اختصاصی طرفداری | در دنیای مسی، رونالدو، نیمار، هری کین، دی بروین و ام باپه، بستن بازوبند کاپیتانی بر بازوی یک مدافع میانی بهخودیخود چیزهایی را از یک رسم کهنهی پرطرفدار زنده میکند؛ از خاطرات نزدیک مردانی چون جان تری، کارلس پویول و فابیو کاناوارو تا هیبت مدافعان بزرگ تاریخ، قیصر فرانتس بکن باوئر و سر بابی مور.
انگار بازوبند بر بازوی آنها جلوهی دیگری دارد؛ مردی با سینهی ستبر و نگاهی به جلو چند گام با توپ بر میدارد، با دستان گشوده تیم را از انتها به جلو میراند، بر سر بازیکنان فریاد میزند، با بازیکن حریف درگیر میشود، حق و حقوق تیم را باز میستایند، در دقایق پایانی، با دو دست طرفداران را تهییج میکنند و در یک لحظهی فراموشنشدنی، جلو میآید، شوتی میزند، ضربهی سری کوبنده را روانهی دروازه میکند و جشنی دیوانهوار را به سکوها هدیه میدهند.
این دنیایی چند گام آنسوتر از دنیای پرزرقوبرق مهاجمان گلزن و هافبکهای ظریف هنرمند است.
دنیای مردی که با ورودش به آنفیلد، خیال یورگن کلوپ را از ستونهای دفاعی راحت ساخت و به مهاجمان اجازه داد با خیالی آسوده از دیوار بتنی انتهای زمین، هویمتال را در مقابل دروازهی رقبا بنوازند.
مردی که درخشید، مصدوم شد، بازگشت و در آخرین پرده از نمایش خود جام قهرمانی لیگ کاپ را با ضربهای دیرهنگام، به طرفداران قرمز هدیه داد. خانمها، آقایان، طرفداران فوتبال به دنیای ویرجیل فن دایک خوش آمدید.
مطلب پیش رو، با مقدمهای از امیرحسین صدر به سراغ دو دنیای تلخ و شیرین ویرجیل فن دایک میرود. سپس یک مصاحبهی قدیمی با مجلهی فورفورتو در بدو ورود مدافع هلندی چاشنی کار میشود و حسن ختام آن مصاحبهی شمارهی ژانویه 2024 فرانس فوتبال با فن دایک با ترجمهی حمید. ش است.
یک کار مشترک از امیرحسین صدر و حمید ش. دربارهی مردی که روز یکشنبه ترجیح داد جام را به طور مشترک با مربی خود بالای سر ببرد.
دنیایی که فرو ریخت!
به قلم امیرحسین صدر
شما بهعنوان بازیکن فوتبال خوب میدانید، صدمهدیدگی زانو، بدترین چیزی است که میتوانید داشته باشید. وقتی ایستادم و راه افتادم بلافاصله بیثباتی زانویم را احساس کردم. به این فکر میکردم این چه میتواند باشد؟ «همان» (رباط صلیبی) که نیست؟ وقتی این حادثه روی داد و در آمبولانس راهی درمانگاه بودم تا فوراً زانویم را اسکن کنم، فقط دعا میکردم.
در ١٧ اکتبر ٢٠٢١ در دربی مرسی ساید، دروازهبان اورتون، جردن پیکفورد با هجوم و تکل وحشیانهای باعث آسیبدیدگی زانو و قطع رباط مدافع میانی لیورپول، ویرجیل فن دایک شد.
در آن روز مایکل اولیور داور بازی بود اولیور بعدها پس از بررسی حادثه اعتراف کرد؛ باید به پیکفورد کارت قرمز میدادم.
فن دایک در اوج سقوط کرد و چاره ای جز ترک زمین نداشت، و نیازمند درمانی طولانی بود. در نتیجه تا پیش فصل بعدی از میادین دور ماند و قرمزها بدون مدافع میانی ارشد خود مبارزات سختی را پشت سر گذاشتند. در همین حال، او فرصت همراهی و کاپیتانی هلند در یورو ۲۰۲۰ که آمستردام یکی از شهرهای میزبان آن بود را از دست داد. فن دایک ٢٥٤ روز از تمامی میادین ورزش دور بود. دنیای او فروریخته بود.
زمان ثابت کرد یکی از بهترین و تاریخیترین خریدهای فوتبال انگلستان در طول نقلوانتقالات ژانویه بوده است. اما بهترین مدافع میانی جهان در اوج دوران ورزش خود، با مصدومیت مواجه شده بود. پس از بازگشت خارقالعاده او از مصدومیت بلندمدت، خیلیها معتقد بودند فن دایک دیگر آن بازیکن سابق نیست. صدمهدیدگی زانو اولین ترس او نبود. مرد 191 سانتیمتری روی تخت بیمارستان دراز کشیده، با درد شدید و تقریباً دائمی، و لولههایی که از بدنش آویزان است.
مدافع میانی ٢٠ ساله و آینده دار خرونینخن، برای یک هفته احساس ناخوشی میکرد. با تبی بالا. در واقع، در روز اول آوریل ٢٠١٢، آپاندیس او پاره شده بود و از تورم شکم و هم از عفونت کلیه رنج میبرد. او شدیداً نیاز به جراحی فوری و نجاتبخشی داشت.
همه چیز را به یاد دارم. قصد ندارم اغراق کنم، ولی خیلی ترسیده بودم. میتوانستم بمیرم. مردم در مورد فشار رقابتهای قهرمانی لیگ برتر صحبت میکنند، در مورد اینکه آیا لیورپول مایه لازم برای مقابله با قهرمان، منچسترسیتی در فصل هیجانانگیز دیگری را دارد یا خیر. اما یک نکته مهم را فراموش میکنند. فشار واقعی زمانی است که در بیمارستان به سر میبرید و نگران آینده خود هستید. فشار این است. نمیدانی آیا هرگز دوباره به توپی ضربه میزنی یا نه. شاید حتی نفس دیگری میکشی. این را مقایسه کنید با احتمال شانس بردن جایزه بهترین بازیکن سال، یا قهرمانی لیورپول بعد از ٣٠ سال. فشار فوتبال در این مواقع و شرایط از شما دور میشود و چیزهای دیگری اهمیت پیدا میکند.
دنیایی که از نو ساخت
فوریه ۲۰۲۴ است، فینال لیگ کاپ در ومبلی. دقایق پایانی وقت اضافی. عزم لیورپول با تمامی بازیکنان نوجوان و بیتجربه خود در وقت اضافه فوقالعاده است. بار دیگر ضربات پنالتی میان این دو تیم اجتنابناپذیر به نظر میرسد. اما…. ناگهان فن دایک وارد شد!
سوت پایان. لبخند فن دایک و کلوپ. جشنوسرور و مشتهای این دو به هواداران لیورپول حس سنگینی را با خود حمل میکرد. تصاحب اولین جام از چهارگانه ممکن در این فصل.
وقتی کلوپ و کاپیتان تیم ویرجیل فن دایک، بهترین بازیکن میدان، و زننده تنها گل بازی، با یکدیگر جام را بلند کردند، عکاسان به عکسی که میخواستند رسیدند.
سپس لحظهای رسید که بهسرعت در فضای مجازی پخش شد؛ وقتی کلوپ، یکایک بازیکنان لیورپول و همه اعضای کادر فنی دستهایشان را دور هم حلقه کردند و با یکدیگر با نوای تو هرگز تنها قدم نخواهی زد، به این سو آن سو تاب میخوردند و ویدئویی دیگری در رختکن فن دایک را نشان میدهد، نگاهی به دوربین میاندازد و میگوید «فکر میکردم تمام شدهام» جملهای خطاب به خود و منتقدان خود بود. او دنیای خود را بار دیگر از نو ساخته بود. فن دایک ادای احترام ویژهای به کلوپ هم داشت، کسی که هنگام بلندکردن جام در کنار او قرار گرفته بود.
میخواستم در کنار من باشد و خوشحالم که او موافقت کرد. یک لحظه غرورآفرین است، یک لحظه خاص و چیزی که تا ابد فراموش نخواهم کرد.
و کلوپ در باره در خواست کاپیتان خستگیناپذیر خود گفت؛
ترجیح میدادم این کار را بهتنهایی انجام دهد، اما او واقعاً مُصِر بود با یکدیگر این کار را انجام دهیم، این یک لحظه خاص برای ویرج Virg است. میدانم که او چقدر باشگاه و نقش کاپیتانی خود را دوست دارد.
کاپیتان لیورپول و هلند مطمئناً شایسته تمام نقدهای تحسینآمیز بود، بهخصوص باتوجهبه اینکه فن دایک توسط تعداد زیادی فارغالتحصیل آکادمی بیتجربه احاطه شده بود. آنها رهبر و الگوی کاملی با شمایل فن دایک داشتند؛ با تمام خطرات مواجه میشد و با جان مبارزه میکرد و اطرافیانش را الهام میبخشید، آرامش و اطمینانی مثالزدنی. پشت سر کاپیتان، باید گفت کائویمهین کلهر درون دروازه نیز محشر بود.
اولین جام من به عنوان کاپیتان لیورپول. بهراستی به این تیم افتخار می کنم. این روزی است که برای همیشه بهیاد خواهم داشت.
درحالیکه آنها از پلههای ومبلی بالا میرفتند، فن دایک قاطعانه اصرار دیگری هم داشت که کلوپ باید جام را با او بلند کند، حرکتی که برای سرمربی اهمیت زیادی داشت. کلوپ گفت:
ضربه سر عالی برای گلی که VAR از تشخیص آن وا ماند و داور داور آن را بیدلیل مردود شمرد، و حتی بهتر برای گلی که در اعماق وقت اضافه بر تور نشست. هدایت یک تیم جوان ساده نبود. نمایشی یکتا و شاهانه.
جود بلینگام جوان در توییت خود در مدح او نوشت؛
چه بازیکنی!
و این در حالی بود که فن دایک همه چیز را در یک جمله خلاصه کرد؛
That’s for you Liverpool! این برای شما است لیورپول!
ویرجیل فن دایک بدون شک از بهترین مدافعان میانی عصر خود و تاریخ باشگاه لیورپول است.
بخشهایی از مصاحبه با مجله فورفورتو، اپریل 2019
امیرحسین صدر
در آوریل ۲۰۱۹، 2 ماه پیش از فینال لیگ قهرمانان در مادرید میان لیورپول و تاتنهام، مجلهی فورفورتو در مصاحبهای ویژه به سراغ ویرجیل فن دایک میرود.
زمانی که تأثیر او بر خط دفاع تیم عیان گشته و بهعنوان یکی از ارکان تیم جدید لیورپول به رهبری کلوپ شناخته میشود.
فن دایک در این مصاحبه پس از یک سال حضور در فوتبال انگلیس، لیگ برتر و رقابت در آن را اینطور وصف میکند:
این دیوانهکننده است که چگونه رسانهها به رقابت قهرمانی لیگ واکنش نشان میدهند. موضوع این است که ما فقط دو بار در این فصل شکستخوردهایم اما همچنان در رده اول قرار داریم. بازیهای سخت زیادی باقیمانده است. برای قهرمان شدن، همیشه باید در حداکثر کیفیت خود باشید؛ زیرا منچسترسیتی و اکنون آرسنال باثبات بازی میکنند. فقط باید مثبت باشیم و به کاری که از ابتدای فصل انجام دادهایم ادامه دهیم. راستش، دوست دارم در این رقابت قرار داریم. میدانم هواداران ما ترجیح میدهند با بیشتر از یک امتیاز بیشتر از سیتی در بالای جدول قرار داشته باشیم، اما این وضعیتی است که ما در آن قرار داریم، میدانی؟ ما به حمایت همه نیاز داریم و در مقابل همه آن چیزی را که باید در میدان مسابقه نمایش خواهیم داد.
در آن زمان و با حضور فن دایک، ارتقای ترنت الکساندر آرنولد و رابرتسون و خریدآلیسون فرصت رویاپردازی قرمزها برای فتح لیگ پدید آمده. چیزی که ویرجیل تجربهی آن را با لباس راه راه سلتیک دارد:
با سلتیک کمی متفاوت بود، اما قهرمانی در لیگ باعث میشود احساس غرور بیشتری نسبت به خود و تیم داشته باشید. قهرمانی نشانه کار سختی است که شما در طول یک فصل انجام دادهاید. این به شما انگیزه میدهد. کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر شما را برای همیشه در کتابهای تاریخ قرار میدهد و از شما یک اسطوره میسازد. برای همین فوتبال بازی میکنید. شما میخواهید اسطوره شوید.
علاوه بر مدافعان، خط حملهی لیورپول نیز با کلوپ دچار تحولی اساسی میشود.
اثری که فن دایک در آنفیلد به همراه آورده چیزی فراتر از دفاع کردن در میدان است. مثلث مانه، صلاح و فرمینو به یکی از قویترین trioها در خطوط آتش تاریخ لیگ برتر بدل میشود و چشمها را به خود خیره میکند. فن دایک راجع به خط حمله و ارتباط آن با خط دفاع میگوید:
تمام تیم به دفاع متفاوتی میپردازد. همه چیز از جلو شروع میشود: کاری که مهاجمان ما انجام میدهند باورنکردنی است و اغلب نادیده گرفته میشود. البته اگر توپ به سمت ما بیاید، ما مدافعین سعی میکنیم وظایف خود را انجام دهیم!
فصل پیش آنطور که میخواستیم خوب نبود، اما شما همیشه دوران سخت خواهید داشت، نمیتوانید همیشه در بهترین حالت خود باشید. پیشرفتهایی که از فصل گذشته انجام دادهایم آشکار است.
در حال حاضر ما بازی رقبا را میخوانیم و می ببینیم و بهتر از گذشته آنها را کنترل میکنیم. ما همیشه بااستعداد هجومی که داریم موقعیت ایجاد میکنیم، بنابراین اگر ما مدافعان بتوانیم حریف را از گل زدن باز داریم، حتماً برنده خواهیم شد.
و سرانجام فن دایک از جایگاه خود در تیم میگوید. نقشی که فقط در حوزههای تاکتیکی نیست:
رهبری و هدایت، این چیزی است که من انجام میدهم. در جایگاه من، شما باید رهبری کنید، بازیکنان را سازماندهی کنید و نمونه باشید. میدانم چه میخواهم. من هیچوقت ساکت نبودم اگر به چیزی فکر کنم، همیشه دهانم را باز میکنم و به شما میگویم. به لبرون جیمز در بسکتبال یا تام بردی در هاکی NFL نگاه کنید. آنها رهبران مناسبی هستند که در بین بهترینهای ورزش خود در تمام دوران ها قرار دارند. آنها هر روز تحتفشار بسیار زیادی هستند، اما همچنان به همتیمیهای خود نشان میدهند که چه چیزی میتوانند به دست آورد و آنها را به فتح ارتفاعات بزرگ و بیشترتر تشویق میکنند. میخواهم بهترین نتیجه را از خودم بگیرم، همچنین دوست دارم به بازیکنان اطرافم کمک کنم تا بهترین خود را به نمایش بگذارند.
یک ماه پس از آن مصاحبه لیورپول با فن دایک موفق به فتح لیگ قهرمانان اروپا میشود و یک سال بعد، با تحقق یک رؤیای سی ساله، قهرمان لیگ برتر.
جامهای ریزودرشت بعدی نیز در طی سالها به بندر شمال غربی انگلستان میآیند تا فصل مهم دیگری در تاریخ باشگاه لیورپول رقم بخورد. فصلی که ویرجیل فن دایک، نه فقط بهخاطر جامها و پیروزیها که به دلیل تمام بالا و پایینهای قبل و پس از مصدومیت خود بخش مهمی از آن است.
مصاحبه فرانس فوتبال با فن دایک، ژانویه 2024
ترجمه از: حمید ش.
در آغاز سال 2024، نشریهی فرانس فوتبال، مصاحبهی ویژهی خود را به فن دایک اختصاص میدهد. ورق خوردن تمام این سالها توسط فن دایک در اولین فصل بستن بازوبند کاپیتانی لیورپول و در آغاز سالی که لیورپول هنوز در چهار جبهه برای قهرمانی میجنگد، خواندنی است.
جاییکه ویرجیل دوران نوجوانی، پیوستن به باشگاه، رابطه با کلوپ ، نگرشها به زندگی و نقش خانواده، فرازها، فرودها و.... را به هم پیوند میدهد. این شما و این سفری دیگر به دنیای فن دایک:
آیا هنوز هم ظرف میشویی؟
(میخندد) بله، هر از گاهی. خب این کار بخشی از زندگی من بوده. البته یک ماشین ظرفشوئی هم هست که کمکم میکند!
چطور میشود یک نفر که در 17 سالگی شغلش ظرفشویی بوده و ساعتی سه یورو درآمد داشته، به کاپیتان یکی از قدرتمندترین تیمهای تاریخ لیورپول بدل شود؟
در آن زمان، من بازیکن آکادمی باشگاه ویلم دوم (در جنوب هلند) بودم. دوست داشتم با رفقایم بیرون بروم، خوش بگذرانم و لذت ببرم. به همین دلیل تصمیم گرفتم شغل نیمه وقتی را انتخاب کنم تا پول کافی برای تفریحات در جیبم باشد. میتوانستم در فروشگاهی فروشندگی کنم یا شغلهای دیگری داشته باشم اما کافه رستوران "انکل ژان" بسیار نزدیک باشگاه ما بود و به شغل نیمه وقت ظرفشویی نیاز داشت. فرصت خوبی بود.
در آن زمان به دلیل اینکه مدافع سریعی نبودید مربی وظایف دیگری به شما محول کرده بود. اما حالا با سرعت 35 کیلومتر بر ساعت یکی از سریعترین مدافعان میانی جهان هستید. این چطور رخ داده؟
از نوجوانی، یک استعداد بزرگ شناخته نمیشدم. در یک تابستان 18 سانتی متر افزایش قد داشتم و این باعث شد مشکلات زیادی در عضلات زانو و کشاله رانم بوجود آید. یکی از سختترین برهههای زندگی ام بود. از طرفی دوستانم در اکادمی باشگاه به مدارج بالاتر میرسیدند و از طرفی دیگر دوستان کودکی ام مشغول تفریح و میهمانی و خوشگذرانی بودند.
من مجبور بودم تمرکزم را حفظ کنم. رژیمهای غذایی را به درستی مراعات کنم و از نظر ذهنی بر این بحران غلبه کنم. آن سالها باعث شد جسم و ذهن من به بلوغ برسد. بدون اینها، من هرگز به جایگاه فعلی ام نمیرسیدم. این دوران از من یک مرد، یک پدر و یک فوتبالیست حرفه ای ساخت. کسی که توانست رویای 8 سالگی کودکی خود را برآورده سازد. امروز به بستن بازوبند کاپیتانی هلند و لیورپول به خود میبالم.
آیا تا به حال دوران حرفهای خود را مرور کردهاید تا میزان پیشرفت خود را ارزیابی کنید؟
نه واقعا. در واقع ما فرصت این کار را نداریم. احساس میکنم سوار بر قطاری هستم که به سرعت پیش میتازد. گاهی اوقات تلاش میکنیم تا متوقفش کنیم و از سرعت آن بکاهیم تا بتوانیم نگاهی به مناظر اطراف کنیم اما انجام این کار برای مدت طولانی ممکن نیست. مسابقات تورنمنتها و بازیها یکی پس از دیگری از راه میرسند و شما باید روی بازی بعدی تمرکز کنید. روی تمرین، حریف، تورنمنت و...
همه چیز سریع اتفاق میفتد. شاید پس از بازنشستگی فرصت داشته باشم دوران حرفهای خود را با آرامش مرور کنم.
به نظر میرسد برنامهی فشرده ای برای زندگی خود دارید. یک روز از زندگی ویرجیل فن دایک چطور میگذرد؟
همینطوره. هر روز کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. تازه این کارها به جز تمرینات باشگاه است. کار من ابتدا در زمین تمرین باشگاه آغاز میشود. جلسات آمادگی جسمانی و سپس تاکتیک. و خارج از زمین، مسائل درمانی و مراقبتهای پزشکی، رژیم غذایی و خواب صحیح اهمیت دارد.
موفقیت در اینها را مدیون همسرم هستم. ریک زنی فوق العادست. وقتی بفهمد چیزی به نفع من است، فشار میآورد تا انجامش دهم. و هر عامل بیرونی زائد را مدیریت میکند تا آسیبی به زندگیمان وارد نشود. او اساس بسیاری از موفقیتهای من است.
آیا بیماری شما در سال 2012 ( فن دایک در آن سال، پس از تشخیص آپاندیسیت و عفونت کلیه تقریبا در حال از دست دادن جان خود بود) باعث تغییر رویکردتان به فوتبال شد؟
بله قطعا. این فصل دشوار، نگرش من را تغییر داد. خصوصا در مورد تغذیه. برای ما ورزشکاران، غذا فقط چیزی برای سیر شدن یا لذت بردن از طعم آن نیست. بلکه چیزی شبیه سوخت درست و با کیفیت برای یک ماشین سواری ست.
آیا هنوز هم دربارهی جایگاه دوم توپ طلای سال 2019 (فقط 7 امتیاز کمتر از مسی) فکر میکنید؟
(با خنده) گاهی اوقات مردم دربارهی آن حرف میزنند. من دوم شدم، اما یک دومی خاص. کمتر بازیکنی میتواند بگوید تا این اندازه به توپ طلا نزدیک شده. در جوانی هرگز فکر نمیکردم از نظر فردی بتوانم تا این جایگاه بالا بیایم. آن جایگاه به من اعتماد بنفس بالایی داد و باعث شد بتوانم یک بار دیگر نیز در لیست کاندیداها قرار گیرم. امیدوارم باز هم بتوانم به آنجا برسم.
و خود را مستحق دریافت جایزه اول نمیدانستی (با وجود قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا، سوپرکاپ اروپا، جام جهانی باشگاهها، و رسیدن به فینال لیگ ملتها)
من، خود را بین دو نفر از 5 بازیکن برتر تاریخ یافتم. حضور در آنجا، آن هم به عنوان یک مدافع باعث غرور و افتخار من بود. اگر لیاقتش را داشتم، نفر اول میشدم.من به آن اینطور مینگرم. هر اتفاقی دلیلی دارد. صادقانه بگویم، من جایزه را به مسی باختم و شکست برابر او بد نیست! البته که طبیعی است دوست داشتم نفر اول باشم...
احساس میکنید به مدافعان آنطور که باید توجه نمیشود؟
وقتی جوانتر هستی، میخواهی گل بزنی، گل ها را ببینی، کارهای بزرگ مهاجمان را نظاره کنی... باید صادق باشیم. حتی من با وجود اینکه از نوجوانی یک مدافع بودم، بت فوتبالی ام رونالدینیو بود.
تازه وقتی بزرگتر میشوی، از کارها و ساختارهای دفاعی سر در میآوری و از آن هم لذت میبری. جملهی معروفی هست که میگوید«با مهاجمان، بازیها را میبرید و با مدافعان جامها را». کلیشه ای است اما حقیقت محض است. اگر بتواتید دروازه را بسته نگه دارید، شانس زیادی برای قهرمانی خواهید داشت.
الگوی تو در پست خودت کیست؟
من حواسم به همه هست و سعی میکنم از بازیکنان هم پستم چیزهای زیادی را بیاموزم. با این حال من یک هلندی هستم و اعتراف میکنم در کودکی، به یاپ استام با چشم دیگری مینگریستم. انگار3 متر قد داشت. مثل سنگ سفت و محکم بود و هنگام بازی همه را کنار میزد. انگار زندگیاش به دفاع از دروازه وابسته است. همیشه دوست داشتم مثل استام باشم.
یورگن کلوپ ، یکی از بهترین مربیان این دوران مربی شماست. کار با او چگونه است؟
من چه در داخل و چه خارج از زمین رابطهی خوبی با او دارم. یک رابطهی بسیار نزدیک. از روز اول، و اولین گفتگو این ارتباط بین ما برقرار شد. او یکی از دلایلی بود که میخواستم به لیورپول بپیوندم. یک مرد فوقالعاده چه برای من و چه برای باشگاه. یورگن نقش مهمی در موفقیت من داشت، در ابتدای این فصل بازوبند کاپیتانی را به من سپرد و من به خاطر همهی اینها قدردان او هستم. یک روز پس از بازنشستگی هر دو نفرمان، کنار هم مینشینیم و خاطرات مشترک را مرور میکنیم.
در روزگاری هستیم که مربیان به ندرت در مدتی طولانی در یک باشگاه دوام میآورند. راز کلوپ چیست؟
او یک فرد باورنکردنی است. در یک باشگاه باورنکردنی. پیوند کلوپ و لیورپول شبیه یک ازدواج کامل و بی نقص است. کلوپ دقیقا همان چیزی است که شما ارزشهای باشگاه لیورپول و طرفداران آن میدانید. و من خوش شانس هستم که در قلب تمام اینها قرار دارم.
چطور متوجه شدی کاپیتان تیم هستی؟
وقتی هندرسون راهی عربستان شد میدانستم یکی از انتخابها برای کاپیتانی هستم. با این حال وقتی مربی آمد و گفت تو کاپیتان هستی، احساس غرور زیادی داشتم. میدانستم چه مسئولیت مهمی بر دوشم نهاده شده. یک افتخار بزرگ و تحقق رویای نوجوانی من
در 16 سالگی، و در سفری به نیوکاسل عاشق لیگ برتر شدی ( لبخند میزند) میتوانی داستان علاقه ات به لیگ برتر را تعریف کنی؟
جالبه که از این موضوع خبر دارید. خب بله. ما برای یک تورنمنت نوجوانان به انگلیس رفتیم. (فن دایک در آن زمان بازیکن تیم قدیمی آماتوری wds19 بوده) وقتی از روی سکوها از نزدیک بازیهای لیگ انگلیس را تماشا کردم با خود گفتم این همان مسابقاتی ست که من میخواهم در آن بازی کنم.با گذشت زمان من به لیگ برتر رسیدم. اول ساوتهمپتن و در سال 2018 در لیورپول. باورکردنی نیست. قبلتر گفتم که هیچ وقت فرصتی برای لذت بردن از این چیزها نداشتم اما باید اعتراف کنم برای جشن گرفتن این لحظات وقت گذاشتم. با هم تیمیهایم. با همسرم و با فرزندانم. این چیزی بود که زندگی ام را برای آن گذاشته بودم.
شما، چطور کاپیتانی هستید؟
پیش از هر چیز به دنبال یک فضای مثبت هستم. برای به وجود آوردن آن با همه صحبت میکنم و به جزئیات توجه دارم تا بفهمم همه چیز سر جای خودش است.اگر کسی باید در زمین بازی سرزنش شود، من باید به موقع آنجا باشم تا به او تذکر دهم.باید همه بازیکنان را نزدیک هم نگه داشت. در تیم نباید "من" وجود داشته باشد.در چنین محیطی ست که میتوانیم به تکامل و سپس به نتیجه مطلوبمان برسیم. خوشبختانه چنین ذهنیتی از قبل در لیورپول حاکم بوده و ایجاد آن کار دشواری نیست.من همچنین با ترنت الکساندر آرنولد، کاپیتان دوم تیم مدام صحبت میکنم. میخواهم همگی مثل یک خانواده باشیم.
مایکل اوون از تو به عنوان بهترین مدافع تاریخ لیگ برتر نام برده. همچنین فیل تامپسون (از مدافعان بزرگ لیورپول در سالهای 1971 تا 1984) گفته اگر بخواهد تیم منتخبی از تاریخ لیورپول را گرد هم آورد، شما و الن هنسن را به عنوان مدافعان وسط انتخاب میکند. آیا خود را یکی از اساطیر باشگاه میدانی؟
شما نمیتوانید اینطور دربارهی خودتان صحبت کنید. "من یک افسانه هستم..." غیرممکن است. در حال حاضر من فعلا عضوی از تیم هستم و میخواهم جامها و عناوین بیشتری را با باشگاه ببرم. دوست دارم روزی که آنفیلد را ترک میکنم نامم در جمع بزرگان باشگاه جای بگیرد. نگاه طرفداران در آن لحظه به من برایم اهمیت دارد.
در سال 2019، آمار شگفت انگیز دریبل نخوردن در 65 مسابقه را ثبت کردی. نظرت راجع به آن چیست؟
صادقانه بگویم، اصلا اهل آمار و اعداد نیستم. بنابراین چیزی برای من تغییر نکرد. هیچوقت قبل از بازی به خودم نگفتم: حواست باشه پسر، باید رکورد رو حفظ کنی. در هر بازی برای بهترین عملکرد و انجام وظایفم به زمین میروم. این آمارها وقتی ارزش دارد که امتیاز و پیروزی برای تیم به ارمغان آورد. من عاشق چالش و فشار واقعی در زمین بازی هستم و حقیقت این است که برای حفظ این رکورد هیچگاه فشاری روی خود حفظ نکردم. در واقع شما نباید از اشتباه کردن بهراسید. این چیزی است که من را به جلو میبرد.
قدرت رهبری در یک نفر از کجا نشات میگیرد؟
به نظر من این یک ویژگی ذاتی است. یا شما آن را در خود دارید یا ندارید. نباید آن را به یک نفر تحمیل کنید. کسانی که قدرت رهبری دارند، گاهی احساس میکنند باید چیزی را بگویند. و گاهی به نظرشان سکوت بهترین راه است. باید بگذارید همه چیز طبیعی باشد. برای من اینطور است.از طرفی پست بازی من طوریست که از آنجا به تمام زمین اشراف دارم. صحبت کردن با 10 بازیکن دیگر تیم، برقراری ارتباط آنها آسانتر است. از طرفی در رختکن نیز اهل حرف زدن زیاد با بچهها هستم. خوشبختانه فرهنگ رختکن باشگاه به گونه ایست که هر کسی اجازه دارد صحبت کند. بازیکنان نظراتشان را میگویند و چندتای آنها به خوبی همین ویژگی را دارند.
آیا تا به حال دربارهی گذشته شک کردهاید؟
ابدا. همهی ما روزهای خوب و بد را سپری کردهایم. ما فوتبالیستها، جام هایی را بردهایم و بازیهای مهمی را باختیم و گاهی به خاطر مصدومیت چیزهای مهمی را از دست دادهایم. در لحظات دشوار هیچگاه سعی نداشتم کار غیر معقولی انجام دهم یا خودم را به کسی اثبات کنم.
برعکس تلاش میکنم آرام باشم. خونسرد بمانم و از بازی در یک استادیوم بزرگ پر هیاهو، از بودن به عنوان بخشی از یک بازی مهم و ایستادن برابر بازیکنان بزرگ در تیم حریف لذت ببرم.
هیچگاه نباید به خود شک کنید زیرا این باعث افول خواهد شد.
.
با وجود تمام اینها، در جایی گفته بودید که یک بازیکن احساسی هستید. وقتی نگاهت میکنیم باور آن سخت میشود...
(لبخند میزند) اما این حقیقت است! من بسیار دل نازک هستم. وقتی متیپ در ابتدای دسامبر مصدوم شد، واقعا ناراحت شدم. تجربهاش را داشتم و به خوبی میدانستم او قرار است با چه چیز مواجه شود. میخواستم در این مدت تا حد امکان کنارش بمانم. احساساتی بودن و نگران بقیه بودن بخش بزرگی از شخصیت من است
فصل قبل، انتقادات زیادی به شما میشد. با آنها چطور کنار آمدید؟
هیچکس در جهان از انتقاد در امان نیست. اگر کسی چنین ادعایی دارد دروغ است. اما گمان میکنم توانستم به خوبی آن را مدیریت کنم. سال 2022، در عرصهی تیمی و همچنین شخصی برای من سال پیچیدهای بود. آن زمان بود که انتقادات به سمت من آمد. بازیکن تنبل. کند. اما من در مواجهه با آنها آرام ماندم و روی کار خودم تمرکز کردم. این باعث شد صداها به آرامی خاموش شود. شاید بپرسید چگونه در برابر این هجویات و حملهها آرام ماندی؟ این به خانواده من مربوط میشود. به آرامش و انرژی همسر فوقالعاده و چهار فرزند زیبایم. با حضور آنها، به خوبی میدانم چه چیز برایم اهمیت ببشتری دارد. این فقط دربارهی انتقادات نیست. حتی گاهی اوقات تعریف و تمجیدهای بی دلیل نیز میتواند باعث نزول شما شود. باید حواستان به تمام اینها باشد.
در اکتبر 2020 دچار مصدومیت شدید زانوی راست شدی. ماههای طولانی بدون فوتبال چطور گذشت؟
دو هفتهی اول وحشتناک بود. روی تخت افتاده بودم. عضلاتم تحلیل میرفت و وزنم کاهش مییافت. در لحظات بعد از عمل، شک و تردیدهای نابودگر به سراغم آمده بود. درد نمیگذاشت بخوابم. و افکار بد در ذهنم میچرخید. "75 درصد بازیکنانی که رباط صلیبی شان پاره شده هرگز به فرم گذشته بازنگشتهاند."
در آن زمان تنها راه نجات را این یافتم که دوباره بلند شوم. بنابراین خانوادگی برای تفریح به دبی رفتیم. باید اعتراف کنم از بهترین لحظات زندگی ام بود. دیدن هر روز همسر و فرزندانم به من روحیه میداد. فیزیوتراپم نیز همراه ما بود و توانستم به کمک او در سریعترین زمان ممکن به فرم ایدهآل بازگردم. وقتی به میادین برگشتم حس خوبی در تمام وجودم جاری بود.
آیا مهاجمان وجود دارند که دوست نداشته باشی در مقابلشان قرار بگیری؟
چیزی که دوست دارم دقیقا بر عکس این سوال شماست. من دوست دارم بتوانم در مقابل بازیکنان جدید قرار بگیرم و با چالشهای تازه مواجه شوم. اخیرا مامور مهار راسموسن هویلاند بودم. یک پسر جوان که هنوز در حال یادگیری است. اما همینحالا هم قدرت بدنی و سرعت خوبی هنگام بازی توپ دارد. پس از بازی مقابل هویلاند و من یونایتد در دسامبر، در جام اتحادیه به مصاف وستهم رفتیم. بازی مقابل جارود بوون و الزاماتی متفاوت. سپس نوبت آرسنال و گابریل ژسوس رسید. بازیکنی که علاقه دارد توپ را روی زمین بیاورد و به محوطه جریمه نفوذ کند. شما باید بدانید که هر هفته باید با چه کسی مواجه شوید و خود را با او تطبیق دهید. بازی در هوا. زمین. دویدن. ایستادن. این همان چیزی ست که من دوست دارم. چالشهای جدید و جدیدتر.
اما قویترین مهاجمی که با او روبرو شدی...
(پس از کمی تفکر) فکر میکنم بتوانم از اولیویه ژیرو نام ببرم. هر بار به نظر میرسد به طور کامل با او یارگیری کرده و در کنترل شماست اما بازهم به طریقی میتواند گل بزند. با سر، پا، زانو.... او اغلب در مقابل من موفق به گلزنی میشود! پس از آن نباید از نام آگرو نیز بگذرم که بسیار قدرتمند بود. همچنین هالند و ژسوس. همه آنها عرصه را برایتان سخت میکنند.
اگر بتوانید ویژگیهای یکی از بازیکنان به شما اضافه شود، چه چیزی را انتخاب میکنید؟
آسان نیست.... (فکر میکند) شاید دریبل زدنهای جول متیپ. او عاشق دریبل زدن در دفاع است. و از این نمیترسد که "اگر توپ را از دست بدهم چه میشود." این یک کیفیت بسیار خوب است و دوست دارم آن را داشته باشم.
شما لیگ قهرمانان، لیگ برتر، جامهای کوچک و بزرگ و عنوان بهترین بازیکن انگلیس را تا پیش از این بردهاید. در حال حاضر هدف تان چیست؟
آخرین قهرمانی ملی فوتبال هلند به سال 1988 باز میگردد. زمان بسیار طولانی ست و این رویای ماست که به این انتظار پایان دهیم. اما و در مجموع، دوست دارم دوباره جوایز قبلی را ببرم. امسال سال بزرگی برای لیورپول است. ما هنوز در چهار جام هستیم و همهی آنها در دسترس ماست. چرا که نه.....
انگار ما با پسر جوانی که در آشپزخانه یک کافه به دنبال درآمد بود فاصله زیادی داشتیم...
(لبخند میزند) من به داستان زندگی خود افتخار میکنم. آن پسر جوان، مردی را که امروز میبینید از من ساخته...