صد سال پیش کالوین کولیج رئیس جمهور آمریکا بود، احمدشاه قاجار بر ایران حکمرانی میکرد، واحد پولی ایران قِران بود و سینمای جهان هنوز در دوران صامت قرار داشت. در این دوران صنعت سینما به سرعت در حال توسعه بود. سینما در طول دهه 1920 با سرعتی غیر قابل مهار تکامل مییافت؛ پیشرفت های تکنولوژیکی منجر به آن شد که سال 1924 یکی از بهترین سال های دوران صامت تا به امروز باشد. از فیلم The Navigator گرفته تا فیلم Sherlock Jr، سال 1924 سرشار از فیلمهایی بود که طی صد سال اخیر امتحان خود را پس دادهاند و جایگاه مهمی در تاریخ سینما به دست آوردند. در فهرست زیر نگاهی داریم به بهترین فیلمهای صد سال پیش.
اسب آهنین / The Iron Horse
اولین فیلم در کارنامه حرفهای جان فورد
جان فورد کارگردان بزرگی است که قبل از ساخت این فیلم حدود 50 فیلم کوتاه و بلند را کارگردانی کرده بود که متأسفانه در گذر زمان بسیاری از این آثار از بین رفتهاند. «اسب آهنین» اولین فیلم بزرگ و حرفهای فورد است که داستان آن در مورد تلاشهای مرد جوانی است که میخواهد اولین راهآهن بین قارهای آمریکا را بسازد. اسب آهنین محصولی پر از آشفتگی بود چه در ساخت و چه در اکران. به دلیل آب و هوای پرتلاطم محل فیلمبرداری، پروسه ساخت فیلم مدت زیادی به تاخیر انداخته شد و همین بودجه فیلم را افزایش داد. علیرغم تمام این موارد اسب آهنین نقدهای تحسین برانگیزی دریافت کرد و یکی از بزرگترین موفقیتهای مالی شرکت «فاکس فیلم» در دوره صامت بود که بیش از ۲ میلیون دلار درآمد کسب کرد. جان فورد در یک مصاحبه بیان داشت که «اسب آهنین» فیلم مورد علاقه او در میان آثارش است. برای چندین دهه تنها نسخهی اکران شده در بریتانیا از این فیلم موجود بود که بسیاری آن را ضعیفتر از نسخه اصلی میدانستند. خوشبختانه در سال 2007 فیلم «اسب آهنین» با تکنولوژی موجود بازسازی شد.
Die Nibelungen
فیلمی درباره انتقام در ژانر ماجراجویی حماسی فانتزی
فریتز لانگ فیلمساز پیشرو جنبش اکسپرسیونیست آلمان بود. این کارگردان بزرگ شاهکارهایی همچون متروپلیس و اِم را در کارنامه دارد. پس از ظهور حزب نازی او از آلمان فرار کرد و در آمریکا پناهنده شد. چند سال قبل از فرار به آمریکا در سال 1924، لانگ فیلم دو قسمتی «Die Nibelungen» را کارگردانی کرد. یک حماسه ماجراجویی فانتزی که بر اساس یک شعر حماسی به همین نام ساخته شد. این اثر صامت شامل فیلمبرداری اکسپرسیونیستی مسحورکننده، طراحی محیط باشکوه و جلوههای ویژه نوآورانه است. لئونارد مالتین، منتقد مشهور درباره این فیلم بیان داشته: «این فیلم گنجینهای غنی از فولکلور و جادو است که در آن لانگ یک جهان هندسی عرفانی ایجاد میکند که در آن شخصیتها در برابر مناظر وسیع معماری بازی میکنند».
دزد بغداد / The Thief Of Bagdad
گل سر سبد آثار داگلاس فیربنکس
دزد بغداد به کارگردانی رائول والش فیلمی فوقالعاده با یک دستاورد حرفهای برجسته برای داگلاس فیربنکس است. دزد بغداد اثری حماسی، عاشقانه و ماجراجویانه است که فیربنکس را در نقش یک دزد سرکِش نشان میدهد که با حاکم شرور برای به دست آوردن عشق یک شاهزاده خانم زیبا رقابت میکند. فیربنکس در این فیلم علاوه بر عنوان نویسنده داستان و تهیه کنندگی، شخصا نقش اصلی داستان را نیز ایفا کرد. این فیلم با هزینهای نزدیک به 1.1 میلیون دلار تولید شد که همین موضوع آن را به یکی از گرانترین فیلمهای کل دوران صامت تبدیل میکند. دزد بغداد با جلوههای ویژه پیشرفته، طراحی مجلل تولید و حرکات آکروباتیک فیربنکس، تماشاگران را شگفتزده کرد. در سال 2008 مؤسسه فیلم آمریکا «دزد بغداد» را به عنوان نهمین فیلم برتر فانتزی هالیوود در تمام دوران برگزید.
ناوبر / The Navigator
بزرگترین موفقیت تجاری باستر کیتون
هر چند امروزه از باستر کیتون به عنوان نماد سینمای صامت یاد میشود؛ اما مخاطبان دهه 20 میلادی او را با بی تفاوتی مینگریستند. بسیاری از مشهورترین فیلمهای کیتون در آن زمان در باکس آفیس شکست خورده بودند. پس از استقبال ضعیف از فیلم شرلوک جونیور، کیتون به یک فیلم موفق نیاز مبرم داشت. ناوبر یک کمدی است که روی یک کشتی مسافربری خالی می گذرد به طور موقت کیتون را در صدر فهرست باکس آفیس قرار داد. ناوبر موضوع تکرار شونده «انسان در برابر ماشین» را مطرح میکند. باستر کیتون در فیلمهای بعدیاش همچون ژنرال، کشتی بخار و ... به گسترش این موضوع ادامه داد. یکی از به یاد ماندنیترین صحنههای این فیلم سکانس پیشگامانهای است که در زیر آب فیلمبرداری شده است که برای انجام اینکار دو دوربین در داخل جعبه های چوبی با صفحات شیشه ای برای فیلمبرداری به درون آب انداخته شدند.
دختر خجالتی / Girl Shy
ایجاد استاندارد جدید برای فیلمهای کمدی رمانتیک
اولین ساخته مستقل هارولد لوید پس از جدایی از تهیهکننده اصلیاش هال روچ فیلم دختر خجالتی است. یک جواهر در ژانر کمدی رمانتیک صامت که تا حدودی نادیده گرفته شده است. لوید در این فیلم نقش مرد فقیری به نام هارولد را بازی می کند که در آرزوی نویسنده شدن است؛ همچنین او به شدت در کنار زنان خجالتی است. در ادامه داستان هارولد خود را در رقابت برای جلب محبت یک دختر ثروتمند میبیند. فیلم دختر خجالتی استاندارد ساختار روایی جدیدی در ژانر کمدی رمانتیک ایجاد کرد. فیلم در ابتدا با معرفی دو شخصیت با پیشینههای مختلف شروع می شود که در نهایت عاشق هم میشوند، در اکت دوم دختر نسبت به افراد پیرامون دچار شک و شبهه میشود و در نهایت در اکت سوم داستان با یک حادثه جذاب به پایان میرسد که در آن مرد ناامیدانه سعی میکند قلب دختر را به دست آورد. صد سال از این اثر گذشته ولی همچنان این داستان ساختار اصلی اکثر فیلمهای ژانر کمدی - رمانتیک است. دختر خجالتی دارای چنین جذابیت و شیرینی واقعی است که عمدتاً مدیون شیمی عمیق بین لوید و رالستون است.
تحقیر شده ترین مرد / The Last Laugh
قدرت تصاویر متحرک
قبل از شهرت سینمای هالییود و قبل از ظهور حزب نازی در آلمان، این سینمای آلمان بود که با ایدههای عجیب و پیشگامش در دنیا سرآمد بود. فیلم تحقیر شده ترین مرد که در کشورهای انگلیسی به نام آخرین خنده (The Last Laugh) اکران شده اثری عالی از اکسپرسیونیسم آلمانی است. یک درام ترسناک درباره پیرمردی که در هتلی مجلل به شغل دربانی مشغول است؛ اما ناگهان به دلایل عجیب شغل خود را از دست میدهد و به عنوان تمیز کننده توالت هتل انتخاب میشود. همین باعث طرد شدن او از خانواده، دوستان و اطرافیانش شده است. حالا چرا این اثر یک فیلم خاص است؟ مورنائو میخواست آخرین خنده نشاندهنده سینمای ناب باشد؛ به این معنی که او میخواست با خلق تصویر تمام حرف خود را بزند و همین تصاویر مفهوم او را به بیننده نشان دهند، در حقیقت تا قبل از این فیلم در سینمای صامت در میان فیلم تصویری از متن برای فهماندن داستان به بینندگان استفاده میشد که حکم همان زیرنویس امروزی را داشت. مورنائو تنها در یک بخش فیلم از متن استفاده کرد که در آن پس از تحقیر شدن پیرمرد نوشته شد که «این فیلم باید همینجا تمام میشد چون جهان واقعی اینگونه است؛ اما چون دلم برای پیرمرد سوخته پایانی خوش برای او در نظر داریم» در نتیجه آخرین خنده فقط دارای یک کارت میاننویس است. مورنائو با همکاری نزدیک با کارل فروند، فیلمبردار چیره دست از حرکت گسترده دوربین، زوایای شدید دوربین، نورپردازی کیاروسکورو و نماهای تحریف شده برای تقویت زیبایی اکسپرسیونیستی فیلم استفاده کرد.
حریص / Greed
یکی از بدنامترین فیلمهای تاریخ
در تاریخ سینما فیلمهای بدنام زیادی وجود دارند که طمع یکی از آنهاست. فیلم درباره این است که چگونه برنده شدن در لاتاری زندگی یک معدنچی و همسرش را برای همیشه تغییر میدهد. اریش فون، کارگردان فیلم با طمع معنای حماسه را به سطحی کاملاً جدید رساند. شایعات وجود دارند مبنی بر اینکه نسخه کارگردان این فیلم تقریباً نه ساعت و نیم است؛ اما تهیه کننده شخصاً با مونتاژ، فیلم را به مدت حدود دو ساعت و نیم رساند. طمع بهخاطر فیلمبرداری متحول شده با تمرکز عمیق، زوایای انتزاعی دوربین، نورپردازی بسیار مناسب و مونتاژ حرفهای در طول زمان جایگاهی در سینما پیدا کرده است. در زمان اکران این فیلم یک ناامیدی کامل هم از نظر مالی و هم از سوی نظرات منتقدان بود؛ اما در دهه 50 میلادی با رویکرد جدیدی که در صنعت سینما ایجاد شد این فیلم جزو برترین آثار کلاسیک لقب گرفت به شکلی که در یک نظرسنجی بینالمللی در نمایشگاه جهانی بروکسل در سال 1958 فیلم طمع را به عنوان ششمین فیلم برتر تاریخ معرفی کردند. متأسفانه نسخه اصلی کارگردان به دلیل دخالت تهیه کننده گمشده و تنها همان نسخه ویرایش شده از این فیلم موجود است.
کسی که سیلی میخورد / He Who Gets Slapped
اولین فیلمی که کمپانی متروگلدن مایر MGM ساخت
ویکتور شوستروم محبوبترین کارگردان سینمای صامت در سوئد بوده که کار خود را با بازی در شاهکار سینمای کلاسیک «توت فرنگی های وحشی» به کارگردانی اینگمار برگمان آغاز کرد. در سال 1923، لوئیس بی مایر به شوستروم پیشنهاد داد تا فیلمهای خود را در هالیوود کارگردانی کند. فیلم «کسی که سیلی می خورد» دومین ساخته شوستروم در هالیوود بود. این فیلم داستان یک مخترع را روایت میکند که پس از یک خیانت بزرگ از جانب شریک خود مجبور میشود برای ادامه زندگی در یک سیرک به عنوان دلقک کار کند او در سیرک عاشق یکی از بازیگران میشود؛ اما در این بین شریک خیانتکارش دوباره وارد زندگی او میشود. در این فیلم سه تن از بزرگترین بازیگران دوران صامت یعنی لون چنی، نورما شیرر و جان گیلبرت به ایفای نقش پرداختند همچنین باید اشاره کرد که این فیلم اولین فیلمی است که به صورت کامل توسط شرکت بزرگ مترو گلدن مایر یا همان MGM ساخته شد. فیلم هم در گیشه و هم در بین منتقدان موفق ظاهر شد و یکی از بهترین آثار این کارگردان محسوب میشود.
شرلوک جونیور / Sherlock Jr
پبهترین فیلم سال 1924
در اینجا به بهترین فیلم سال 1924 میرسیم که از اتفاق بهترین فیلم تمام دوران باستر کیتون به انتخاب منتقدان نیز به حساب میآید. در این فیلم، کیتون نقش یک پروجکشنیست (فردی که مسئول دستگاه پروژکتور در سینماست) را بازی می کند که آرزوی ازدواج با دختر یک مرد ثروتمند را دارد. رقیب عشقی او یک دزد است که در یک مهمانی ساعت جیبی پدر دختر را میدزدد و آنرا به گردن کیتون میاندازد؛ در ادامه کیتون ناامید در حین کار در اتاق پروجکشن به خواب میرود و در خواب میبیند که کارآگاه معروف شرلوک جونیور است. شرلوک جونیور که اکنون یک شاهکار محسوب میشود، در سال 1924 نتوانست با تماشاگران ارتباط خوبی برقرار کند. انتقادهای فراوان در پخشهای آزمایشی، کیتون را مجبور به کاهش قابل توجه زمان فیلم کرد به حدی که طول فیلم را به 45 دقیقه رساند. حتی با وجود این کارها فیلم باژ هم در گیشه ناموفق بود؛ بدتر از همه، شرلوک جونیور نقدهای تندی از جانب منتقدان دریافت کرد. مثلا ورایتی فیلم را مسخره و خندهدار خواند. در طول سالها، مانند بسیاری دیگر از فیلمهای کیتون، بازنگری و تغییر رویکرد در سینما باعث شد که فیلم بهعنوان یک اثر برجسته سینمای صامت مورد تحسین قرار گیرد.
شما کدامیک از این فیلمها را تماشا کردید؟ آیا فیلم دیگری به ذهنتان میرسد که فهرست بالا نباشد؟ نظرات خود را حتما در بخش کامنت با ما به اشتراک بگذارید.