استوانه ماده جهش زای تی سی آر آی در قسمت دوم فصل اول هنگامیکه راف و لئو میخواهند وسایل باقی مانده را به پناهگاه جدید از پناهگاه قبلیشان بیاورند در دستان لئو دیده میشود . در قسمت سوم فصل اول هنگامیکه اسپلینتر منشا لاکپشتها و خودش را به اپریل توضیح میدهد ، در کات بکی از گذشته آن استوانه را میبینیم که روی زمین فاضلاب شکست و مواد جهش زاش روی سر و بدن لاکپشتها و اسپلینتر ریخته شد و میفهمیم که استوانه قسمت قبل همین استوانه هست .
در قسمت چهارم فصل اول ما در کات بکی از گذشته کیسی نیز هان را میبینیم که در قسمت سوم فصل به نمایش گذاشته شد . در قسمت هشتم فصل اول این موضوع که در قسمت چهارم فصل اول او هان بوده تایید میشود .
در قسمت دهم فصل اول اسپلینتر ماجرای استادش یوشی را تعریف میکند و ما در کات بکی از گذشته شاهد هستیم اسپلینتر قبل از اینکه جهش یافته بشه در داخل یک قفس قرار دارد تا حرکات رزمیه یوشی را همزمان با یوشی تکرار کند ولی وقتیکه شردر به آن اتاق حمله میکند و میخواهد یوشی را بکشد ، اسپلینتر از قفس بیرون می آید و باتوجه به هوش انسانیه اسپلینتر حتی قبل از اینکه جهش یافته شود از اتفاقات زمانی که جهش یافته نبود را به یاد می اورد و از تمام داستان زندگیه یوشی باخبر است درصورتیکه یک موش یا حیوان در زندگیه واقعی نمیتواند مثل انسانها همه چیز را بفهمد و اسپلینتر میفهمد پس میفهمیم او یک موش عادی نبوده و یوشی احتمالا هوش اورا با کمک ماده تی سی آر آی شبیه انسانها کرده تا به یک یار برایش تبدیل شود و یا اسپلینتر باتوجه به اینکه موشی از قلمروی مرد افسانه ای که چیزهای جادویی است میباشد پس موشی عادی نمیباشد و همچنین اسپلینتر را در آن قفس یوشی فقط برای این گذاشته بود تا با خود به جاهای دیگر حمل کند و در آن اتاق اسپلینتر برای اینکه برای تکرار حرکات یوشی بتواند دید بهتری داشته باشد توی قفسی گذاشتش و آن قفس را به دیوار چسبانده تا اسپلینتر با راحتی حرکات را تکرار کند و در قفس هم قفل برای اسپلینتر نبوده .
در قسمت دهم فصل اول هنگامیکه لئوناردو از برادران و استادش عصبانی است در پشت بامی به شمشیرهای ساموراییش میبالد که بهترین سلاح هستند ، یکی از نینجاهای سیاه پوش نامه ای را از طریق تیر کمان بهش پرت میکند که لئوناردو آن تیر را هنگام پرتابش از وسط دو نصف با شمشیرش میکند . این میتواند به سلاح دوم مورد علاقه لئوناردو بعد از شمشیر یعنی تیر کمان هم اشاره داشته باشد . همچنین لئوناردو که میخواست به آن پشت بام مورد نظر برای تمرین و تخلیه خشم خود برود نمیدانست که نینجاهای شردر در تمام نیویورک دیده بانی میکنند و به شردر گزارش میدهند که او را در نیویورک دیده اند . بنابراین شردر پیامی که از قبل داشت را در نامه به یکی از نینجاهایش داده تا به لئوناردو دهد . سپس نینجاهای شردر به شردر گزارش میدهند که لئوناردو دارد به سمت محل ملاقات شردر میاید . شردر که قدرت یا ابزار غیب شدن در مکانهای مورد نظر و از پیش تعیین شده را دارد احتمالا از قصرش به آن محل سر یک لحظه آمده تا با لئوناردو ملاقات کند .
در قسمت دهم فصل اول هنگامیکه لئوناردو به اتاق شردر برای ملاقات میرود ، شردر پس از ملاقات در سایه غیب میشود . این میتواند به قدرت جادوییه شردر اشاره داشته باشد . با وجود اینکه این شردر قلابی و فضایی هست اما نکته ای وجود دارد که چرا خود را شردر قلابی جا زده و آنهم استفاده از جادو همانند شردر واقعی یا تانگو شردر قرنها پیش میباشد چرا که این شردر فضایی حتی برای اینکه خود را شردر قلابی بداند نه تنها شکل و شمایل آن شردر واقعی را برای خود ساخت بلکه با جادو توانست سنگ باستانی را از قلمرو نینجاهای ویژه بدزدد تا دستیاران شردر واقعی برای او که فضایی هست خدمت کنند که البته این موضوع در سریال به طور غیر مستقیمی اشاره شده . البته نه تنها خود او بلکه در سریال دیدیم دختر خوانده اش کارای هم جادو بلده و این یعنی استفاده از جادو را از او یاد گرفته .
لاکپشتها در قسمت آخر فصل اول بطور تصادفی پایشان را روی دستگاه پورتال میگذارند و به سیاره دیهونیک درست وقتیکه و جاییکه فیوجیتوید به دردسر افتاده فرستاده میشوند . در واقع اترامها آن دستگاه را برای بازگشت به سیاره خودشان ساخته بودند ولی تمامیه سیارات هم زیر نظر از ساختمانشان در زمین گرفته بودند تا اگر چیزی باشد که باعث نابودیه تمام سیارات یا کهکشانها شود سریع به مکان مورد نظر فرستاده شوند تا جلویش را بگیرند و اینکه لاکپشتها به دیهونیک فرستاده شدند هم مشخصه چرا که دستگاهی فیوجیتوید داشت که میتوانست کهکشان را نابود کند ولی فیوجیتوید نمیخواست اینکار را کند بلکه ارتشی از سربازان آن دستگاه را میخواستند ازش بگیرند تا اینکار را کنند و اترامها برنامه ریزی کرده بودند تا در موقعیکه فیوجیتوید دیگر نمیتوانست از دستشان فرار کند ، به کمکش بیایند . معلوم نیست آنطوری که لاکپشتها به دیهونیک فرستاده شدند اترامها هم همانطوری فرستاده میشدند یا نه چرا که آنطوری همه مردم میفهمیدند که فضاییها داخل آن ساختمان هستند اما اگر اینطور بود شاید اترامها این ریسک را که مردم از هویتشان باخبر میشدند برای نجات کهکشان از نابودی ترجیح میدادند اما باتوجه به اینکه آن دستگاه را تابحال شاید امتحان نکرده بودند به طور پیش فرض آنطوری فرستاده میشدن به فضا درصورتیکه قبلش شاید باید یک رمزی را میزدند تا بصورت نامرئی فرستاده بشن و آنها بصورت مرئی هم در کنار نامرئی ترجیح میدادند چرا که بعضی جاها به کمکشان می آمد .
در قسمت بیست و سوم فصل دوم ما تندیس شردر را بعنوان یکی از قهرمانان سرزمین مبارزات میبینیم . با توجه به اینکه پسر دیمیو قبلا از لئوناردو بخاطر اینکه شردر را در دوئل شمشیرزنی در قسمت بیست و سوم فصل اول شکست داده بود و سر ربات شردر را از تن رباتش قطع کرده بود کینه داشت با این دلیل که قرار بود او یعنی پسر دیمیو شردر را شکست دهد و لئو با اینکارش به او بی احترامی کرده بود میتوانیم بفهمیم که تندیس شردر در سرزمین مبارزات مربوط به اترام شردر یا همان شردر قلابی است و ربطی به تانگو شردر ندارد . با توجه به اینکه اترام شردر از داستان تانگو شردر در زمین باخبر بود و هویتش را برای خود برداشته بود پس میتوان فهمید از بعد سرزمین مبارزات هم باخبر در زمین بوده و در دوره های دور در این مسابقات شرکت کرده و قهرمان شده بود چرا که این بعد توسط دیمیو جادوگری زمینی هزاران سال قبل شکل گرفته بود و امکان شرکت در مسابقات آن علاوه بر زمینیها برای فضایی ها هم مهیا بود و احتمالا تانگو شردر هم از شرکت کنندگان آن بوده و اترام شردر هم این را میدانست میخواست با هویت او در این مسابقات شرکت کند . همچنین یکی از دلایلی که شردر هماتو یوشی را در نیویورک کشت احتمالا بخاطر دشمنی و رقیبیش با او در مسابقات سرزمین مبارزات بود . البته دلیل اصلی کشتن هماتو یوشی این بود که شردر مکان یا مخفیگاه اترامها در نیویورک را میخواست و هماتو یوشی به او نگفته بود .