روزهای خوبت بگو کجا رفت؟ به قصه ها رفت یا از اینجا رفت؟!
12 سال 8 مربی، سیر صعودی و نزولی که بارسلونا طی سال های اخیر به خود گرفته و پس از جدایی پپ گواردیولا مرد محبوب آبی اناری ها، این تیم افراد زیادی را بر روی نیمکت خود دیده و افراد نامدار بسیاری سکان هدایت این تیم را بر عهده گرفته اند و اکثرشان نتوانسته اند خواسته های هواداران و مدیریت را بر آورده کنند و جایشان را به فرد دیگری داده اند.
سال 2012 یک ورزشگاه و هم صدا بودن همه آنها و فریاد نام مربی محبوب خود، خداحافظی با هواداران همیشه سخت است علی الخصوص اگر شما پپ گواردیولا باشید، مرد اول بارسلونا گواردیولای محبوب در حال خداحافظیست، شاید کمتر هواداری فکر میکرد که تیمش پس از آن خداحافظی صاحب یک نیمکت متزلزل خواهد شد! از آن روز به بعد بلوگرانا شاهد 8 سرمربی متفاوت بوده، سرمربیانی که هیچکدام نتوانسته اند آن محبوبیتی که پپ از آن برخوردار بود را تجربه کنند، محبوبیتی که با گذشت این همه سال همچنان به همان مقدار است و تفاوتی در آن ایجاد نشده است.
جام های بسیار، قهرمانی های متعدد و متوالی، پیروزی های مثل آب خوردن و تکراری، رکورد هایی که یکی از پس از دیگری به دست می آمدند و شکسته میشدند. بارسلونایی که علاوه بر یک نیمکت نامطمئن، روزهای بدی را نیز سپری میکند، چرا که از یک بدهی برخوردار هستند و فشارهای بیشتری روی این تیم میباشد اهرم هایی که فعال میشوند و بدهی هایی که افزایش میابند.
اکنون ژاوی، آخرین قربانی نیمکت لغزان آبی اناری ها، اسطوره ای که از روز اول محبوبیت بسیاری را به همراه داشت و طرفداران این تیم او را میپرستیند. ژاوی دوست داشتنی که حال یکی از ارکان اصلی روزهای بد بارسلونا به شمار میرود. مربی که توانست تیم یک دست جوان را به قهرمانی لالیگا و سوپر کاپ برساند و حال به درهای خرج هدایت شده است! مربی که تصور میشد نبوغ مربی خود پپ گواردیولا را به همراه دارد و میتواند فلسفه تیکی تاکای آن مربی را مجددا در تیم پیاده کند، این چنین هم شد اما دیگر اکنون نه تیم همان تیم گذشته است نه ژاوی از محبوبیت گذشته برخوردار است و نه...، واقعا چه بلایی بر سر این تیم آمد؟!
پپ گواردیولا، همه اینها تقصیر اوست! بله مجرم اوست، کسی که بارسلونا را به اوج قله رساند و تبدیل به تیمی یکه تاز کرد. تیمی که فلسفه تیکی تاکا را به همه دنیا دیکته کرد، تیمی که رقبای خود را از دم تیغ میگذارند و رحمی در آن دیده نمیشد، تیمی که توانایی رقابت با آن وجود نداشت، آخر مگر به رقبای خود امان میداد!
او نیز همانند سایر مربی هایی که طی سال های اخیر به این تیم آمدند استعداد بسیار زیادی را در اختیار داشت و ستاره های زیادی در تیمش حضور نداشتند، او بود که آن استعداد های جوان را به ستاره های دنیای فوتبال تبدیل کرد و ستاره هایی مانند ژاوی که تبدیل به اسطوره های این باشگاه شدند.

شاید دلیل موفقیت بارسای پپ متکی نبودن به بازیکنان خود بود، خلاص شدن از دست دکو و رونالدینیو به علت دستمزدهای هنگفتشان و نیمکت نشین شدن ساموئل اتوئو در اکثر مسابقات فصل، در آن زمان شاید گیج کننده به نظر میرسید. چرا که رونالدینیو تا برنده شدن توپ طلا فاصله چندانی نداشت، در حالی که دکو روزهای فوق العاده ای را سپری میکرد و ستاره آن روزهای تیم بود!
اما همه اینها کافی نیست، به ثبات نیاز بود و اولین کار گواردیولا این بود که دو بازیکن کلیدی خود را از دست بدهد. ورود دو بازیکن ثابت نشده و جوان لاماسیا، سرخیو بوسکتس و ژاوی جوانان امروز و اسطوره های آینده و اسم رسم باشگاه...، خرید جرارد پیکه، مدافع میانی منچستریونایتد که نتوانست راهی ترکیب اصلی این تیم شود. تغییرات شاهکاری که به همه ثابت کرد اشتباه میکردند و پپ، نابغه نیمکت بارسلونا یک تصمیم فوق العاده گرفته است.

بارسا در اولین فصل حضور گواردیولا سه گانه به دست آورد و او به جوان ترین مربی ای تبدیل شد که تا به حال قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده است. سه فصل بعدی نیز به همان اندازه قابل توجه بود و زمانی که او به سلطنت خود در بلوگرانا پایان داد، هواداران بارسا صاحب 14 جام مهم از جمله سه قهرمانی لیگ و دو قهرمانی لیگ قهرمانان بودند.
تیکی تاکا و بازی سازی از میدان خودی، لیونل مسی به عنوان یک نه کاذب و شاید هم به عنوان همه کاره زمین، مثلث بوسکتس، ژاوی و آندرس اینیستا که هیچکس نمیتوانست با حضور آنها حتی توپی را لمس کند!

با جدایی پپ دوست داشتنی بسیاری تلاش کردند تا دستیار او، تیتو ویلانووا، جانشین او شود و سکان هدایت تیم را بر عهده بگیرد، زیرا او تنها کسی که بود که آشنایی بسیاری با روش های گواردیولا داشت. بارسلونا به سرعت انتصاب او را اعلام کرد و باشگاه فاش کرد که ویلانووا در همان کنفرانس مطبوعاتی جدایی پپ گواردیولا تایید کرد که هدایت تیم را به عهده خواهد گرفت.
فصل اول با ویلانووا به خوبی پیش رفت و بلوگرانا با ۱۰۰ امتیاز و با ۱۵ امتیاز اختلاف نسبت به رقیب دیرینه خود رئال مادرید قهرمان لالیگا شدند. هر چند داستان مربی دوست داشتنی بارسلونا به خوبی پیش نرفت و پایان غم انگیزی داشت. ویلانووا در طول دوران سرمربیگری خود از مشکلات سلامتی رنج میبرد و در سال 2013 باشگاه را به علت سرطان ناعلاجی که داشت ترک کرد و در آوریل 2014 نیز درگذشت.

پس از آن بود که مشکلات بارسا به طور جدی شروع شد. تاتا مارتینو جایگزین ویلانووا شد، اما پس از کمتر از یک سال و پس از کسب مقام دوم در لالیگا و ناکام ماندن از کسب عنوان قهرمانی، استعفا داد. لوئیس انریکه مربی بعدی بود که سکان هدایت این تیم را به عهده گرفت و از موفقیت چشمگیری نیز برخوردار شد، سه گانه هجومی و خطرناک "MSN" او و بلوگرانا را در فصل ۲۰۱۴/۱۵ به یک سه گانه خاطره انگیز رساند. همه چیز پس از کسب سه گانه بر علیه لوییز انریکه پیش رفت تا جایی که مجبور به ترک این باشگاه شد.

ارنستو والورده، مربی بعدی که به سرنوشت مربی های پیشین دچار شد. او در سه سال حضور خود در بارسلونا دو قهرمانی لالیگا را به دست آورد. بزرگترین عامل اخراج ارنستو والورده بی شک شکست و کامبک 4-0 مقابل لیورپول در بازی برگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان 2019 بود چرا که پس از آن مدیران بارسلونا تردیدی در اخراج او از خود نشان ندادند!

بارسا از آن زمان تاکنون سه مربی را به خدمت گرفته است (کیکه ستین، رونالد کومان و ژاوی) و در یک دوره چهار ساله تنها سه جام را به دست آورده اند که دوتای آنها را ژاوی به دست آورده است، یکی از پراکنده ترین و بدترین دوران بارسلونا بی شک در این مدت زمان کوتاه رقم خورده!
فشار های بی امان بارسلونا، فشار های سخت و طاقت فرسا، فشاری که در بارسلونا احساس میکنید شاید در جای دیگری آن را تجربه نکنید، گواردیولا در زمان جداییش اعتراف کرده بود که دیگر از این کار لذت نمیبرد و او نگران بود که او و بارسلونا به یکدیگر آسیب برسانند!
لوئیس انریکه پس از جدایی خود این احساس را نیز تکرار کرد و گفت: "ساعت های کمی برای استراحت دارم و مجبور به قطع ارتباط با افراد بسیاری شده ام، در پایان این فصل باید استراحت کنم!"

این انتظارها و فشارها بی شک طبیعی هستند و مطمئنا بخشی از آن ریشه در موفقیت های گذشته دارد. بارسلونا باشگاهی است که در 124 سال تاریخ خود 77 جام کسب کرده است. سال گذشته، زمانی که بارسلونا به اولین قهرمانی خود در لالیگا از سال 2019 نزدیک شد، ژاوی در مورد موفقیتشان در زمین صحبت چندانی نکرد. او با سوالاتی در مورد مسی مورد پرسش قرار میگرفت، آیا ژاوی میخواهی او برگردد؟ کجا بازی میکرد؟ آیا بارسا میتواند او را مجددا برگرداند؟ بقیه اعضای تیم چه واکنشی نشان خواهند داد؟
در هر موقعیت، ژاوی به نوعی نشانه هایی را ارائه میکرد که میخواهد ستاره آرژانتینی به باشگاه بازگردد، البته اینطوری نشد. بارسلونا نتوانست لیونل افسانه ای را به نیوکمپ بازگرداند چرا که بلاتکلیفی مالی باعث شد که برنده توپ طلا به اینتر میامی بپیوندد و سایه او همچنان رو باشگاه باقی بماند.
مسی برخلاف میل باطنی خود بارسا را ترک کرد، باشگاه دیگر قادر به پرداخت حقوق بالای او نبود و هر دو طرف مجبور به پذیرش این اتفاق بودند. از آن زمان بارسلونا سنگینی جدایی مسی را چه از نظر مالی و چه از نظر تاکتیکی احساس کرده است. برخی از آثار های دوران مسی هنوز باقی مانده و گذر از آنها نیز غیرممکن است!

بارسا در میان تیم های اروپایی تقریبا منحصر به فرد است، چرا که هواداران روسای خود را انتخاب میکنند که چالش های خاص خودش را دارد. نگرش خوان لاپورتا در دومین دوره ریاست خود، او مردی است که باید تعیین کند که بارسا در جستجوی جانشین ژاوی به دنبال چه کسی برود. لاپورتا کسی که در سال 2008 به گواردیولا اعتماد کرد و دوره ای از موفقیت عظیم را رقم زد. لاپورتا یک نگرش قدیمی دارد که علاقه شدیدی به بارسای قدیمی و مدل گواردیولا دارد و بهتر است که کمی در نگرش خود تفاوتی ایجاد کند. ژاوی نمونه دیگری از فردی بود که به گذشته خود نگاه کرد تا راه حلی برای آینده پیدا کند! اگر این طرز فکر تغییر نکند، این شغل ممکن است مربی دیگری را نیز غرق کند و به پایین بکشد.
بالاخره پس از خبر جدایی ژاوی هواداران انتظار دارند که مشخص شود چه کسی جایگزین ژاوی میشود؟ این سوال پرسیده میشود که آیا کسی وجود دارد بتواند با توجه به وضعیت فعلی بارسا موفق شود؟
وفاداری به میراث باشگاه و گذشته این تیم یک چیز است که غیر قابل انکار است، اما پرداختن به واقعیت های مدیریت و وضعیت فعلی بارسلونا در سال 2024 و بعد از آن چیز دیگری است!

مدیران این تیم حرکات مالی بسیاری را برای احیای یک تیم متزلزل در سال 2022 انجام دادند و توانستند در لالیگا قهرمان شوند اما پیش بینی طولانی مدت آنها اشتباه از آب در آمد و جواب نداد! بازیکنان مسنی مانند لواندوفسکی که هنوز قراردادهای سنگینی دارند و گزینه های فرصت مالی مانند گذشته که در حال کاهش هستند و سخت گیری های تباس که در فصل گذشته قوانین مربوط به اهرم های مالی معروف لاپورتا را سخت گیرانه تر کرد و برای بارسا را راهی جز فروش دارایی های با ارزشش باقی نگذاشت. به همین دلیل است که رونالد آرائوخو ممکن است در تابستان امسال به بایرن مونیخ شاید تیم دیگری فروخته شود. تعجب آور نخواهد بود اگر گاوی یا پدری نیز به خاطر وضعیت مالی بد باشگاه و نبود سرمایه از باشگاه جدا شوند و در لیست فروش قرار بگیرند.