو، وویادین بوسکوف که قبلا در موردش نوشتهام و البته پل اسکولز. کارهایی که اسکولز میکرد و درکی که از فضا و محیط داشت، باید الگوی همه فوتبالیستها و اونهایی که میخوان فوتبالیست بشن باشه.
یادداشتهای فوتبالی
یادداشت تراز فوتبالی برای من اونیه که این ماجرا رو از جنبهای جدید و متفاوت، دور از آمار و تاکتیک و این مسائل بشکافه. چنین چیزی رو مجموعا کمتر میبینیم اما خوشبختانه تو بخش کاربران طرفداری، این مکتب هنوز زندهست. موارد خیلی زیادی که توی ذهنمه اما اگه بخوام دایره رو به سال ۱۴۰۲ محدود کنم، درگیرترین مطلبی که خوندم «تعویضی یا همان مطرود؛ تولد 50 سالگی ویکاش دوراسو و مستندی به نام "substitute"» بود.
فیلم یا سریال ایرانی و خارجی
مدفون (2010 Buried) رو دوست دارم چون نگاه متفاوتی به معضل جنگ داره. ۹۰ دقیقه، یک بازیگر و یک لوکیشن؛ عجب شاهکاری! دکتر استرنجلاو از استنلی کوبریک هم به نظرم فیلمیه که تمام مردم دنیا، باید حداقل دو بار ببیننش. بین سریالها هم Breaking bad, Better Call Saul و How I met your Mother رو دوست داشتم و پیشنهاد میکنم.
موزیک و خواننده
در کل، آثار فردریک شوپن، کلود دبوسی و اریک ساتی رو پیشنهاد میدم اما اگه بخوام یک قطعه خاص رو معرفی کنم، اون «آداجیو در سل مینور»ــه، خصوصا نسخهای که ارکستر فیلارمونیک لندن اجرا کرده.
پادکست
رادیو هیچی که متاسفانه خیلی زود پخشش متوقف شد.
شهری که برای سفر پیشنهاد میدی
آستارا
گلهای برتر سال قبل که پیشنهاد میکنی نگاهشون کنیم.
گل گارناچو به اورتون، گل دیمارکو به فروزینونه، گل روزبه چشمی به سپاهان، گل سامان نریمانجهان به شمس آذر.
اگر بخوای به کسی یک کیت فوتبال هدیه عید بدی انتخابت چیه؟
کیت دوم تیم ملی پرتغال تو یورو ۲۰۱۲
و ارزوهات، فوتبالی یا غیر فوتبالی برای سال 1403
آرزوی فوتبالیم بازگشت سمپدوریا به سری آست و آرزوی غیرفوتبالیم، خوشحالی مردم تمام دنیا.
با یک مصراع، بیت یا یک شعر میخوایم مصاحبه رو تموم کنی
ابر بارنده به دریا میگفت/ گر نبارم تو کجا درآیی؟/ در دلش خندهکنان دریا گفت/ ابر بارنده، تو هم از مایی