مطلب ارسالی کاربران
Shervin . Baroone Bandar
دستاتو میگیرمو کنار نخلا
لب کارون میشینیم
باز ابرا میبارن روی چشمای تشنهت
قشنگ میشه بازم آسمون اهواز
میبوسمت وقتی که نیست حواست
میبوسمت تو قلعهی سلاسل
میبری منو تو باز خرمشهر
جای مین در اومده از تو زمین شقایق
میبوسمت با لبهای تشنه
میگیرمت با دستای سردم
پا برهنه روی ماسه میرقصیم
بارون گرفته باز توی بندر
میبوسمت به ساعت محلی
به وقت غروب گرم خرمشهر
ترَک خورده لبهای خشک و تشنهم
پس میبوسمت از اعماق قلبم