اختصاصی طرفداری |
پیشگفتار: احتمالا برای اشاره به سرعت رخ دادن وقایع و اتفاقات فوتبالی، مثالی بهتر از سرعت استارت ها و شتاب امباپه نخواهیم یافت.
دو شب قبل و با آغاز دور حذفی لیگ قهرمانان زمانی که سراغ مردان مادریدی، فاتحان گذشته ی این رقابت باشگاهی و تشنگان فتح آیندهی آن رفتم، هنوز کیلیان امباپه، امید پاریسیها برای رسیدن به آرزوی قهرمانی اروپا در بلندمدت به شمار میرفت. و امشب، که کار انتخاب عکسها و ویرایش متن و.... تمام شده، کیلیان، بیشتر از همیشه در دسترس مادریدیها ست.
حواستان باشد، "اگرها" به "یقین " تبدیل شده.
لباس سرمهای psg احتمالا سفید رنگ خواهد شد و امباپه در آستانهی پیوستن به کهکشان نوظهور و دنیاهای ناشناخته.
مطلب در پیش، چند روز پیش از این با فرض پیوستن امباپه تنظیم شده بود و اینک با شتاب اولیه انباپه این فرض بیشتر به حقیقت نزدیک شده است.
از این پس استارتهای پسر فرانسوی در مادرید با پیراهن سفید ابهت دیگری خواهد داشت...
گشت و گذاری در بازار شلوغ
هر فصل تجربهاش میکنیم. به بازار نقل و انتقالات نگاه میاندازیم و همیشه آرزو میکنیم؛ «ایکاش فلان بازیکن به تیم ما ملحق میشد»،
"لعنتی، نشد كه بشه"، "همه كه میرن مادرید و منچستر" و صدها جملات مشابه ایی كه با حسرتی همراه است، سپس با افسوسی زیر لب زمزمه می كنیم؛ "حیف شد رفت اونجا"…و تا سال ها با تماشای مرغ از قفس پریده با پیراهن رقبا زجر می كشیم و غصه می خوریم و سعی می كنیم خودمان را برای تشخیص درستی كه داشتیم، دلداری دهیم؛ "لعنتی، می دونستم چقدر خوبه، می دونستم"
این روزها بازیکنان بزرگ دنیای فوتبال، متعلق به نخبگان، یا در حقیقت از ما بهتران هستند. مانند بازاری است شلوغ که گاهی در آن قدم میزنی، عدهای از این فروشگاه به آن فروشگاه میروند، بدون نگاه به قیمتها، بهترین اجناس را دستچین میکنند و مشغول پر کردن کیسههای خود میشوند. با حسرت نگاه میکنی؛ «تواناییاش را ندارم تا حتی به رقابت بینتیجهای دست بزنم!»
با سبد نهچندان پر، ترجیح میدهی بازار و همهمه، جنجال و سروصدا، غلغله و غوغا را رها کنی و راهی خانه شوی! کنار بیایی با آنچه داری و نان و ماستت را با لذت بخوری و مثل خودِ زندگی، به همه نابرابریهای ریزودرشت، گَردَن بسپاری!
در این بین هیاهو و جنجال همچنان در بازار ادامه دارد، البته اگر دعوا و اختلافی هم هست میان همان سردمداران و غولهای دندان تیز است که برای اشیای قیمتی، نو و باارزش، بر سر و کله هم میزنند. اما در میان مردان بازار و تجارت، بعضی باهوشتر از این حرفها هستند. "تو مو بینی و من پیچش مو"
سرمایهگذاری، ریزهکاری و نکتههای دقیق بسیاری دارد. به طور مثال خریدهای سرسامآور و بدون کنترل چلسی و منچستریونایتد در مقایسه با غولهای دیگر حقیقتاً قابل توجیه نیست. انگار پول علف خرس است و ریخت و پاش هنری است که منزلت و موفقیت عایدت میکند…که خوب، بدون تشخیص درست، خرید مناسب، برنامه و طرح ریزی هدفمند، مسلماً نمیکند! خرید کیلویی همیشه زائدات خودش را داشته است.
نگاهی گذرا به گزارش یوفا عمق فاجعه را نشان میدهد؛ منچستریونایتد گرانترین تیم تاریخ را در پایان سال مالی ٢٠٢٣ در اختیار داشته است! باور میکنید؟
این گزارش طبیعتاً به ارقام پرداختی باشگاههای بزرگ در سراسر اروپا تمرکز داشته است، تا مشخص کند کدام تیم گرانترین تیم جهان را در اختیار دارد، و یونایتد در رتبه اول، در مجموع ١،٢١ میلیارد پوند در بازار نقل و انتقالات ولخرجی داشته است تا تیمی که در حال حاضر از تماشای ان زجر میکشید را گرد هم بیاورد.
این اعداد شامل ٨٥،٥ میلیون پوند برای آنتونی، ٨٠ میلیون پوند برای هری مگوایر در سال ٢٠١٩، دو سال بعد از آن، ٧٣ میلیون برای جیدون سانچو و ٦٠ میلیون پوندی برای کاسمیرو در سال ٢٠٢٢.
بعد از دو تیم منچستر در مقام اول و دوم، در مکان سوم آبیهای چلسی از زمان ورود تاد بولی به باشگاه، تنها کمتر از دو سال، بیش از یک میلیارد پوند خرج کردهاند، در حالیکه در فصل پیش (٢٣-٢٠٢٢) در رده دوازدهم قرار گرفتند و امسال نیز تحت هدایت مائوریسیو پوچتینو در میانههای جدول گیر افتادهاند.
خلاصه اگر مثل من سرنوشت پارما، سمپدوریا، دپورتیوو لاکرونیا، ایپسویج تاون، لیدز، لسترسیتی، بولتون یا هامبورگ و شالکه برای شما اهمیت دارد، بهتر است با نون و ماست کنار بیایید و دست به دعا بنشینید؛ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند...
در میان بزرگان، سیتی با دست باز و بینش مربی خود دائماً در حال هرس و به روز کردن خود است، بیآنکه حتی بفهمیم. مهرهها جابهجا میشوند؛ بیآنکه بنیان، اساس و نظم مجموعه تکانی بخورد! انگارنهانگار تغییری رخ داده است.
لیست یوفا از 20تیم گرانقیمت در اروپا، تیمهایی که در بازار جولان میدهند؛
فهرست اشراف زادگان:
ردیف |
باشگاه |
قیمت تیم |
1 |
منچستریونایتد |
1.21 میلیارد |
2 |
منچسترسیتی |
1.1 میلیارد |
3 |
چلسی |
927 میلیون |
4 |
رئال مادرید |
882 میلیون |
5 |
پاریسن ژرمن |
802 میلیون |
6 |
لیورپول |
774 میلیون |
7 |
آرسنال |
761 میلیون |
8 |
یوونتوس |
648 میلیون |
9 |
تاتنهام |
570 میلیون |
10 |
اینترمیلان |
504 میلیون |
11 |
بارسلونا |
493 میلیون |
12 |
نیوکاسل |
464 میلیون |
13 |
بایرن مونیخ |
457 میلیون |
14 |
لایپزیش |
433 میلیون |
15 |
استون ویلا |
428 میلیون |
16 |
ناپولی |
381 میلیون |
17 |
وستهم |
379 میلیون |
18 |
اتلتیکو مادرید |
369 میلیون |
19 |
بوروسیا دورتموند |
334 میلیون |
20 |
آ ث میلان |
287 میلیون |
و رئال مادرید که طمع و حرص و اشتهای سیریناپذیری برای کسب موفقیت و در اختیار داشتن هر چه هست و نیست دارد. آنها سالها بعد از نسل کهکشانیهای خود که فقط به دنبال ستارگان درشت و درخشنده دنیای فوتبال بود، با کاردانی و آگاهی، سیاست دیگری را در پیش گرفتهاند.
اگر تابستان امسال، رئال مادرید در نهایت کیلیان ام باپه فوقالعاده، اما پرمدعا و دهانگشاد را که ظاهراً حاضر شده پاریس را ترک کند را به خدمت بگیرد، آنگاه بزرگترین باشگاه اروپا، بهترین تیم زیر ٢٥ سالههای فوتبال جهان را خواهد داشت. تیمی که بهراحتی میتواند برای یک دهه بر فوتبال اروپا مسلط شود و بار دیگر با روی زیاد از همه سواری بگیرد. افتخار و غرور در تک تک سلولهای مادرید و طرفداران متعصب آنها جاری است، و در شاهرگها و مویرگهای تمامی سیستم غلیان دارد.
میدانم با هرگونه اظهارنظر شخصی که خوشایند دل دوستان، بهویژه نوع مادریدی آن نباشد مورد عتاب دوستانهای از سوی آنها قرار خواهم گرفت.
اگر به دنبال نمونه ای میگردید، سری به این مطلب بزنید:
این را من یکی خوب میدانم؛ داستان دیروز و امروز هم نیست، همیشه چنین بوده است. قدرت و سربلندی و موفقیت توأمان با خود غرور و تعصب به همراه میآورد! دنیایی است؛ بحث و جدل، استدلال و استنتاج، مناظره و مشاجره، مناقشات و مجادلات، منطبقات قوی و متقاعدسازی به فضای توهین و افترا و الفاظ رکیک کشیده میشود! کاش چنین نبود. در عصر رسانهها امری عادی است که بهتر است چشم و گوش را به روی آن بست. این از نتایج موفقیت بیاندازه است.
در حالی که فراموش میکنیم در طول تاریخ مادرید با حضور رقبای سرسخت خود تعریف میشود و این روزها بدون سیتی، لیورپول، بایرن و بارسلونا و خیلیهای دیگر، رقابت و افتخار و فتح و پیروزی معنایی ندارد و همه چیز رنگ میبازد.
بله، ولی به هر شکل نمیتوان خوشفکریهای مادرید را در بازار کتمان کرد. راه و رسمی نو، زیرکانه، و قابلتمجید. نتیجه ذکاوت است و سالها کار و تجربه در مارکت نقلوانتقالات. تأثیرگذارتر و بًرَنده تر از هر چاقویی در میان باشگاههای فوتبال جهان. خطمشی چیز دیگری است؛ «آیندهنگری».
اعتقادشان این است :«با ما رشد میکنند، و با ما یاد میگیرند. گذشته تعلق به ما دارد و آینده را نیز از ان خود خواهیم کرد.»
با خواندن هر خبری از در انقیاد گرفتن بازار و تماشای هر موفقیت و قهرمانی باشگاه فوتبال رئال مادرید، سخن برادرم، حمید جان را به یاد میآورم که در جمع طرفداران، تلویزیون، و در هر فرصتی خطاب به طرفداران مادرید میگفت:
"خوش به حال شما که طرفدار رئال مادرید هستید!"
امیرحسین صدر
١5 فوریه ٢٠٢٤
کهکشان تازهای ظهور میکند
در ابتدا، تغییر عملکرد کلی مادرید در راه و روش و سبک آنها در آشفتهبازار نقل و انتقالات بود. توقف خریدهای خصمانه و حریصانه. خرید نامهای بزرگ با مبالغ هنگفت. تصاحب به هر قیمت!
این تغییر بزرگی در فلسفه تیم بود. هر چه بزرگتر و گرانتر عملاً بهتر نیست. آنچه با کسی چون گرت بیل روی داد. امضای قرارداد با بزرگترین نامها با بیشترین هزینهها. مادرید درس خود را گرفت، اما دقیقاً این بزرگترین اشتباه پاری سن ژرمن طی ١٠ سال عدم موفقیت در قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا بوده است. ابلهترین مردان تجارت در میان نخبگان. موضوع جوک و شوخی طرفداران فوتبال دنیا، حتی زمانی که در مقطعی سهتفنگدار معروفی چون مسی، نیمار و ام باپه را در اختیار داشتند که روی کاغذ مو را به تن سیخ میکرد؛ ولی عملاً توفیقی حاصل نکرد.
و سپس باید به مدیریت و استراتژی مادرید در وضعیت ام باپه اشاره داشت. تابستان گذشته از هرگونه پیشنهاد نجومی برای او عقبنشینی و خودداری کردند، درعینحال با خروج کریم بنزما فقط خوسلوی ٣٣ ساله را جایگزین ساختند و در عمل، همچنان فضایی را برای او در تیم حفظ کردند.
این یک دعوت آشکار برای ام باپه بود تا آخرین سال قراردادش را بدون امضای قرارداد جدید، پشت سر بگذارد.
ظاهراً در مادرید جذب بهترین استعدادهای جوان عمدتاً به جونی کالافات، مأمور شناسایی، مربوط میشود. او در دهه گذشته بارها ثابت کرده است که میتواند سختترین چالشها را انجام دهد و بازیکنان نوجوان و جوان زیادی را به مادرید بیاورد.
در سال ٢٠١٣ رسماً به او تکلیف شد؛ مادرید هرگز نباید بهترین استعدادهای جوان برزیلی را از دست بدهد، از هیچچیز غافل نباش، هیچچیز. مادرید کاملاً ازاینحیث اطمینان حاصل کرد. واقعه نیمار برای مادرید اصلاً و ابداً خوشایند نبود، بهراحتی از چنگالشان خارج شد و به خدمت دشمن در آمد. موردی که درد از دست دادن او را مضاعف کرد.
کالافات، استعدادیاب مادریدی که در برزیل بزرگ شده است مأموریت خود را به نحو احسن انجام داد؛ با در اختیار گرفتن وینیسیوس، رودریگو و اندریک، مهاجم نوجوانی که فصل آینده بطور حتم در ترکیب اصلی مادرید قرار خواهد گرفت. مطمئن باشید بسیاری از طرفداران مادرید در برنابئو را هیجانزده خواهد کرد و دلیلی برای حرص و عصبانیت هواداران رقیب خواهد بود.
اهمیت کالافات به اینجا ختم نمیشود. او مسئول مستقیم جانشینان مردان خط میانی موفقی چون کاسمیرو، تونی کروس و لوکا مودریچ بوده است؛ حرف نداشتند. احتمالاً بهترین خط میانی تاریخ باشگاهی چون مادرید.
باتوجهبه اینکه کاسمیرو مدتهاست رفته، باید گفت بهموقع در معرض فروش قرار گرفت، با قیمتی بیش از حد باور خود کاسمیرو و مادرید. مودریچ کوچک مرد بزرگ کروات در پایان این فصل میرود و بالطبع خط هافبک مادرید حول محور اورلین شوآمنی، جود بلینگام و ادواردو کاماوینگا خواهد چرخید.
درست است، عضلات قدرتمندتر و حسابهای مالی پروپیمانتر به آنها کمک کرد تا برای جذب و خرید شوامنی از لیورپول پیشی بگیرند، اما مادرید وقتی کاماوینگا را به خدمت گرفت که تنها ١٩ سال داشت، زمانیکه بقیه اروپا هنوز نائل به کشف استعداد و قریحه عظیم او نشده بود.
«پروژه جوانان» مادرید هنوز به پایان نرسیده است؛
آردا گولر ١٨ ساله به آمادگی کامل نزدیک شده است. او در تابستان با مبلغ ٢٠ میلیون یورو از فنرباحچه ترکیه آمده است. نیکو پاز ١٩ ساله پیش از این چند بازی در این فصل انجام داده و در خط میانی تیم B گلهای زیادی زده است.
ظاهراً در تابستان مادرید به سراغ آلفونسو دیویس، مدافع چپ بایرن مونیخ خواهد رفت که تنها یک سال از قراردادش باقیمانده است. این بازیکن ٢٣ ساله میانگین سنی تیم را پایین نگه میدارد و هزینه او با جدایی فران گارسیا یا فرلان مندی تأمین خواهد شد. همانطور که مشاهده میکنید؛ نقشهها در سر دارند.
با یازده بازیکنی که فصل آینده را آغاز میکنند، رئال مادرید مسلماً به یکی از شانسهای حتمی قهرمانی در لیگ قهرمانان تبدیل خواهد شد؛ رقابتی که مادرید در حال حاضر سعی در نابودی آن دارد، مسابقاتی که تمامی تاریخ پرشکوه تیم با قهرمانی در ٥ دوره اولیه این مسابقات بر روی آن بنا شده است. مادرید همچنان قصد دارد سوپرلیگ خود و بارسلونا را آغاز کند، تا اینجای کار ناکام ماندهاند، ولی هنوز با جدیت اهداف خود را با تمامی تیم های اسپانیایی به جز اتلتیکو مادرید و بسیاری تیم های بزرگ ایتالیا، پرتغال، هلند، بلژیک و المپیک مارسی از فرانسه دنبال میکنند.
به هر صورت فرقی نمیکند، در هریک از رقابتها ترکیب مادرید و ضریب سنی تیم بی شک گیرا و دیدنی است؛
تیبو کورتوا (٣١)، دنی کارواخال (٣٢) و آنتونیو رودیگر (٣٠) با تجربههای تیم خواهند بود که هر تیمی به ان نیازمند است. به غیر از این سه، هیچ بازیکنی در حال حاضر سنی بالای ٢٥ سال نخواهد داشت.
بلینگام (٢٠)، والورده (٢٥)، شوآمنی (٢٤) و کاماوینگا (٢١) خط میانی قدرتمندی را تشکیل میدهند و این در حالی است، تونی کروس، مرد قابل حساب میدانهای سخت که انتظار میرود قراردادش را در ٣٤ سالگی تمدید کند در این اطراف خواهد بود تا در صورت لزوم خط میانی را با تجارب بی اندازه خود جلای بیشتری بدهد.
در خط طوفانی حمله در صورت انتقال رسمی، ام باپه با (٢٥)، وینیسیوس (٢٣)، گولر (١٨)، رودریگو (٢٣)، اندریک (١٧) و براهیم دیاز (٢٤)، همگی این بازیکنان به مربی این امکان را میدهند که در صورت تمایل بهراحتی با ٣ مهاجم بازی کند.
طغیان؟ ما ناخدای پیر را داریم
مربی این دارودسته و گنگ جوان، کارلو آنچلوتی است، دلیل دیگری برای ترس از تسلط و حاکمیت طولانی مادرید.
تنها نقطهضعف در اختیار داشتن چنین تیم درخشان و خوشآتیهای، راضی نگاهداشتن یکایک آنها است. با حضور انجلوتی کسی جرئت گلایه ندارد و با سیاستی که او طی سالها در کار خود اعمال کرده احتمال غرش و یورش بسیار ضعیف است. ازاینرو باید اعتراف کرد؛ رئال مادرید در انتخاب سرمربی به همان اندازه زیرک بوده است که در نحوه ساخت و تشکیل تیمی که روبهراه و آماده کرده است.
اگر کسی بتواند پیشرفت اِندریک را مدیریت کند، آنچلوتی یکی از آن سرمربیان است. با کنترل مسائل حاشیهای و راضی نگهداشتن بازیکنان و اطمینان کامل از این امر که آمدن ام باپه بر هماهنگی و هارمونی تیم تأثیری نمیگذارد. طبق گفته ناظرین، در حال حاضر تحت رهبری بلینگهام و وینیسیوس در رختکن مشکل عمدهای وجود ندارد.
آنچلوتی، برنده سریالی و مکرر جوایز و جامها با تجربهای عظیم، با این تیم قادر خواهد بود طی سالهای آینده، اگر اراده کند در هر نقطه اروپا آتش مهیبی برپا کند.
آنچلوتی بهراحتی سرمربیگری تیم ملی برزیل را برای ماندن در مادرید رد کرد.
اصلا چرا شغلی را انتخاب کنید که فقط به شما امکان می دهد مربی بهترینهای برزیل باشید، در حالی که بسیاری از آنها را در اختیار دارید، بهعلاوه اینکه جایی هستید که به شما فرصت میدهد سرمربی بهترینهای اروپا هم باشید؟
لیورپولیها اینقدر مانند طرفداران مادرید خوششانس نبودند تا مربی محبوب و مجرب خود را از دست ندهند. متأسفانه تا مدتی نبرد دیگری میان مادرید و لیورپول و آنچلوتی و کلوپ در پیش نخواهیم داشت.
مادرید حتی اگر در تابستان امسال با جک پات در نقل و انتقالات تابستان، مفت و مجانی و رایگان ام باپه را به چنگ آورد، از برنامهریزیهای خود عدول نخواهد کرد. مدافعان میانی دیوید آلابا (٣١) و ناچو (٣٤) در این فصل در حد انتظار متقاعدکننده نبودند و زوج رودیگر و میلیتائو به پشتیبانان بهتر و قویتری نیاز دارند.
خاطرمان باشد مادرید پای همیشگی در بازار پرهیاهوی نقل و انتقالات است، بدین خاطر اگر و فقط اگر روزی ارلینگ هالند فیلش یاد هندوستان کند و احساس کند به چالش دیگری نیاز دارد، و تصمیم به ترک سیتی بگیرد و خود را در آن بازار مکاره به فروش بگذارد، مادرید به طور حتم با بقیه ثروتمندانی که جرئت دست گذاشتن روی هالند دارند، دستبهیقه خواهد شد.
بااینوصف، مادرید باید بیش از ١.١٧ میلیارد یورو وام گرفته شده برای بازسازی برنابئو بازپرداخت کند، ازاینرو مبلغ وام پرداختی دست و پای آنها را تا حدودی در شبیخونهای آینده در بازار خواهد بست. علاوه بر این، چنانچه اشاره شد، مادرید از شکستن رکوردهای بازار نقل و انتقالات برای ستارههای فوتبال، درسهای بسیاری آموخته است.
فلورنتینو پرز در اولین دوره ریاست خود یک تیم کهکشانی تمامعیار در طول تنها یک تابستان سازماندهی کرد. تیمی با برندگان توپ طلا، ستارههای ستودنی با عناوین و مدالهای متعدد، بزرگانی که برای پیروزی به دنیا آمده بودند، اما به قفسه مملو جامهای مادرید چیزی اضافه نشد! و در میان سالهای ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٧ مادرید جوایز چندان درخور توجهی به دست نیاورد.
اینک اوضاع خیلی فرق کرده است. امضای قرارداد با بهترین نوجوانان جهان، اجازه دادن به آنها برای رشد و بلوغ در باشگاه، و افزودن بهترین بازیکنان جهان به این مجموعه در بازار نقلوانتقالات آزاد، فرمول جادویی جدیدی است که میتواند در سالهای آینده حوادث بسیار ویژه و خاصی را شکل دهد.
چاقوها تیز تیز شدهاند، حال و هوای آینده آفتابی است، آسمان آبی آبی است بدون لکهای ابر. چمنها سبز و درخشان و مردان سپیدپوشی که آماده، صفآرایی کردهاند. تشنه افتخار، گرسنه پیروزی، با آرزوهای بیپایان و غروری که در رگهایشان جاری است. مهم نیست از سفیدی پیراهنها در پایان نبرد اثری نمانده باشد.
ترسناک به نظر میرسد و توقف این ارتش جوان و قبراق غیرممکن. هرگونه ضعف و اشتباه، تردید و درنگ عملاً تیم شما را در برابر این سپاه از پای خواهد انداخت،
بیاختیار یاد "شب خونین چاقوهای بلند The Night of Long Knives” میافتم، تردید و ضعفی که باعث شد در آخر هفتهای در جون ١٩٣٤ ادولف هیتلر طی ٣ روز به قتل عام شبهنظامیان آلمانی دست بزند، و این تازه آغاز کار او بود و هنوز تا آغاز جنگ جهانی دوم و لشکرکشی در اروپا راه درازی در پیش مانده بود.
چاقوهای بلند پسران مادرید برای قتلعام رقبا در تمامی جبهههای داخلی و خارجی آماده است.
وای پسر، چاقوهایی است تیز و بُرَنده!
صدای سرودی تکاندهنده در دوردست به گوش میرسد؛ «آینده از آن ماست»
... و من و شمایی كه اسیر جادوی غول قدرتمند سپیدپوش نشدیم، نیاز به چاقویی نداریم. نون و ماست خودمون رو می خوریم و نگران سقوط و صعود ضعفایی كه در این بازی اشراف زادگان جایی ندارند، می مانیم.