مطلب ارسالی کاربران
جنایات آغامحمدخان قاجار در گرجستان، نبرد کرتسانیسی ۱۷۹۵
جنایات آغامحمدخان قاجار در گرجستان
نبردی بزرگ بین ارتش ایران و گرجستان در 11 سپتامبر 1795 رخ داد در اواخر قرن هجدهم، پادشاه ارکل دوم از قدرت رو به زوال ایران استفاده کرد و عملاً حوزه نفوذ خود را در جنوب شرقی ماوراء قفقاز گسترش داد. او در پی یافتن متحد جدیدی در مبارزه با عثمانیها و پارسها، به روسیه روی آورد و در سال 1783 با امپراتور کاترین دوم در گیورگیوسک ائتلاف نظامی منعقد کرد. با بیرون آمدن ایران از جنگ داخلی، آقا محمدخان قاجار ادعای تاج و تخت کرد و در صدد بازگرداندن ایران برآمد. نفوذ در ماوراء قفقاز سیاست روسیه جهت طرفداری گرجستان به درخواست وی مبنی بر لغو معاهده گئورگیفسک و به رسمیت شناختن حاکمیت ایران انجامید. ارکل این اولتیماتوم را رد کرد و از کاترین دوم درخواست کرد تا به تعهدات خود بر اساس معاهده جورجیوسک احترام بگذارد. با این حال، روسیه در ارائه هر گونه کمک نظامی ناکام ماند و باعث شد که گرجی ها با بار سنگین انتقام جویانه ایران مواجه شوند.
در اواخر تابستان 1795، ارتش 35000 نفری ایرانی به فرماندهی آقا محمدخان به شرق گرجستان حمله کرد و به سرعت به سمت تفلیس پیشروی کرد. شاه ارکل توانست تنها 5000 نفر را جمع کند و تصمیم گرفت در نزدیکی های پایتخت گرجستان با دشمن درگیر شود. در 8 تا 9 سپتامبر، گرجی ها مقاومت شدیدی در دره های منتهی به تفلیس انجام دادند و با موفقیت ایرانی ها را به تعلل و تاخیر انداختند. نبرد اصلی در 10 سپتامبر در میدان کرتسانیسی در نزدیکی تفلیس آغاز شد، جایی که شاه ارکل با ارتش برتر ایرانی به تساوی رسید. در شب 11 سپتامبر، آغا محمد خان که از مقاومت گرجستان ناامید شده بود، از قبل آماده عقب نشینی بود که دو فراری از تفلیس به او از آسیب پذیری گرجستان اطلاع دادند. شاه با جمع آوری نیروهای خود، در 11 سپتامبر با گرجی ها درگیر شد. نبردهای وحشیانه نمونه های بسیاری از قهرمانی را به همراه داشت، از جمله 300 آراگویان که برای شاه جنگیدند و آرایش نظامی امپراتوری ایران را در هم شکستند اما در این راه از بین رفتند. پادشاه 75 ساله ارکل قبل از اینکه محافظانش او را مجبور به ترک میدان نبرد کنند شخصاً خود را متمایز کرد. پس از پیروزی، ایرانیان تفلیس را تصرف کردند و تا 9 روز بعد آن را غارت کردند و عملاً شهر را ویران کردند. ده ها هزار نفر از ساکنان سلاخی یا اسیر شدند. آغامحمدخان از سر های بریده شده مردم بی گناه مناره ساخت و هزاران انسان غیرنظامی را سر برید چرا که او عطش قتل عام و خونریزی داشت هر چند در آخر خود هم مرگ مرموزی داشت و در راه خربزه کشته شد منطقه کارتلی-کاختی هرگز از این تهاجم بهبود نیافت. پادشاه ارکل که روحش شکست ناپذیر بود، به سیاست طرفداری از روسیه ادامه داد اما در ژانویه 1798 درگذشت و کارتلی-کاختی ضعیف شده در سال 1801 به روسیه ضمیمه شد.