نستور رائول "پیپو" روسی، یکی از فرشتگان با صورتهای کثیف است که جاناتان ویلسون نامش را در کتابی با همین نام آورده اما در میان آرژانتینیهای ستایششده، کمتر نامی از او میشنوید.
در صبح یک روز گرم و مرطوب در اوایل دهه ۸۰ میلادی، روزنامهنگار جوانی در روزنامه الهرالدو شهر بارانکیلا در کلمبیا نوشت: «پیپو روسی به ما کلمبیاییها یاد داد چگونه خوب فوتبال بازی کنیم.» زندگی نستور روسی حکایتی بزرگ است. از زمانی که در آرویو ساراندی ملقب به "رابوناس" شد تا هنگامی که در کلمبیا مورد پرستش قرار گرفت.
روسی در ۱۰ می ۱۹۲۵ در «لاباردن» به دنیا آمد. پدر و مادرش به «بکار» نقل مکان کردند و او تا سال ۱۹۵۶ در آنجا ماند. دون سگوندو روسی، پدرش، کارمند وزارت فوائد عامه بود و در سن ۵۱ سالگی بازنشسته شد. بقیه خانواده متشکل از مادرش جوزفا الولا، برادرش گیلرمو عمر (همگی متوفی) و خواهرش سوزانا آیدا بودند و سوزانا هنوز در این منطقه زندگی میکند.
اشتیاق او به فوتبال توسط کارلوس آنفوسی، عموی نستور به خوبی توصیف شده است. او در رویاهایش همیشه دوست داشت «شماره پنج ریورپلیت» را بر تن کند. دون کارلوس آن دوران را این طور به یاد میآورد: «نستور مهربان و دیوانه پدر و مادرش بود. وقتی در کلمبیا زندگی میکرد، هفتهای دو بار برای آنها نامه مینوشت... یک بار، وقتی هشت یا نه ساله بود، مادرش توپ را از او قایم کرد. آن را روی کابینت آشپزخانه گذاشته بود. برای بیرون آوردنش کابینت و همهچیز را به هم ریخت. زخمی شد، خیلی از وسایل را شکست و از مادرش هم کتک خورد.»
نستور از کودکی کار میکرد؛ حتی برای جمعآوری حبوبات به مزرعههایی میرفت که در بکار بود. یک انبه غذای روزانهاش در آن مزرعهها بود. او ۱۶ سال داشت و به تانو فروچو، سرکارگر یک ماشین کشاورزی، کمک و با عشق پرشور به فوتبال زندگی میکرد. روزی مشغول کار بود و با یک توپ کاغذی هم روپایی میزد. تانو عصبانی شد و سرش فریاد زد: «توپ قرار نیست بهت غذا بده. با توپ چه کار میکنی؟ ماشین چیزیه که بهت پول میده!»
تاریخ تولد او با بازیکنان بزرگی مانند آلفردو دیاستفانو، فلیکس لوستاو، والتر گومز، لادیسلائو کوبالا و سانچز کلمبیایی در یک روز بود. علاوه بر تیم ملی آرژانتین، در تیمهایی مانند ریورپلیت و میلوناریوس نیز حضور داشت و عضوی از «لا ماکینا»، تیم افسانهای ریورپلیت بود.
در سال ۱۹۳۹، زمانی که مسابقات حرفهای لیگ دسته نهم در آرژانتین برگزار میشد، نستور رائول روسی ۱۴ ساله اولین گامهای خود را در فوتبال آماتور برداشت. با توجه به شرایط رو به رشدی این بازیکن، خیلی زود به باشگاه اتلتیکو آکاسوسو، یک تیم تازه صعودکرده به دسته دوم، پیوست.
روسی هوادار هوراکان بود و اسطورههای او، هرمینیو ماسانتونیو و امیلیو بالدوندو بودند اما در سال ۱۹۴۲ که ریورپلیت به لطف رناتو سزارینی، به قهرمانیهای متوالی میرسید، نستور به این باشگاه پیوست. تواناییهای عظیم روسی به او اجازه داد تا در سه سال به تیم اول ریورپلیت برسد.
اولین بازی حرفهای او برای ریورپلیت در روز یکشنبه، ۲۴ ژوئن ۱۹۴۵، برابر راسینگ کلاب، در آویاندا بود که در آن میلیونرها به لطف گلهای آنخل لابرونای بزرگ و فلیکس لوستاو، دو بر صفر لا آکادمیا را شکست دادند. در آن مسابقه تاریخی برای نستور، این بازیکن ۲۰ ساله، جایگزین مانوئل 'الکلورادو' جیودیسه شد که از هوراکان به تیم راهراه قرمزها رسیده بود. جیودیسه، پنج سال بعد، در زمان «الدورادو» کلمبیایی*۱، بازیکنی کلیدی در خط میانی دپورتیوو کالی بود، جایی که به مدت دو فصل هم به عنوان مربی خدمت کرد. او در مجموع ۵۰ بازی انجام داد و ۴ گل به ثمر رساند.
پس از دو سال قهرمانی متوالی بوکا جونیورز، سرسختترین رقیب ریورپلیت، این تیم در سال ۱۹۴۵ عنوان قهرمانی را به دست آورد. در آن زمان تیم میلیونر توسط مربی فرانسوی-اسپانیاییالاصل (از طریق والدینش)، کارلوس پوسل هدایت میشد که به عنوان یک بازیکن فعال در دهه ۳۰ برای ریور بازی کرده بود و "کاشف" اصلی روسی، زمانی که این بازیکن در دسته پنجم برای تیم اتلتیکو بکار بازی میکرد، بود. با آن تیم فوقالعاده ریورپلیت، پیپو این فرصت را پیدا کرد تا برای اولین بار در دوران ورزشی خود قهرمان شود.
درخشش روسی در سال ۱۹۴۷ در خط هافبک ریورپلیت، باعث شد او در سن ۲۲ سالگی به تیم ملی آرژانتین دعوت شود و در پایان به قهرمانی کوپا امریکا نیز برسد. او در کنار چهرههایی مانند ماریو بویه، خوزه مانوئل مورنو ، فلیکس لوستو و... به این افتخار دست پیدا کرد. روسی پس از این اتفاق، یک نامه شهروندی بینالمللی دریافت میکند.
آلفونسو سنیور کوودو، رهبر ورزشی و رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا، در یک "مأموریت ویژه" به آرژانتین سفر کرد و به همراه نستور رائول روسی و آلفردو دیاستفانو، بازیکنان ۲۴ و ۲۳ ساله، به کلمبیا بازگشت و این دو با شعار میلیونرها، از ژوئن ۱۹۴۹ تا نوامبر ۱۹۵۴، همان سالی که "پیمان لیما"*۲ به استخدام غیرقانونی شخصیتهای برجسته در جنوب قاره پایان داد، در کلمبیا بازی کردند و تاریخساز شدند.
روسی به عنوان مدل لباس مردانه نیز در بوگوتا فعالیت میکرد. او در تیم بوگوتا به افتخاراتی دست یافت که در سرزمین مادری خود ناشناخته بود. تصویر او حتی برای تبلیغات سیگار هم استفاده میشد.
تیم میلوناریوس کلمبیا خود را به عنوان بهترین تیم در منطقه آمریکای جنوبی معرفی کرد. برجستهترین بازیکنان جهان و در راس آن لژیون خارجی، نستور رائول روسی در این تیم توپ میزدند. پیپو در میانه میدان، فریاد میزد، دستور میداد، حملات را طرحریزی میکرد و قدرت بدنی شگفتانگیزی را به نمایش میگذاشت. قد ۱.۸۳ سانتیمتری و وزن ۸۳ کیلویی او نیز برتری را به تیم بوگوتایی میداد.
وضعیت این بازیکن در زمین بازی، دوستان و مخالفانی را برایش به ارمغان آورد. بخشی از مردم از بازی او لذت میبردند، در حالی که بخش دیگری بازی او را بیاحترامی و توهین تلقی میکردند. روسی شاید رکورددار اخراج در زمان خود باشد. روسی یک بار به یک وقایعنگار اعتراف کرد: "من در بوگوتا مقابل بوکا جونیورز د کالی بازی میکردم. مسابقه شروع شد و یک دقیقه و نیم بعد از شروع بازی، داور به من گفت: "روسی، تو اخراج شدی و من این را از قبل میدانستم."
یا یکبار با تیمش در بارانکیلا مقابل جونیور بازی میکردند، سپس پیپو بازیکن زمین خورده را با لباسش بلند کرد و در حالی که او را در هوا داشت، از او پرسید: من باهات کاری نکردم بیا به داور بگو من با تو کاری نکردم... بازیکن حریف که تحت تأثیر قرار گرفته بود، به آرامی پاسخ داد: "نه اون با من کاری نکرد..." و روسی او را رها کرد تا مانند یک کیسه سیبزمینی بیفتد، در حالی که به داور میگفت: "دیدی آقای داور همینطور بود که گفتم..."
پیوند بین هواداران باشگاه میلوناریوس و روسی به دلیل تعصب و وفاداری او بینظیر بود. محبوبیت این بازیکن به حدی رسید که توسط یک فروشگاه مشهور لباس مردانه به عنوان مدل استخدام شد. حقوق او صد پزو در روز بود. این مبلغ در پایتخت کلمبیا در آغاز دهه ۱۹۵۰ مبلغ بالایی به حساب میآمد، زمانی که یک دلار معادل ۲.۵۰ پزوی کلمبیا بود.
او در طول اقامتش در کلمبیا، بیش از هر زمان دیگری در حرفه خود درآمد کسب کرد. پس از بر سر زبان افتادن نام باشگاه میلوناریوس در اروپا در آغاز سال ۱۹۵۲، زمانی که پیروزی تاریخی ۴-۲ مقابل رئال مادرید در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو رخ داد. این بازی در جریان تورنمنتی سهجانبه و با حضور یک باشگاه سوئدی برگزار شد. پس از برتری تیم بوگوتایی، روسی پیشنهادات وسوسهانگیزی از باشگاههای اسپانیایی و ایتالیایی دریافت کرد اما ترجیح داد در کلمبیا و به بازی در کنار بازیکنانی مانند خولیو کوزی، رائول پینی، فرانسیسکو کوبو زولوآگا، آدولفو پدرنرا و دیگر ستارهها ادامه دهد. او هنوز هم در کلمبیا ستایش میشود.
در پایان نوامبر ۱۹۵۴، روسی برای بازگشت به بوئنوس آیرس از تیم پایتخت کلمبیا خداحافظی کرد. ماه آگوست، آخرین بازی او با میلوناریوس و مقابل واسکو دوگامای برزیل بود. روسی یک گل عالی به ثمر رساند و در استادیوم الکامپین مورد تشویق هواداران قرار گرفت.
بدین ترتیب نستور روسی به جمع ریورپلیت برگشت. در همان سال ۱۹۵۷، توسط گیلرمو استابیله از او خواسته شد تا به یکی از بهترین تیمهای آرژانتین در سالهای متمادی ملحق شود. هدف قهرمانی در کوپا امریکا بود. در آنجا شخصیت قوی 'فلاکو' روسی بار دیگر آشکار شد. این تیم با خط حمله "کارا سوسیاس" (متشکل از عمر سیوری - آنجلیلو - ماسکیو) بازی میکرد. عنوان قهرمانی نهایتاً به آرژانتین رسید که توانست برزیل را با نتیجه ۳-۰ شکست دهد، همان برزیلی که یک سال بعد در جام جهانی ۱۹۵۸ سوئد برای اولین بار قهرمان جهان شد.
پیپو در جام جهانی ۱۹۵۸ نیز در خط میانی بازی کرد و کاپیتان تیمش بود و با فرانسیسکو لومباردو و خوزه 'ال پوچرو' واراکا کمربند میانی محکمی برای آلبیسلسته ایجاد کرد. آنها در بازی اول دور گروهی با شکست ویرانگر ۶-۱ مقابل چکسلواکی به شوک فرو رفتند. سپس برابر ایرلند ۳-۱ پیروز شدند و در مسابقه آخر برابر آلمان غربی، بازی را با همین نتیجه واگذار کردند.
با وجود این نتایج، پس از ورود به آرژانتین، در کمپ ایزیزا مورد استقبال قرار گرفتند. این در حالی بود که دروازهبان تیم، آمادئو کاریزو مجبور شد به خاطر اشتباهانش، مدت زمانی طولانی از دید عموم پنهان بماند. تنها جام جهانی روسی، شاید بزرگترین ناامیدی برای اوست.
نستور روسی در تبلیغات سیگار
«صدای آمریکا»، نام مستعار دیگری که نستور رائول با آن شناخته میشد، سه فصل آخر بازی خود یعنی ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ را در هوراکان آرژانتین بازی کرد و بعدها در این تیم نقش مربی را نیز برعهده گرفت. پس از آن، روسی در فصل ۱۹۶۲ ، در سالی که لوئیس آرتیمه، مهاجم موثر کار را به دست گرفته بود، با ریورپلیت نایب قهرمان شد. او میلیونرها (لقب ریورپلیت) را تا اواسط مارس ۱۹۶۳ هدایت کرد. روسی آلخاندرو سابهیا، سرمربی نایب قهرمان جهان با آرژانتین را نیز در ریور کشف کرد.
او از آوریل ۱۹۶۳ هدایت راسینگ کلاب را برعهده گرفت و در مسابقات داخلی آرژانتین سوم شد. بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶، چیزی اتفاق افتاد که با توجه به سابقه روسی میتوان آن را «غیرممکن» توصیف کرد. پیپو به عنوان مربی بوکا جونیورز، رقیب همیشگی ریورپلیت، در غیاب «سرمربی» تیم، آدولفو پدرنرا، که قربانی یک تصادف شدید شده بود، شروع به کار کرد. او همراه با آیستوبولو دمبروسی قهرمان شد و بوکا جونیورز را به قهرمانی ۱۹۶۵ رساند. در پایان نوامبر ۱۹۶۶، روسی به کلمبیا و تیم میلوناریوس بازگشت. بین ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰، به گرانادا اسپانیا در دسته اول رفت و در سال ۱۹۷۲، هدایت پورتنیو پاراگوئه را عهدهدار شد. در سال ۱۹۷۳، به اتلتیکو آتلانتا آرژانتین رفت. ۱۹۷۴ به ریور بازگشت و مجدداً با هدایت الچه در اسپانیا در این کشور مربیگری کرد. دیپورتیوو کالی کلمبیا، فرو کریل اوئسته آرژانتین، آلبویز، هوراکان و دوباره آتلانتا (در سال ۱۹۸۲) تیمهای بعدی او بودند.
در اکتبر ۱۹۷۷، دادگاه انضباطی فدراسیون فوتبال آرژانتین، روسی را به دلیل حمله به کمک داور، لوئیس آتیلیو لیر پس از تایید یک گل بحثبرانگیز به نفع هوراکان در جریان هفته سی و چهارم مسابقات متروپولیتانو، به ۴۲ روز محرومیت محکوم کرد. بازی نیز تعلیق شد و ۱۲ روز بعد ادامه یافت و فرو نتوانست نتیجه را تغییر دهد و یک بر صفر شکست خورد. او برای مدت کوتاهی هدایت تیم ملی آرژانتین را بر عهده داشت.
خارج از زمین چمن، زندگی او چندان خوشایند نبود. در سال 1957، در آستانه یک سوپرکلاسیکو، برادرش عمر گیلرمو، که برای ریور هم بازی میکرد، بر اثر لنفوم درگذشت. او چهار فرزند داشت که دو تای آنها نابهنگام فوت کردند. همه اینها پیپو را تضعیف کرد که در سال 1991 به آلزایمر مبتلا شد، بیماری که تا زمان مرگش در 13 ژوئن 2007 در سن 82 سالگی همراه او بود.
روسی یک مرجع اجباری در دوران طلایی و حلقه مفقوده بین نسلهای درخشان بود که با استعداد خود به تاریخ بزرگ فوتبال آرژانتین کمک کرد. پیپو، ناریگون، گریتون، فریادزن، پاتون، لقبهای بیشماری است که در طول زندگی حرفهایاش به او داده شد، کسی که برای مدت طولانی، بدون شک، قدیس آمریکای جنوبی بود.
الگریتون*۳ تایتانِ دفاعی فوتبال آرژانتین و یکی از بهترین هافبکهای تاریخ فوتبال سرزمین نقره بود، مردی از دلِ پوترروها که به رهبری درون زمین معنای تازهای بخشید.
۱- الدورادو: دورهای از مسابقات قهرمانی حرفهای فوتبال در کلمبیا بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۳ بود که در آن چهرههای مهم فوتبال بینالمللی، عمدتاً ستارگانی از آمریکای جنوبی به نسبت بسیار بالایی که تا آن زمان در خاک کلمبیا دیده نشده بود، به خدمت گرفته شدند. منشأ آن به سال ۱۹۴۸ برمیگردد، زمانی که اتحادیه فوتبالیستهای آرژانتین با دولت خوان دومینگو پرون مواجه شد و در مسابقات قهرمانی آرژانتین اعتصابی را آغاز کرد و خواستار دستمزد بیشتر برای بازیکنان و شرایط کاری بهتر شد. تفاوت زیادی بین سود باشگاهها و دریافتی بازیکنان وجود داشت. این اعتصاب که در ابتدا مورد استقبال نسبی دولت آرژانتین قرار گرفت، باعث مهاجرت تعدادی از مهمترین چهرههای فوتبال آرژانتین به لیگهای خارجی، به ویژه به فوتبال حرفهای نوپای کلمبیا شد. در این دوره، میلوناریوس از ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۳ چهار فصل قهرمان لیگ شد.
۲- پیمان لیما: فیفا، کلمبیا را از عضویت خود در سازمان جهانی به عنوان یک کشور وابسته اخراج کرد اما شرایط برای همه افراد درگیر دشوار بود: بازیکنان خارجی در کلمبیا برای مهاجرت به لیگهای دیگر با مشکلاتی روبرو بودند و تیمهای کلمبیایی نیز نمیتوانستند در مسابقات بینالمللی شرکت کنند. پس از چندین جلسه بین نمایندگان کلمبیا و نمایندگان خارجی، مناقشه از طریق پیمان لیما در سال ۱۹۵۱ حل شد. این پیمان بازگشت کلمبیا به بدنه حاکمه فوتبال جهان را تضمین میکرد، مشروط بر اینکه بازیکنان بینالمللی در کلمبیا به لیگهای خود بازگردند بدون اینکه باشگاههای کلمبیایی مجبور به پرداخت غرامت به باشگاههای خارجی باشند.
۳- الگریتون: شخصیتی هیولایی در فرهنگ عامهٔ هندوراس و السالوادور که به دلیل سبک بازی روسی به او این لقب را دادند.