.
ترجمه از خودم.طبق معمول ترجمه ها مفهومیه و تحت اللفظی نیست.
.
Fake smiles are holding me together
لبخند های دروغین چیزایی هستن که من رو یکپارچه نگه میدارن
For worse or for better 'cause I've never had anyone
برای یه چیز بدتر، یا بهتر. چون تا الان که کسی رو نداشتم
To stay long enough to see the weather
برای اینکه انقدری زنده بمونم که هوا رو ببینم
The pain and the pressure, I carry like a loaded gun
برای اینکه درد و فشار رو ببینم، من از این لبخند دروغین به عنوان یه تفنگ با خشاب پر استفاده میکنم
Been through things that you can't see
من چیزایی رو تجربه و تحمل کردم که تو نمیبینیشون
A kind of suffering the eyes don't notice
جوری درد کشیدم که با چشم قابل دیدن نیست
Rather hide when I'm hurting
ترجیح میدم وقتی دارم اسیب میبینم قایم بشم
Than be a burden 'cause all I know is
تا اینکه یه بار رو دوش بقیه بشم، چون میدونم که
Nobody showed up, nobody slowed down
هیچکس خودشو نشون نداد، هیچکس بخاطر من واینستاد
They must have been deaf, I was screaming so loud
اونا باید کر بوده باشن ، من خیلی بلند داشتم فریاد میزنم
Nobody had faith I'd ever be found
هیچکس به خوب شدنم ایمانی نداشت
Born into a hole six feet in the ground
توی یه حفره ی شیش فوتی زیر زمین به دنیا اومدم
I had to love me when nobody cared
من مجبور بودم خودمو دوست داشته باشم وقتی هیچکسی اهمیت نمیداد
And be the family that never was there
و برای خودم باید اون خانواده ای میشدم که هیچوقت پیشم نبودن
Had to have hope when I didn't feel spiritual
حتی وقتی معنویتی حس نمیکردم مجبور بودم یه امیدی داشته باشم
Had to be my own, my own miracle
"من" باید معجزه ی خودم میبودم تموم این مدت
Worked twice as hard through the diseases
دوبرابر همیشه تلاش کردم با وجود درگیری با بیماری ها (استعاره از مشکلات)
And make up for the weakness, advice is not visible
و خودم رو در برابر ضعف، مقاوم ساختم. اینجا توصیه ها قابل دیدن نبودن (یعنی توصیه ای وجود نداشت، کسی نبود که کمک کنه)
No friends to pick up all the pieces
هیچ دوستی نبود که تیکه های شکسته ام رو جمع کنه
No sympathy or sweetness, no wonder I'm cynical
هیچ همدردی و مهربونی ای نبود، پس عجیب نیست که انقدر بدبین شدم
Walk the path that will kill most
مجبور بودم راهی رو برم که خیلیا رو میکشه
Where a heart closed, and you left to temper
راهی که توش درهای قلبم رو بستم و توهم برای آرامش خودت این راه رو ترک کردی
I don't know how to love 'cause
من نمیدونم چطوری دوست داشته باشم، چون
I tried to trust, but then I remembered
من سعی کردم اعتماد کنم
ولی بعد یادم اومد که
Nobody showed up, nobody slowed down
هیچکس خودشو نشون نداد، هیچکس بخاطر من واینستاد
They must have been deaf, I was screaming so loud
اونا باید کر بوده باشن ، من خیلی بلند داشتم فریاد میزنم
Nobody had faith I'd ever be found
هیچکس به خوب شدنم ایمانی نداشت
Born into a hole six feet in the ground
توی یه حفره ی شیش فوتی زیر زمین به دنیا اومدم
I had to love me when nobody cared
من مجبور بودم خودمو دوست داشته باشم وقتی هیچکسی اهمیت نمیداد
And be the family that never was there
و برای خودم باید اون خانواده ای میشدم که هیچوقت پیشم نبودن
Had to have hope when I didn't feel spiritual
حتی وقتی معنویتی حس نمیکردم مجبور بودم یه امیدی داشته باشم
Had to be my own, my own miracle
"من" باید معجزه ی خودم میبودم تموم این مدت
"Are you okay? You need to chat?"
"حالت خوبه؟ نیاز داری به صحبت کردن؟"
The questions I was never to ask
اینا سوالایی هستن که هیچوقت کسی ازم نپرسید
I should feel strong, but I just feel sad
من باید قوی باشم ولی تنها چیزی که حس میکنم غم هستش
So just let me grieve what I never had
پس بذار بابت چیزی که هیچوقت نداشتم غمگین باشم
Oh, oh, oh-oh-oh
Nobody showed up, nobody slowed down
They must have been deaf, I was screaming so loud
Nobody had faith I'd ever be found
Born into a hole six feet in the ground
I had to love me when nobody cared
And be the family that never was there
Had to have hope when I didn't feel spiritual
Had to be my own, my own miracle